ممانعت از خدمات صحی کارنامه طالبان را سیاه‌تر می‌کند

ممانعت از خدمات صحی کارنامه طالبان را سیاه‌تر می‌کند

دولت همیشه ادعای طالبان را مبنی بر تسلط بر بخش زیادی از مناطق کشور رد کرده است. به‌طور دقیق مشخص نیست چند در‌صد خاک افغانستان در کنترل گروه طالبان قرار دارد. اما واقعیت این است که طالبان بر بخش‌هایی از کشور تسلط دارند. مالیات وضع می‌کنند. شاه‌راه‌ها را کنترل می‌کنند. والی و ولسوال تعیین ‌می‌کنند. تلاش می‌کنند حوزه نفوذ خود را تثبیت و گسترش دهند.

ماهیت گروه طالبان با جنگ گره خورده است. جنگ سرشت آنان را معنا می‌دهد. این جنگ است که آنها برایش استراتژی دارند. برایش قربانی‌ می‌دهند. در سایه این جنگ است که آنها اهداف و مشروعیت خود را مطالبه می‌کنند. اگر در سایه جنگ و خشونت، برتری نظامی امکان‌پذیر باشد، سایر موضوعات مورد غفلت قرار می‌گیرند و امکان‌ تحقق کمی دارند. به‌عنوان مثال نمی‌شود بحران‌های اجتماعی، تغییرات اقلیمی، بیکاری، فقر و سایر موارد را نیز با سازوکار جنگ حل کرد.

نگرانی و احساس ناخوشایندی از ادامه تبعات بحران کرونا و شیوع موج دوم آن در کشور وجود دارد. این نگرانی را می‌توان در سیاست‌های تازه دولت در این رابطه، تعطیلی دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و آمارهای روزانه وزارت صحت‌عامه از افزایش مرگ‌ومیر افراد مشاهده کرد.  شمار مجموعی مبتلایان به ویروس کرونا در افغانستان از نخستین روز شیوع این ویروس تاکنون به ۴۹ هزار و ۴۸۴ نفر رسیده است. شمار مجموعی فوتی‌های ناشی از مریضی کووید۱۹ در افغانستان تا امروز به یک‌هزار و ۹۷۵ نفر افزایش یافته است.

بحران کرونا مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم جهان را دگرگون کرد. همه ابعاد زندگی بشری را به چالش کشید و تأثیرات آن فراتر از مرزهای بهداشتی و پزشکی رفت. کسی به‌درستی نمی‌داند این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد یافت.

ما بی‌برنامه‌ترین کشور جهان برای مقابله با کرونا بودیم. سیاست‌گذاری‌های ما برای مقابله با آن کارآمد نبود و منجر به فساد شد. فهم ما از مسئله هنوز دچار مشکل است. تکرار فجایع و عادی‌شدن حوادث موجب شده است که به لحاظ فرهنگی در جامعه ما، تمایل مضاعفی به فراموشی رخدادها پیدا شود. بخشی از این فراموشی به ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ما بر می‌گردد. اما بخش مهمتر آن به فضای سیاست‌زده و یخ‌زده ما و علاقه وافر سیاست‌مداران ما به دور نگه‌داشتن مردم از فهم مسئله و حقایق.

در هر صورت واقعیت مسئله این است که نظام پزشکی و کادر درمانی ما با همه تلاش‌هایش نتوانست به دلیل فساد و نبود زیرساخت‌های پزشکی با بحران کرونا مقابله کند. آمارهای منتشرشده از سوی وزارت صحت‌عامه به‌دلیل عدم مراجعه مردم به نهادهای درمانی و همچنین عدم امکان ثبت‌ بسیاری از مبتلایان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

در این میان، مردم نگران آینده‌شان هستند. نگران زمستان سخت پیش‌رو، فقر و بیکاری موجود. آنها در تقلای این هستند که برای نجات خودشان و تنهایی عمیق‌شان در میانه جنگ و صلح و هجوم فجایع مکرر، راهی برای معنادارساختن زندگی‌شان و به تعیبری ساده‌تر راهی برای ادامه حیات‌شان جست‌وجو کنند.  

بحران کرونا مسئله‌ای نیست که طالبان توانمندی و ابزار مقابله با آن را داشته باشند. راه‌اندازی نمایش‌های کودکانه از‌ کمک به مردم، تظاهر به کمک‌رسانی و در نهایت ادعای توانمندی در مدیریت مسئله به مردم فقیری که نیازمند آگاهی، امداد و کمک‌رسانی عاجل در این رابطه هستند، کمکی نمی‌کند. گزارش‌های وزارت صحت‌عامه و نهادهای بین‌المللی نشان می‌دهد که جلوگیری طالبان از تطبیق واکسین پولیو در جنوب کشور باعث شده است که موارد ابتلا به این بیماری افزایش پیدا کند. تکرار ممانعت از دسترسی مردم به خدمات پزشکی و امدادرسانی از یک طرف جنایت است، از طرف دیگر، افغانستان را با بحران دوام‌دار کرونا و بیماری‌های واگیردار دیگر مواجه خواهد کرد و این کار کارنامه طالبان را سیاه‌تر می‌کند.

گروه‌های اجتماعی‌ای که تحت سیطره طالبان زندگی می‌کنند در فقر، تنگدستی و عدم‌آگاهی نسبت به روش‌های مقابله با ویروس کرونا به‌سر می‌برند. این وظیفه دینی، اخلاقی و انسانی آنان است که فضای کمک‌رسانی و خدمات‌رسانی را برای مردم عادی و مناطق تحت حاکمیت‌شان ایجاد کنند. چرا که بحران کرونا ابعادی فراتر از توانایی آنان برای مقابله دارد. آنها باید دست از توهم آگاهی درباره بحران کرونا بردارند و بدیل دیگری برای بازی و نمایش قدرت‌شان بیابند و زمینه حضور گروه‌های امدادرسان ملی و بین‌المللی را برای ارائه خدمات در ساحات تحت کنترلشان فراهم کنند.