روسیه فردا (۱۸ مارچ) میزبان نمایندگان دولت افغانستان، طالبان، نمایندگان امریکا، روسیه، چین و پاکستان است. آجندای اصلی این نشست مسألهی صلح افغانستان است. آنچه نشست فردا را متمایز میکند، حضور نمایندگان جناحهای مختلف از افغانستان و کشورهای دخیل در امر جنگ و صلح افغانستان است. از افغانستان در این نشست تمامی جناحها نماینده دارد. شورای عالی مصالحه، مجلس نمایندگان و چهرههای شاخص سیاسی در سطح بالا در این نشست شرکت میکنند. جناح ارگ نیز در نشست فردا نماینده دارد. هرچند گفته میشود نه در سطح بالا. طالبان نیز در چارچوب یک هیأت عالیرتبه دهنفری به ریاست ملا برادر، رییس دفتر سیاسی این گروه در نشست مسکو شرکت میکند. نمایندگان از امریکا، روسیه، چین و پاکستان نیز در این نشست اشتراک میکنند. بهنظر میرسد ایران تنها کشور غایب این نشست است. اما این غیبت زیاد نگرانکننده نیست. زیرا نشست فردا زیر نام نشست گروه «ترویکا» برگزار میشود. اعضای اصلی این گروه امریکا، روسیه و چین است. بهویژه اینکه در آستانه این نشست صادق خان نماینده ویژه نخستوزیر پاکستان به تهران سفر کرده با مقام مختلف ایران از جمله وزیر خارجه این کشور در خصوص تحولات صلح افغانستان دیدار کرده است.
همانگونه که چهار دهه جنگ افغانستان ریشههای منطقهای داشته است، بدون شک پایانبخشیدن به این جنگ نیز بهدست کشورهای منطقه است. در غیبت اجماع منطقهای رسیدن به صلح ممکن نیست، زیرا کشورهای منطقه روی مخالفان مسلح دولت نفوذ گسترده دارند. همچنین جنگ افغانستان با تسهیلات مالی کشورهای منطقه پیش رفته است. بنابراین بدون توجه به نفوذ نامتعارف قدرتهای منطقهای در مناسبات قدرت افغانستان رسیدن به صلح تقریبا ناممکن است. یک دلیل اصلی که تلاشهای صلح افغانستان بارها به شکست مواجه شده، همین امر بوده است. برداشت اصلی از نشست فردا این است که این نشست مقدمهای برای نشست ترکیه خواهد بود. اگر چنین پیشبینی درست باشد، با توجه به حضور گستردهی نمایندگان منطقهای، جهانی و داخلی برای این پرسش که آیا در مورد صلح افغانستان اجماع منطقهای حاصل خواهد شد، پاسخ خوشبینانهتری وجود دارد.
خلای بزرگی که در روند صلح دوحه وجود داشت، غیبت کشورهای تأثیرگذار در مناسبات قدرت افغانستان بود. در نشست افتتاحیه مذاکرات بینالافغانی روسیه و ایران حضور نداشتند. در طول مدت که نمایندگان طالبان و افغانستان در دوحه سرگرم مذاکره بودند، قدرتهای منطقه پیدا و پنهان از این روند انتقاد و چه بسا کارشکنی میکردند. طرح تازه امریکا در مورد صلح افغانستان این روند را در مسیر تازه و تغییرات جدیدی قرار داده است. مهمترین تغییر بهنظر میرسد توجه و تلاش برای اجماع منطقهای است. بیشتر ناظران به این باورند که واشنگتن و مسکو در پیوند با مرحله جدید مذاکرات صلح اتفاق نظر دارند. اداره جدید امریکا به خوبی نقش اثرگذار کشورهای منطقهای را برای موفقیت روند صلح افغانستان درک میکند و بیشتر از اداره پیشین ایالات متحده از نفوذ نامتعارف قدرتهای منطقهای در مناسبات قدرت افغانستان آگاهی دارد. برای همین در تلاشهای تازه این کشور برای صلح افغانستان به نقش اجماع منطقهای توجه جدی شده است. بهعنوان نمونه واشنگتن قرار است از سازمان ملل بخواهد که نشستی بینالمللی با حضور وزیران خارجه کشورهای منطقه از جمله روسیه، چین، پاکستان، ایران و هند برگزار کند.
رویکرد تازهی امریکا دربارهی صلح افغانستان در خود فاکتورهای واقعبینانهتری دارد. مهمترین آن تلاش برای اجماع منطقهای و جهانی است. اما برای اینکه جنگ افغانستان به راه حل سیاسی برسد، اجماع داخلی نیز در کنار اجماع منطقهای و اجماع جهانی نیاز است. تاکنون تنشهای سیاسی و اختلاف نیروهای سیاسی بهعنوان یک عامل جدی بازدارندهی روند صلح که به تنشهای منطقهای پروبال بیشتری میداد، آسیبهای فراوان به تلاشهای صلح وارد کرده است. در حال حاضر نیز در افغانستان میان نیروهای سیاسی نشانههای پررنگ اختلاف به چشم میخورد. شورای عالی مصالحهی ملی، شماری از چهرههای برجسته سیاسی از طرح تازه امریکا استقبال و آن را مطابق به واقعیت افغانستان خوانده است. اما ارگ و نیروهای همسو با رییسجمهور غنی این طرح را سند ننگین و کاغذپاره نامیده و با آن مخالفت کرده است.
چنددستگی در حوزه جمهوریت، ضمن این که به سقوط جمهوری اسلامی به کام امارت اسلامی یا دستکم نافذشدن طالبان بر جمهوریت در مذاکرات و توافق صلح منجر میشود، اجماع منطقهای را نیز بهشدت آسیب میزند. هرکسی که از روند صلح بیرون بماند بهراحتی متحد منطقهای پیدا میکند و جنگ همچنان ادامه پیدا میکند. در نامهی پرحاشیه وزیر خارجه امریکا به رییسجمهور غنی این نگرانی بسیار برجسته است. بلنکین گفته بود که نبود اجماع میان رهبران افغان، سبب پیامد فاجعهبار در دهه نود شد و نباید چنین کاری بار دیگر تکرار شود. بنابراین، در شرایطی که امکان رسیدن به صلح در افغانستان بیشتر از هر زمان دیگری ممکن شده است، ایجاب میکند که افغانستان بهعنوان یک حکومت با پشتیبانی نیروهای وسیع سیاسی از این فرصت استفاده کند. دوری جستن از اختلاف در حال حاضر، مهمترین کارخانگی نیروهای سیاسی افغانستان است.