دیروز کابل میزبان فرستاده ویژهی امریکا برای صلح افغانستان بود. زلمی خلیلزاد در این سفر با رییسجمهور غنی در ارگ و عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی در سپیدار دیدار کرد. جدای از خوشوبیش سیاسی که از این دیدارها رسانهای شد، اما مهمترین هدف این دیدارها تأکید خلیلزاد بر اشتراک جمهوری اسلامی افغانستان با صدای واحد در نشست استانبول بود. نگرانی امریکا در نشست استانبول تعدد طرح است. چنانچه خلیلزاد در نشست دیروز خود با عبدالله در سپیدار گفته است که جهان توقع دارد که جمهوری اسلامی افغانستان با طرح واحد به نشست استانبول برود.
در آستانهی نشست استانبول طرحهای متعددی در افغانستان از جانب آدرسهای مختلفی برای ارائه در این نشست آماده شده است. شورای عالی مصالحه قبلا رسیدن دستکم ۳۰ طرح را تأیید کرده و کمیتهای نیز برای توحید این طرحها کار میکرد و براساس اعلام شورای عالی مصالحهی ملی کارش به پایان رسیده و امروز و فردا مسودهی طرح نیز نهایی و برای بردن به نشست استانبول آماده میشود. در همین حال ارگ ریاستجمهوری افغانستان طرح و نقشه راه مستقلانهای را آماده کرده و قرار است بهعنوان طرح حکومت افغانستان در نشست استانبول ارائه شود. مضاف بر این، شماری از احزاب نیز گفتهاند که با طرح خودشان به این نشست میروند. بنابراین، ظاهر امر این است که جمهوری اسلامی افغانستان میگوید با یک صدا در نشست استانبول شرکت میکند، اما واقعیت ماجرا این است که این ادعا یک بلوف سیاسی است. گروههای ذینفع در افغانستان هر کدام موضع خودشان را دارند. در نهایت ارگ، شورای عالی مصالحه ملی، احزاب هر کدام با طرح جداگانه به نشست استانبول خواهند رفت.
بهرغم خوشبینی موجود اما اطمینانی وجود ندارد که نشست استانبول به کالبد بیجان روند صلح جان تازه بخشد. وجوه افتراق و تعارضی که میان طرحها وجود دارد، رسیدن به یک توافق را سخت و دشوار میکند. تا کنون دستکم سرنوشت دو طرح از طرحهای احتمالی روشن شده است. طرح امریکا و طرح ارگ ریاستجمهوری افغانستان. تعارض میان این دو طرح عمیق و سنگین است. طرحی هم از آدرس شورای عالی مصالحه در روزهای آینده بیرون خواهد آمد. هنوز طرح طالبان برای نشست استانبول معلوم نیست، اما بهطور قطع این گروه با طرح حکومت افغانستان در محوریت رییسجمهور غنی موافق نیست. بهعنوان نمونه، برگزاری انتخابات برای رییسجمهور غنی و عدم برگزاری آن برای طالبان خط سرخ است. گذشته از این، جدال بر سر مسائل اساسی میان طالبان و جمهوری اسلامی و حتا نیروهای سیاسی زیر چتر جمهوری اسلامی چنان عمیق است که جای چندانی برای خوشبینی نمیگذارد.
مهمترین درس دوحه برای نشست استانبول این است که نباید در این نشست شتاب غیرطبیعی شود. امریکا در تلاش است که پیش از زمان خروج نیروهای خارجی بر پایهی توافق یک سال پیش دوحه، آیندهی سیاسی و سرنوشت صلح افغانستان را مشخص کند. این شبیه به همان شتابی است که ترمپ برای پیروزی در انتخابات، تلاشهای صلح افغانستان را ضربه زد. امریکا سندی را با طالبان امضا کرد که این گروه برای اجراییشدن بندها و تمهیدات آن کمترین وقعی نگذاشت؛ غیر از اینکه مشروعیت بینالمللی بهدست آورد. در عمل نیز پس از امضای توافقنامهی دوحه، خشونتها را بهطرز بیسابقهای افزایش داد و از حضور جدی در مذاکرات طفره رفت و بهجای رویکرد آشتی و ارادهی قاطع برای دستیابی به یک توافق سیاسی، به غلبه، فتح و سقوط حاکمیت کنونی با استفاده از دوام جنگ و خشونت تلاش کرد. بنابراین اشتباهی که ترمپ در توافق دوحه با طالبان مرتکب شد، ادارهی جدید امریکا نیز اگر مرتکب شود، پیامد نشست استانبول نیز مانند توافقنامهی دوحه ممکن است به کاغذپارهای ماند که نتیجهی مفید و موثر نداشته باشد.
برای اینکه روند صلح افغانستان جان تازه به خود بگیرد، باید سازوکار اثربخشتری مد نظر قرار داده شود. بیشتر از هر طرف دیگر، طالبان باید از خود حسن نیت نشان دهد. این گروه استراتژی معطوف به خشونت را کنار بگذارد و در این نشست با حسن نظر و قاطعیت حاضر شوند. بنابراین بهجای تمرکز بر فوریت زمان، بر یک چارچوب اثربخش که منجر به صلح شود، فشارهای بینالمللی بهکار گرفته شود.