طرح تاره امریکا برای برقراری صلح در افغانستان بار دیگر، مسأله صلح افغانستان را در محراق توجهها قرار داده است. بهنظر میرسد برخلاف انتظار تغییر جدی در اراده امریکا برای بیرونرفت از افغانستان بهوجود نیامده است. اداره جدید امریکا همچنان در پی خلاصی از مرداب یک جنگ فرسایشی و پرهزینه است. این رویکرد از نامه تازه وزارت خارجه امریکا به دولت افغانستان به خوبی پیدا است. در نامهی شدیدالحن وزیر خارجه امریکا به رییسجمهور غنی آمده است که همهی گزینهها در خصوص روند صلح افغانستان و از آن جمله، خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان در ماه می سال جاری روی میز است.
از محتوای طرح جدید امریکا و نامه عتابآمیز این کشور به رهبران افغانستان به خوبی پیداست که در هر صورت اداره بایدن تصمیم گرفته است وضعیت افغانستان را یکسره کند. حکومت افغانستان دو راه بیشتر ندارد؛ یا با طرح جدید امریکا همراه میشود که در این صورت برپایی حکومت انتقالی صلح، اعلام و اجرای آتشبس، تدوین و تصویب قانون اساسی جدید و سرانجام برگزاری انتخابات برای انتخاب یک رییس دولت منتخب تحقق پیدا میکند و وضعیت سیاسی و آینده افغانستان کاملا در مسیر جدید قرار میگیرد. یا هم با طرح مخالفت میکند. پیامد مخالفت با طرح تازه امریکا از محتوای نامه به خوبی پیداست: اینکه بسیار محتمل است امریکا حکومت فعلی افغانستان را به حال خودش بگذارد. در نامه به رییسجمهور غنی هشدار داده میشود که در صورت امتناع از همکاری نزدیک، با خروج نیروهای امریکایی، طالبان قلمرو بیشتری را تصرف خواهند کرد.
وضعیت از آنچه پیشبینی میشد، آشفتهتر است. از روزی که طرح جدید امریکا و نامه وزارت خارجه این کشور به رهبران حکومت افغانستان رسانهای شده، اختلاف میان نیروهای سیاسی درون و بیرونحکومتی بیشتر دهن باز کرده و مواضعشان متشتت و پراکنده است. شاخه ارگ و برخی از سیاستمداران همسو با رییسجمهور غنی با موضع تازه امریکا بهطور روشن به مخالفت برخاستهاند، اما شورای عالی مصالحه از این طرح استقبال و بسیاری از چهرههای مطرح سیاسی هم سکوت کردهاند. مخالفت ارگ، استقبال شورای عالی مصالحهی ملی و سکوت جناحهای دیگر نشانههای پررنگ اختلاف در صف جمهوریت است. ممکن است در روزهای آینده اختلافها بیشتر شود.
فراموش نکنیم که اختلاف در صف حوزه جمهوریت از آغاز بر سر روند صلح وجود داشته است. از روز اول نیروهای سیاسی افغانستان، ارگ و سپیدار اجماع و وحدت نظر در مورد صلح با طالبان نداشتهاند. طالبان از نبود انسجام سیاسی در جمهوری اسلامی افغانستان تا کنون نفعی زیادی برده است. با استفاده از همین ضعف طالبان دو سال پیش و قبل از شروع مذاکرات دوبار با نیروهای سیاسی افغانستان وارد مذاکره شد، فرایندی که افغانستان بهعنوان یک دولت به کلی کنار زده شد. طالبان بهدنبال این است که در افغانستان با نیروهای سیاسی پراکنده و متشتت روبهرو شوند. چنددستگی در حوزه جمهوریت، سقوط جمهوری اسلامی به کام امارت اسلامی یا دستکم نافذشدن طالبان بر جمهوریت در مذاکرات و توافق صلح را به دنبال دارد.
اگر امریکا در هر حال تصمیم گرفته که از افغانستان خارج شود، با یا بدون صلح، فقط یک چیز میتواند از سقوط جمهوری اسلامی در کام امارت طالبان جلوگیری کند؛ عبور از خودخواهی و قدرتطلبی. صلح یک مسألهی ملی و مربوط به سرنوشتجمعی مردم افغانستان است. برخورد ناسنجیده و احساساتی فقط آشفتگی، پراکندگی و بیاعتمادی را بیشتر میکند. اگر منافع جمعی و سرنوشت مردم افغانستان برای نیروهای سیاسی مهم است، عقل حکم میکند که بهدور از هیاهوی سیاسی بنشینند و طرح تازه امریکا را موشکافی و هر آنچه به نفع مردم افغانستان و آینده کشور است، روی آن توافق یا موارد اصلاحیشان را آرائه کنند. نه نیروهای موافق طرح امریکا و نه هم اردوگاه مخالف به تنهایی قادر است که از پس این وضعیت پیچیده و دشوار بیرون شود. اگر جمهوری اسلامی افغانستان موضع یکدست بگیرند، امریکا نمیتواند واقعا آن را نادیده بگیرند.
سه دهه پیش رفتار ناسنجیده و قدرتطلبی برخی جناحهای سیاسی باعث شد افغانستان سالها شناور در خون باشند. امروز بار ملامتی آن رفتار ناسنجیده را بر دوش میکشند. وضعیت امروز بسیار شبیه به همان دوران است. در نامه وزارت خارجه از افتادن یک بار دیگر افغانستان در دامن هرجومرج سیاسی به روشنی هشدار داده شده است. موضع سیاه و سفید ارگ، شورای عالی مصالحه ملی و نیروهای سیاسی دیگر تنها به جنگ، التهاب سیاسی و سراشیبی سقوط شتاب بیشتر میدهد.