مرگ‌بارترین «حمله‌ی خودی»، سیاسی است

منبع: فارین پالیسی

نویسنده: ایوانیس کوسکیناس

برگردان: عاقله حیدری

حمله‌ی به اصطلاح خودیِ روز سه‌شنبه که در آن یک عسکر افغانی خارج از شهر کابل یک جنرال دوستاره‌ی امریکایی را کشت و 16 عسکرِ دیگر نیروهای ائتلاف و افغانی را زخمی کرد، زیاد مورد توجه قرار گرفته است و دلیل آن بیش‌تر این است که جنرال هارولد گرین، بلندپایه‌ترین مقامی بود که در جنگ افغانستان کشته شد و اولین جنرالی بود که پس از جنگ ویتنام در جریان عملیات جنگی کشته شد.

چنین حمله‌ای از لحاظ تاکتیکی و سطح حفاظت نیروها قابل نگرانی است و برای خانواده‌های کشته شده‌ها شدیدا مضر است و از لحاظ استراتژیکی، حمایت ضعیف امریکایی‌ها از عملیات‌ها در افغانستان را ضعیف‌تر خواهد ساخت؛ اما بعید است این حملات خودی موفقیت مأموریت مبارزه با شورش‌گری را تهدید کند.

از آن‌جایی که این حملات مجزا اند، چه تحقیقات عاملِ حمله‌ی خودیِ روز سه‌شنبه را حمله‌ی نفوذیِ طالبان و چه آن‌ را حمله‌ای از سوی یک سرباز ناراضی ثابت کند، این حمله با چارچوب استراتژیکِ حمایت ایالات متحده از افغانستان بی‌ربط خواهد ماند و باید بی‌ربط بماند. روی‌هم رفته، در جریان سال جاری صرف، به‌شمول رویداد روز سه‌شنبه، سه مورد از این‌گونه حملات اتفاق افتاده‌اند.

جایی که اعتماد به شکل واقعی میان هم‌کاران فرسایش یافته است، در سطح عساکر افغان و امریکایی نیست، بل‌که میان رییس جمهور افغانستان و رییس جمهور ایالات متحده است. در واقع، یک نوع بسیار شایع و به‌مراتب پایدارترِ جنگ، «حمله‌ی خودیِ» نهایی است: کارشکنیِ آقای کرزی در مأموریت مبارزه با شورش در افغانستان و حمایت او از فساد در روند انتخابات افغانستان.

جان کربی، سخن‌گوی وزارت دفاع ایالات متحده گفت که مرگِ گرین، خطر ذاتیِ جنگ در افغانستان را که حملات خودی نامیده می‌شود، برملا کرد، حملاتی که تهدید خطرناک بوده و معلوم کردنِ آن دشوار است. کربی هم‌چنین اشاره کرد که او هیچ‌ نشانه‌ای از کاهش اعتماد میان اعضای ائتلاف و هم‌کارانِ افغانیِ آن‌ها را شاهد نبوده است. با این حال، هیچ‌کسی مایل نیست تا از پندارهایی سخن بگوید که گویا «حمله‌ی خودیِ» سیاسیِ کرزی بر مأموریت ضدشورشِی که توسط افغان‌ها رهبری شده و حمایت نیروهای ائتلاف را با خود دارد، بزرگ‌ترین عامل کاهش اعتماد بوده است.

به عبارت دیگر، وضع غریب و مضحک کرزی با آثار معکوس آن، نظر به تأثیرات تعداد رو‌به‌کاهش رویدادهایی که ارتش امریکا آن‌ را رویدادهای «سبز بر آبی» می‌خواند، در تلاش‌های جنگی به‌مراتب پرهزینه‌تر بوده است. متأسفانه این در مورد حملاتِ برادرکشیِ «سبز بر سبز» در داخل نیروهای ملی امنیتیِ افغانستان‌ نیز صدق می‌کند. روی‌هم رفته، نظر به گزارش نیویورک تایمز، یک روز پس از حمله بر گروه گرین در کابل، در نتیجه‌ی دو حمله‌ی جداگانه توسط افسران پولیس افغانستان، که گفته می‌شود با طالبان همکاری داشتند، 11 افسر پولیس دیگر در جنوب افغانستان کشته شدند.

نظر به گزارش ماه اپریل سال 2014 وزارت دفاع امریکا، حملات خودی از اوجش در سال 2012‌، که در این سال 48 حمله رخ داده بود، کاهش یافته؛ اما «احتمالا هنوز بر مأموریت این کشور در افغانستان تأثیرات استراتژیکی داشته و روابط نیروهای ائتلاف و نیروهای ملی امنیتی افغانستان را به مخاطره خواهد افگند». بدیهی است که حق با ائتلاف و هم‌کاران افغانِ آن‌ است تا هرگونه کمبودی‌ها در روند بررسیِ سوابق شاملانِ جدید در نیروهای امنیتی افغانستان تحقیق شده و اصلاح شود، از جمله باید غربال‌گریِ اولیه‌ در زمان استخدام آن‌ها صورت گرفته و از رفتارهای آن‌ها به‌صورت دوام‌دار نظارت شود. هم‌چنین باید عادلانه قضاوت کرد که تجربه‌ی ائتلاف از تشکیل سریع و یک‌بارگیِ ارتش افغانستان، که دلیل آن تاحدی جدول زمانیِ خودسرانه‌ی مرتبط با افزایش 18 ماهه‌ی نیروهای ائتلاف بود، روند چنین غربال‌گری را دشوار ساخته است.

