آغاز مذاکرات صلح بینالافغانی یکماهه شد، اما تاکنون دو طرف روی طرزالعمل مذاکرات به توافق نرسیدهاند. مبنا قرارگرفتن مذهب حنفی و توافقنامه صلح امریکا و طالبان در جریان مذاکرات گره کار گفته شده است. استدلال طالبان این است که مذاکرات جاری تا کنون براساس همین توافقنامه پیش آمده است و باید براساس آن ادامه پیدا کند. استدلال دولت افغانستان این است که در همان روزی که طالبان توافقنامه دوحه را با امریکاییها امضا کردند، حکومت افغانستان نیز با وزیر دفاع امریکا اعلامیه مشترک امضا کرده است و در جریان مذاکرات در کنار توافقنامه اعلامیه مشترک و همچنان نظر لویجرگه که براساس آن زندانیان خطرناک طالبان آزاد شدند، نیز مبنا قرار داده شود. همچنان هیأت مذاکره جمهوری اسلامی افغانستان قرآن و سنت را بهعنوان اساس و بنیاد در مذاکرات بینالافغانی پیش کشیده است، اما طالبان آن را نپذیرفتهاند.
«قرآن و سنت حرفهای هوایی است.»
محمدامین احمدی، یکی از اعضای هیأت جمهوری اسلامی افغانستان میگوید، جانب افغانستان به این نظر است که قران و سنت و همچنان اعلامیه مشترک افغانستان و امریکا در کنار توافقنامه دوحه مبنا قرار داده شود: «طالبان میگفتند اگر توافقنامه دوحه نباشد، پس بر مبنای چه مذاکرات را به پیش ببریم، که در پاسخ به این پرسش طالبان، از سوی هیأت مذاکرهکننده حکومت افغانستان این طرح پیشنهاد شده است که در کنار توافقنامه دوحه و اعلامیه کابل، قرآن و سنت نیز از جمله مبنا و محور گفتوگو باشد.»
استدلال آقای احمدی این است که اعلامیه کابل بهلحاظ محتوای مثل توافقنامه دوحه است: «اگر قرار باشد که توافقنامه دوحه بهعنوان مبنا مطرح باشد، اعلامیه کابل نیز باید در نظر گرفته شود تا تعادل به میان بیاید، وگرنه براساس حکم قرآن و سنت مذاکره کنیم.»
از سوی دیگر طالبان این پیشنهاد هیأت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی افغانستان را بیمعنا خواندهاند. محمدنعیم وردک، سخنگو و عضو هیأت مذاکرهکننده گروه طالبان میگوید، مبنا قراردادن قران و سنت تکرار است: «قرآن و سنت حرفهای هوایی است.» گروه طالبان استدلال میکند که در نخست دو طرف به توافق رسیدهاند که در آجندا هیچ موضوعی داخل نمیشود که مخالف با اساسات دین اسلام و مخالف با منافع علیای کشور باشد: «قرآن و سنت یکی از مادهها در طرزالعمل است، بنابراین دوباره موضوع قرآن و سنت را مطرحکردن معنایی ندارد.»
ضرورت به میانجی؟
آخرین نشست گروه تماس نیز بینتیجه پایان یافته است. هنوز روشن نیست که دو طرف چگونه میخواهند از این بنبست عبور کنند. از نظر بسیاری مذاکرات راه دشواری در پیش دارد.
عمر صمد، تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی در شورای اتلانتیک و سفیر پیشین افغانستان در بلجیم میگوید، نباید انتظار آنرا داشت که روند مذاکرات بدون چالش و حتا بدون بنبست مقطعی حرکت کند: «خوب بود اگر از ابتدا یک گروه بیطرف و مسلکی بهحیث ناظر ایجاد میشد تا به مشکلات رسیدگی میکرد تا از همچون گروهی برای مشورهگیری استفاده میشد، ولی همین حالا هم دیر نیست تا در این مورد تجدید نظر صورت گیرد.»
اورزلا نعمت، رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان معتقد است که ابعاد صلح پیچیده است و نیاز است که یک جانب سوم و بیطرف دو طرف مذاکره را در گذر از بنبستها همکاری کند: «از اینکه منازعه افغانستان فوقالعاده پیچیده است. ابعاد داخلی، منطقهای، فرامنطقهای و جهانی دارد. بنابراین نیاز به میانجیگری است که تمام ابعاد مختلف این منازعه را مورد نظر داشته و با درنظرداشت تحلیل و ارزیابی دقیق بروند در آنجا بنشینند و بهعنوان میانجی عمل کند.»
