طرح جدید وزارت معارف کشور مبنی بر آموزش دانشآموزان صنف اول تا سوم در مسجد، واکنشهای گستردهای به دنبال داشته است. هرچند این وزارت بعدا اعلام کرد که این طرح فقط در مناطقی قابل اجرا است که کودکان دسترسی به مکتب ندارند، اما این نسخه تعدیلشده هم برای منتقدان این طرح، قابل قبول نیست. آنها استدلال میکنند که هیچگاه مسجد، مکتب نمیشود.
این وزارت تا حالا آمار یا برآوردی از شمار دانشآموزانی که دسترسی به مکتب ندارند و قرار است در مسجد درس بخوانند ندارد. همین طور آماری از تعداد مکتبهای که تعمیر ندارد و قرار است بهجای آن از مسجد استفاده شود، هم ارائه نمیدهد. نجیبه آرین، سخنگوی این وزارت میگوید که بهطور کلی بیش از ۴۰ درصد مکاتب بدون تعمیر است. براساس آمار این وزارت حدود ۱۸ هزار و ۵۰۰ باب مکتب در سراسر کشور موجود است.
با توجه به آماری کلی مکاتبی که بدون تعمیر است، تعداد قابل توجهی از دانشآموزان شامل طرح آموزش در مسجد میشوند. آیا مسجد میتواند بدیل مناسبی مکتب باشد؟ در صورت اجرای این طرح، چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟ آیا محتوا و آموزههای اسلامی در نظام آموزشی کشور کمرنگ است و در حاشیه قرار دارد؟ این پرسشها را با شماری از استادان دانشگاه و کارشناسان آموزش و پرورش در میان گذاشتهایم.
علی امیری، نویسنده و استاد دانشگاه میگوید که مکتب یک سازمان اداری است که کار آموزشی را انجام میدهد و از این لحاظ مسجد قابلیت تغییر به نهاد اداری را ندارد. او معتقد است که این طرح وزارت معارف غیرکارشناسانه، غیردقیق و غیرمسئولانه است: «با چنین رویکرد خانه معارف را هم خراب میکند و آبروی مسجد را هم میبرد. نه مسجد میشود و نه مدرسه. شما نمیتوانید مسجد را به یک نهاد اداری تبدیل کنید و بخشی از اداره دولت باشد. اگر قرار باشد که شما مسجد را تبدیل به مدرسه کنید، دیگر آن مسجد نیست و عبادت نمیشود. مکتب از لحاظ آموزشی طوری ساخته شده که مسجد آن امکانات را ندارد. از لحاظ آموزشی و تعلیم و تربیه این طرح فقط ضیاع وقت کودکان است.»
رامین کمانگر، نویسنده و پژوهشگر معتقد است که استفاده از مسجد بهعنوان مکتب میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. به باور او مسجد کارکرد مشخص دینی-اجتماعی دارد و از لحاظ جایگاه و قدامت تاریخی به اندازهای تأثیرگذار است که برخلاف ادعای وزارت معارف، بهجای شاملسازی مساجد در سیستم آموزشی، سیستم آموزشی در مساجد منحل میشود و در نتیجه نظام آموزش و پرورش از مسیرش منحرف میشود. آقای کمانگر با طرح این مسأله میگوید در صورتی که توجیه اصلی استفاده از مسجد بهعنوان مکتب، نبود تعمیر مکتب باشد، تکلیف دانشآموزان بعد از اتمام صنف سوم چه میشود: «تا آن زمان مکتب میسازند؟ چه راه حل دارد؟ تکلیف معلوم نیست. بنابراین این طرح برای خود وزارت معارف هم نامعلوم است و طوری که باید، مطالعه و نیازسنجی صورت نگرفته است. برای ارائه هر طرحی باید نیازسنجی و مطالعه بومی و میدانی صورت بگیرد که آیا چنین طرحی اصلا جوابگو، قابل اجرا و قابل مدیریت است یا نه.»