اما رفتار تهاجمیِ کرزی در برابر جامعه‌ی جهانی که تلاش می‌کند حکومت او را کمک کند، نگرش غیرعاطفی او در برابر قربانی‌های نیروهای ملی امنیتی افغانستان و موقف نرم او در برابر شورشیانی که می‌خواهند اورا از بین ببرند، به عنوان یک چالش بزرگ پابرجاست. در جریان پنج سال گذشته و در سطح سیاسی، او در جریان ماموریت ضد شورش فعالانه کارشکنی کرده است که این کار را می‌توان نوع نهاییِ حمله‌ی خودی خواند. هرچند وقتی بحث طالبان مطرح می‌شود، موقف او نرم است؛ اما او سال‌هاست که احساسات ضدائتلاف را دامن زده است. به عنوان مثال، سارا چایز، عضو ارشدِ بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی، در لوس‌ آنجلس تایمز گزارش داد که وقتی رییس جمهور اوباما در جریان دیدارش در ماه مارچ سال 2010 از کابل، از فساد فراگیر در حکومت افغانستان سخن گفت، «کرزی خشمگین شد و خشم‌گینانه اتاق را ترک کرد و به شکل تماشایی‌ای تهدید کرد که به طالبان خواهد پیوست». هزاران تن از عساکر افغان و ائتلاف در تلاشی به منظور جلوگیری از پیش‌رفت طالبان و مهیا کردنِ فضای نفس کشیدن برای دولت افغانستان، تا نیروهای بومیِ امنیتی‌اش را بیش‌تر ساخته و ظرفیت حکومت‌داری‌اش را بالا ببرد، جان‌های‌شان را از دست داده‌اند. اما حکومت ایالات متحده تا امروز هرگز به‌طور جدی «برادران ناراضی» خواندنِ طالبان توسط آقای کرزی را به به چالش نکشیده است. آقای کرزی در نتیجه‌ی خشم شدیدش از عملیات نیروهای ائتلاف و نیروهای ملی امنیتی افغانستان و فحاشی در برابر افرادی در حکومتش، که عطوفت او نسبت به طالبان را به چالش کشیده بودند، طالبان را «برادران ناراضی» خواند. در حالی‌که از لحاظ تجربی سخت است تا رفتار آقای کرزی به عنوان فرمانده کل قوا را با یک حمله‌ی خودیِ مشخص ارتباط بدهیم، اما بسیاری از افغان‌ها احساس می‌کنند که اهانت او به حضور نیروهای خارجی از سال 2009 بدینسو و علاقه‌ی آشکار او به طالبان، اصطکاک‌هایی را به وجود آورده است که شورشیان می‌توانند از آن به عنوان اهرمی برای نفوذ در نیروهای ملی امنیتی افغانستان بهره‌برداری کنند.

در ماه نوامبر 2013، آقای کرزی به‌جای تمرکز روی موافقت‌نامه‌ی دوجانبه‌ی امنیتی، که حضور ارتش ایالات متحده را پس از 2014 در افغانستان مستحکم‌ می‌سازد، از لویه‌ جرگه که قرار بود به مسئله‌ی موافقت‌نامه‌ی دوجانبه‌ی امنیتی رسیدگی کند، برای حمله بر تلفات احتمالی ملکیِ در جریان عملیات شبانه‌ی نیروهای خارجی استفاده کرد. نیروهای بین المللی کمک به امنیتِ ناتو و رهبران ارتش افغانستان، هردو تأکید کردند که رهبریِ عملیاتی را که آقای کرزی به آن اشاره کرد، افغان‌ها برعهده داشتند و کشته‌شده‌ها نیز «شورشیان مسلح بودند نه کارگران ملکیِ ساختمانی».

با این حال، کرزی سخنانش را روی ایجاد بی اعتمادی نسبت به ارتش امریکا و ناتو متمرکز ساخت. در عین زمان، در ماه جولای 2014، آقای کرزی با صدور فرمان خودسرانه‌ای مبنی بر عدم استفاده از سلاح‌های سنگین علیه طالبان دست نیروهای امنیتی خود را نیز بسته است. در حالی که در سال گذشته تلفات نیروهای ملی امنیتی افغانستان 15 درصد افزایش یافته است، گروه‌های جامعه‌ی مدنیِ افغانستان این دستور کرزی را مورد انتقاد قرار داده است.

افسوس، به‌زودی رییس جمهور جدیدی در افغانستان روی کار خواهد آمد. رییس جمهور جدید باید به‌دنبال تقویت روابط میان نیروهای ائتلاف و نیروهای افغانستان باشد، نه به‌دنبال کارشکنی.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *