نیروهای امنیتی افغانستان روزهای دشواری را پشت سر میگذارنند. در هر گوشهای از افغانستان جنگ جریان دارد. بهرغم ایستادگی نیروهای امنیتی افغانستان، طالبان قدرتمندتر از گذشته در میدان جنگ حضور دارند. رقم تلفات نیروهای امنیتی درشت و روزافزون است. این وضعیتی است که رهبری نظامی افغانستان آن را انکار نمیکند. اما نگرانی این است که تا چه زمانی نیروهای امنیتی افغانستان میتواند با ادامهی این وضعیت دست بالا را در میدان جنگ حفظ کنند. طالبان این روزها چه از طریق جنگ و یا پروپاگندا تلاش میکنند که واقعیت جنگ را در افغانستان به نفع خود تغییر دهند. تا کنون واقعیت جنگ در افغانستان این است که نیروهای امنیتی افغانستان در میدان جنگ دست بالاتری دارند. البته این واقعیت به قیمت خون و فداکاری هزاران سرباز بهدست آمده است. زمانی که نیروهای افغانستان به تنهایی عهدهدار تأمین امنیت در سراسر کشور شدند، مهمترین نگرانی این بود که از پس این مسئولیت برنیایند. اما نیروهای امنیتی افغانستان بهرغم شرایط طاقتفرسا تا کنون از پس این مسئولیت برآمده و بار سنگین جنگ را متحمل شده است.
سربازان ما که در صفوف نیروهای امنیتی شب و روز برای دفاع از کشور میجنگند، از هیچ فداکاری دریغ نمیکنند. آنها با کمترین امکانات مأموریتشان را انجام میدهند. گفتههای سربازان زخمی در محاصره طالبان به خوبی شاهد این مدعا است. فرماندهی که با گذشت چهار روز از حمله، هیچ کمکی دریافت نکرده، در یکقدمی مرگ و همرزمان زخمی دمِ مرگ در ویدیویی میگوید: «ما آب و نان نداریم، اما روحیه جنگ در برابر دشمن را داریم.» در کنار این فداکاری واقعیت دیگر، بیتفاوتی و بیخبری رهبری نظامی به وضعیت نیروهای امنیتی در میدان جنگ است. وقتی سربازی در میدان جنگ راهی جز شبکههای اجتماعی برای کمکخواستن و جلب توجه ندارد، معنایش این است که رهبری دستگاه امنیتی از وضعیت نظامیان در میدان جنگ آگاه نیست. اگر غیر از این است چرا سربازی از میدان جنگ ناگزیر میشود دست به دامن شبکههای اجتماعی شود. این سهلانگاری مسئولان امور دفاعی کشور را میرساند؛ زیرا پس از انتشار گستردهی ویدیوی شکایت سربازان زخمی و گیرمانده در شبکههای اجتماعی، وزارت دفاع میتواند در کمتر از ۲۴ ساعت به وضعیت رسیدگی کند، چرا چهار روز درماندگی سرباز را نمیبیند و اقدام نمیکند؟
واقعیت این است که سربازانی که ویدیوی کمکخواستن آنها از رییسجمهور در شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهی یافت، خوشبخت بودند. اولین باری نیست که از عدم پشتیبانی زمینی و هوایی از نیروهای امنیتی افغانستان و گیرمانده در محاصره دشمن شکایت وجود دارند. بارها شکایت شدهاند که در حالت اضطرار به تکرار سربازان گیرمانده در جنگ درخواست کمک کردهاند، ولی کسی صدای آنها را نشنیده و در مواردی این امر فاجعه انسانی خلق کرده است. ضعف مدیریت و فساد در نهادهای امنیتی افغانستان را کسی نمیتواند انکار کند. این واقعیتی است که بارها از سوی نهادهای ناظر بیرون و داخلی گزارش شده است. این دو مشکل برجسته منجر به این شده که در تمام جنگها هماهنگی نیروهای در سطوح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی از بین برود و جای مدیریت جنگ را دخالتهای سیاسی و حتا برخوردهای سیاسی با امور دفاعی و امنیتی بگیرد.
نیروهای امنیتی افغانستان با امکانات اندک، اما روحیه خوب تا کنون بار جنگ را بر دوش کشیدهاند. اما ضعف مدیریت، فساد و سهلانگاری رهبری نظامی کشور میتواند سربازان بیشتری را به کام مرگ بفرستد. وقتی نیروهای امنیتی در میدان جنگ ناگزیر دست به دامن شبکههای اجتماعی میشود و رهبری نیروهای امنیتی از طریق رسمی به درخواست آنها پاسخ نمیدهد، در میدان جنگ روحیهی سربازان تضعیف میشود و اعتماد به حکومت کاهش مییابد. نیروهای امنیتی افغانستان آخرین سنگر و تکیهگاه جمهوری اسلامی افغانستاناند. همزمان با مذاکرات صلح در قطر و میدان گرم جنگ در افغانستان، هرگونه بیتفاوتی و کوتاهی در حمایت از نیروهای امنیتی هم از نظر سیاسی و هم از نظر امنیتی میتواند پیامد جبرانناپذیری برای افغانستان داشته باشد.
با شعار نمیتوان وضعیت در میدانهای جنگ را بهبود و روحیه نیروهای رزمی را قوی نگهداشت. حدود دو سال پیش وقتی وزیر دفاع آغاز به کار کرد، شعار «سر میدهیم، سنگر نمیدهیم» را به «سر میزنیم و سنگر میگیریم» تغییر داد. اما در عمل هرچند سربازان خط مقدم جنگ از هیچ فداکاری دریغ نکردند، اما هرگز وضعیت رهبری جنگ بهبود نیافت و شکایت دوامدار از سهلنانگاری و کوتاهی به حمایت و کمک از نیروهای امنیتی در میدان جنگ وجود دارد. با ادامه این وضعیت شاید بیشتر نیروهای امنیتی هم سر بدهد و هم سنگر.