فقر و بیکاری کمتر شده است؟

فقر و بیکاری کمتر شده است؟

سروی اداره احصاییه و معلومات افغانستان نشان می‌دهد که فقر و بیکاری در افغانستان کاهش یافته است. این اداره دو روز پیش نتایج ابتدایی «سروی‌های عاید و مصرف خانوار و نیروی کار» را نشر کرد. بر مبنای یافته‌های این نظرسنجی ۴۷.۳ درصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند. یافته‌های اداره‌ی احصاییه و معلومات کشور نشان می‌دهد که فقر در مقایسه با سال ۱۳۹۵ حدود ۷.۲ درصد کاهش یافته است. یافته‌های دیگر این سروی نیز مهم و قابل تأمل است، از جمله کاهش فقر «چندبعدی» در افغانستان. مورد دیگر، مسأله‌ی کاهش بیکاری در افغانستان است. سطح ملی بیکاری براساس یافته‌های این پژوهش، ۱۸.۶ درصد است. درحالی‌که پنج سال پیش به ۲۳.۹ درصد می‌رسید. از این‌رو، پژوهش نتیجه گرفته است که بیکاری در افغانستان کاهش یافته است.

بعید به‌نظر می‌رسد یافته‌های سروی اداره احصاییه و معلومات افغانستان دقیق باشد. یافته‌های گزارش در زمینه‌ی کاهش فقر و بیکاری با واقعیت‌های عینی هم‌خوانی ندارد. این اداره مدعی شده که در شش ماه نخست امسال همزمان با بحران کرونا فقر شش درصد کمتر شده است. اما شواهد غیر از این را می‌گوید. براساس گزارش‌های رسمی چرخ بسیاری از تجارت‌های کوچک و بزرگ در زمان بحران کرونا از کار افتاده که در نتیجه‌ی آن هزاران نفر در افغانستان بیکار شده‌اند. اغلب تجارت‌های نوپا و کوچک که در عمل برای هزاران نفر زمینه‌ی کار را فراهم کرده بودند، در بحران کرونا تعطیل و در آستانه ورشکستگی کامل قرار گرفتند. در چشم‌انداز بزرگ‌تر و براساس برآورد نهادهای مسئول در زمان کرونا بازرگانان افغانستان یک‌ونیم میلیارد دالر زیان دیده‌اند. مهم‌تر از این، فرض وزارت اقتصاد است که نشان می‌دهد نرخ فعلی بیکاری ۱۶ درصد افزایش یافته است. در این صورت نرخ بیکاری نه‌تنها کاهش نیافته که از ۲۴ درصد به ۴۰ درصد رسیده است. این پارادوکس در مسأله‌ی فقر نیز صادق است. بخش بزرگی از جمعیت افغانستان کار و منابع عایداتی‌شان را در شش ماه نخست امسال از دست داده‌اند، پس چگونه فقر کاهش یافته است.

یافته‌های نهادهای غیرحکومتی با آنچه در سروی اداره احصاییه و معلومات آمده بسیار متفاوت است. اتحادیه ملی کارگران همین چند ماه قبل گفته بود که با شیوع کرونا و سقوط کارخانه‌های تولیدی جمعیت افراد بیکار دوبرابر شده است. نمود عینی گسترش فقر، بیکاری، آسیب‌پذیری مردم را می‌توان این روزها در افزایش کودکان کار در خیابان‌ها و آسیب‌پذیری کودکان در افغانستان دید. آمار کودکان کار افزایش یافته است. دلیل اصلی روآوردن بسیاری از کودکان به کار در خیابان مشکلات اقتصادی خانواده‌ها است. شمار کودکان کار که نیاز به کمک بشردوستانه دارند، از پنج میلیون به هشت میلیون رسیده است. آیا این وضعیت نتیجه‌ی کمترشدن فقر و بیکاری است یا افزایش آن.

استدلال اداره احصاییه و معلومان این است که چون بیشتر مردم افغانستان به زراعت وابسته بوده، از گزند بحران اقتصادی کرونا جان سالم به‌در برده‌اند. این استدلال نیز زیاد منطقی به‌نظر نمی‌رسد، زیرا از یک طرف بخش عظیم از شهروندان در شهرها زندگی می‌کنند و چشمه‌های عایداتی‌شان غیر از زراعت است. از طرف دیگر، در زمینه زراعت حکومت هیچ طرحی موفقی نداشته که منجر به بهبود وضعیت شده باشد. از حاصلاتی زراعتی افغانستان به‌دلیل نبود سردخانه و امکانات عصری سودی زیادی نصیب دهقانان نمی‌شود. بخش بزرگی از کسانی که چشمه‌های عایداتی‌شان زراعت است، در فصل سال به بهای ناچیز حاصلات خود را می‌فروشند. یک نمونه آن میوه‌جات است. مخصوصا امسال که دهلیزهای هوایی نیز بسته بود. مثال دیگر آن زعفران است که امسال به‌دلیل محدودیت مرزها به‌دلیل کرونا، روی دست تولیدکنندگان و تاجران مانده است.

در یک نگاه کلی‌تر، برنامه حکومت در امر مبارزه با بحران بیکاری و کاهش فقر در افغانستان یک تلاش بیهوده و سیاست شکست‌خورده بوده است. هیچ تحول رخ نداده است که منجر به بهبود وضعیت شود. به‌دلیل ناامنی فرار سرمایه از کشور در حال گسترش است. برنامه‌های حکومت در راستای کاهش فقر و بیکاری در حد طرح مانده است. یک نمونه‌ی آن طرح وزارت کار و امور اجتماعی است که گفته بود برای حل مشکل بیکاری طرح اعزام نیروی کاری به خارج از افغانستان را روی دست گرفته است. از این طرح حدود دو سال گذشته است، اما عملی نشده است. سیاست اقتصاد تزریقی حکومت نیز مطلق ناکام بوده است. با این وضعیت ادعای کاهش فقر و بیکاری در صورتی درست است که معجزه‌ای رخ داده باشد.