وزارت معارف کشور اما میگوید که طرح آموزش در مسجد، طرح جدیدی نیست و سالهای قبل هم اجرا میشده است. نجیبه آرین، سخنگوی این وزارت به روزنامه اطلاعات روز میگوید که سالهای زیادی میشود که معارف با مساجد ارتباط و همکاری دارد و آنها جدیدا تصمیم گرفتهاند که این سیستم را تقویت کنند. او میافزاید که دانشآموزان زیادی قبلا تا صنف سوم و چهارم در مسجد درس میخواندهاند و بعدا شامل مکتب میشدهاند و حالا هم وزارت معارف تصمیم گرفته در مناطقی که مکتب وجود ندارد از مسجد بهعنوان مکان آموزشی استفاده کند.
آیا دین اسلام در حاشیه نظام آموزشی است؟
وزارت معارف کشور در اعلامیه خود گفته بود که محتوای اسلامی در حاشیه نظام آموزشی کشور قرار دارد و برای به متنآوردن آن، مسجدها را شامل سیستم آموزشی میکند. این وزارت برای اجرای این طرح دو گزینه را قابل اجرا دانسته بود. دانشآموزان صنفهای پایه (اول تا سوم) در مسجد محلشان آموزش خواهند دید و با تغییر ساختاری وزارتخانهی معارف، بخش آموزشهای عمومی زیرمجموعه آموزشهای اسلامی قرار خواهد گرفت.
علیرضا اخلاقی، استاد دانشگاه معتقد است که در نظام آموزشی افغانستان به دینیات بیتوجهی نشده و آموزههای اسلامی به اندازهای که لازم است در کتابهای درسی بازتاب یافته است. او استدلال میکند در صورتی که وزارت معارف ضعیفبودن و در حاشیهبودن علوم دینی را بهانه قرار دهد، همه رشتهها در افغانستان ضعیف بوده و دانشآموزان با علوم ساینسی هم به اندازه کافی آشنایی ندارند.
به باور رامین کمانگر به اندازهای که آموزش و پرورش مدرن اجازه میدهد، آموزههای اسلامی در نصاب آموزشی افغانستان در مضمونهای متعدد و در سطوح مختلف وجود دارد.
علی امیری سیستم آموزشی دولت پساطالبان را با سیستم آموزشی قبل از آن بهویژه نظام شاهی افغانستان مقایسه میکند و میگوید که سیستم آموزشی فعلی مذهبیترین سیستم آموزشی است. او میافزاید که وزارت معارف از تحولات نصاب آموزشی کشور اطلاعی ندارد و با طرحهای «عوامفریبانه» میخواهد مردم را خوشحال کند. این استاد دانشگاه میگوید که تصمیم وزارت معارف، تصمیم سیاسی و کارشناسینشده است. به باور او دولت افغانستان از لحاظ دینی و مذهبی در مقابل گروه طالبان و دیگر گروههای تروریستی احساس ضعف میکند و « فکر میکند که وقتی روی همه چیز نام اسلام را بگذارد مشکل حل میشود».
نجیبه آرین، سخنگوی وزارت معارف در گفتوگو با اطلاعات روز برخلاف اعلامیه چند روز قبل این وزارت، میگوید که از نظر آنها محتوای اسلامی در نصاب آموزشی کمرنگ و در حاشیه نیست. او میافزاید که ارزشهای اسلامی نزد وزارت معارف ارجحیت دارد و این وزارت مصمم به حفظ آن است. به گفتهی او مسأله در حاشیه قراردادن آموزشهای اسلامی زمانی دامن زده شده که این وزارت با تغییر ساختاری، معینیت آموزشهای اسلامی را به ریاست آموزشهای اسلامی تغییر داده است: «دیدگاهی وجود داشت که گویا وقتی ما معینیت تعلیمات اسلامی را به ریاست تبدیل کردیم، ارزشهای اسلامی در حاشیه قرار میگیرد، ولی چنین نیست. این موضوع برمیگردد به ریاست تعلیمات اسلامی که ما تلاش داریم آن را از لحاظ تجهیزات، بستهای معلمین، ایجاد مدارس و دارالعلوم ها و دارالاحفاظها تقویت کنیم.»