به گفتهی خانم نعمت نمونه سنتی حل منازعات در افغانستان به ما میآموزد که افغانها بهتر میتوانند با حضور طرف سوم در موارد اختلافی توافق نظر پیدا کنند: «در جرگهها و شوراها یک یا چند بزرگ مردمی صلاحیت مدیریت پروسه حل منازعه را بر عهده میگیرند و این طرف سوم در نقش میانجی با نیت خیرخواهی زمینهی کاهش اختلافها را فراهم میکند.»
دکتر محیالدین مهدی، نویسنده و پژوهشگر در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید بدون طرف سوم میانجیگر رسیدن به راه حل ممکن نیست. حتا از نظر آقای مهدی همین حالا در عمل میانجی در مذاکرات حضور دارد: «نهتنها وجود میانجی در جریان مذاکرات ضرورت است، بلکه همین حالا هم عملا میانجی حضور دارد. اگر میانجی نمیبود که مذاکرات اصلا شروع نمیشد.»
قبلا نیز منابعی از هیأت مذاکرهکننده افغانستان به بیبیسی تأیید کرده است که با پیشآمدن اختلاف، برخی کشورهای عضو گروه حامی صلح افغانستان برای رفع «اختلاف موجود میان هیأت طالبان و دولت» دست به کار شدهاند. اما طالبان در روزهای آغاز مذاکرات بینالافغانی گفتهاند که نیاز به میانحی نیست. سخنگوی طالبان گفته است که «هر دو تیم بین خود توافق کرده بودیم که نیاز به میانجی نیست و ما بین خود مینشینیم. ما باور داریم که مشکلات را بین خود حل کرده میتوانیم.»
اورزلا نعمت نیز میگوید، برخی کشور بهطور غیررسمی عملا در مذاکرات صلح میان افغانها میانجیگری میکند.
فرمول جدید
آخرین نشست گروه تماس هیأتهای گفتوگو کننده افغانستان و طالبان هفته پیش برگزار شد، اما گره بنبست باز نشد و تنها توافق شد که نشستها ادامه پیدا کند.
عمر صمد میگوید در شرایط فعلی باید از فرمول دیگری برای عبور از بنبستها استفاده شود. آقای صمد دو گزینه برای ایجاد سهولت و تسریع روند صلح، و همچنان کاهش خشونت و اعتمادسازی بیشتر، پیشنهاد میکند: «اول ایجاد یک گروه کوچک ناظر و مشورهدهنده که میتواند تحت سرپرستی یک مرجع بیطرف و با اعتبار بینالمللی شکل افغانی، چند ملیتی و یا ترکیب هر دو را داشته باشد. دوم اینکه یک میانجی بااعتبار بینالمللی از جانب شورای امنیت ملل متحد برای سهولتبخشیدن به روند مذاکرات انتخاب شود.»
تاکنون در قبال روند صلح افغانستان، نهادهای بینالمللی و بهخصوص شورای امنیت سازمان ملل متحد با احتیاط برخورد کرده و درخواست میانجیگری یا مشورهدهی در قالب یک گروه، یک کشور یا شخص مشخص به طرفهای مذاکرهکننده نداده است. بهنظر میرسد که بازیگران بینالمللی در این زمینه میخواهند جانب احتیاط را بگیرند.
دکتر اورزلا نعمت معتقد است که میانجی در پروسه صلح کنونی میتواند دو نقش عمده بازی کند؛ از یک طرف روند صلح را سرعت بخشد و از سوی دیگر، زمینه حسابدهی و تعهد طرفها را تضمین کند: «میانجی باعث تسریع روند مذاکرات صلح میشود و دو طرف را در قبال تعهداتشان حسابده قرار میدهد.»
مذاکرات در قطر در حالی به بنبست رسیده که میدان جنگ گرم است و خشونت در افغانستان بهطور بیپیشینهی افزایش یافته است. جنگ هلمند بیش از یک هفته است که ادامه دارد. در نتیجهی جنگ صدها خانواده آواره شدهاند. همچنان دو روز پیش انفجاری مرگباری در ولایت غور در مرکز کشور رخ داد که بیش از ۱۵ تن کشته و دهها نفر زخمی شدند.
اورزلا نعمت، رییس واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان برای نیاز به میانجی دلایلی بیشتر برمیشمارد: «میانجی میتواند میکانیزم عملیاتی را بهوجود بیاورد و باعث شفافیت روند شود… میانجی میتواند دو طرف را به آتشبس متعهد کند.»