سهم جامعه جهانی در سریال نسل‌کشی در افغانستان؛ به‌جای همدردی، همکاری کنید

سهم جامعه جهانی در سریال نسل‌کشی در افغانستان؛ به‌جای همدردی، همکاری کنید

محمدشفق خواتی

۱. نسل‌کشی مستمر و همدردی بدون همکاری

کشتار فجیع و تراژدی مکتب سیدالشهدا در غرب کابل در تاریخ ۱۸ ثور ۱۴۰۰/  8 می ۲۰۲۱ که با بیش از ۲۰۰ قربانی و مجروح همراه بود، اولین فاجعه از سلسله فجایع، سریال تراژدی‌ها، نسل‌کشی‌ها و حمله بر جویندگان دانایی در این جامعه بحران‌زده بود که در سطح جهانی با محکومیت و ابراز همدردی مواجه شد. حوادث مشابه و مکرر پیشین، با این حجم از محکومیت و همدردی مواجه نشده بود. از پاپ تا مراجع مذهبی قم و نجف و از فعالان مدنی کشورهای مختلف تا مقامات حکومتی کشورهای گوناگون و نمایندگی‌های سیاسی‌شان در افغانستان، به محکومیت این فاجعه و ابراز همدردی با خانواده‌های قربانیان و ملت افغانستان پرداختند و پرچم‌های ملی زیادی نیمه‌افراشته شد. از این بابت، از تمامی کسانی‌که در این تراژدی با ملت افغانستان و به‌خصوص با جامعه شیعه و هزاره و خانواده‌های قربانیان همدردی کرده‌اند، باید سپاس‌گزار بود.

با این حال، اگر حس انسانی و نوع‌دوستی در سطح جهانی باقی مانده باشد و اگر جامعه جهانی و تسلیت‌گویان در ابراز همدردی خود با ملت تحت ستم افغانستان صادق و خواهان ختم این فجایع هستند، باید فراتر از ابراز همدردی، به همکاری جدی با ملت افغانستان و مردمی که در معرض نسل‌کشی و حذف قرار دارند، بپردازند تا ریشه‌ی بحران درازدامنه در افغانستان بخشکد و عوامل این دست فجایع که روزمره تکرار می‌شود، از میان برداشته شود.  

۲. عوامل و زمینه‌های فجایع و نسل‌کشی‌های جاری در افغانستان

بی‌تردید، بحران افغانستان دو ریشه درونی و بیرونی (منطقه‌ای و بین‌المللی) دارد. به‌لحاظ داخلی و جامعه‌شناختی، حاکمیت عقل قبیله‌ای بر بخش بزرگی از شهروندان، کارگزاران و بازیگران سیاسی، امان این جامعه را بریده و مواجهه قومی و قبیله‌ای در سیاست کشور، ریشه‌ی بحران، جنگ، خشونت و ناامنی و خلق عقده میان شهروندان افغانستان گردیده است. جنرال‌ طاقت‌ها، یون‌ها، حکمت‌یارها، حسن‌زوی‌ها و هم‌فکران آنان در افغانستان، یکی از عوامل اصلی تداوم فاجعه در جامعه افغانی به‌شمار می‌روند. وقتی جامعه جهانی و پاپ و بیگانگان با آن حجم وسیع به محکومیت این فاجعه و ابراز همدردی با خانواده قربانیان می‌پردازند، در داخل افغانستان، یک مسلمان افغان (حسن‌زوی وکیل لوگر در پارلمان) پیدا می‌شود که از تریبون خانه ملت و پارلمان افغانستان، بر زخم هم‌وطنان خود وقیحانه نمک می‌پاشد، از تعصب منفجر می‌گردد، در کنار تروریستان و عاملان بی‌رحم و وحشی این تراژدی می‌ایستد و بر قربانیان و خانواده‌های داغدار آنان می‌تازد. تا زمانی‌که این نوع تفکر تعصب‌آمیز و نگاه قومی و قبیله‌ای در میان شهروندان و کارگزاران سیاسی افغانستان وجود داشته باشد و اقوام و مدعیان نمایندگی از اقوام به همدیگر نگاه انسانی نداشته باشند و درد یکدیگر را درد خود نپندارند، هیچ گروه قومی در افغانستان شاهد آرامش و زندگی انسانی نخواهد بود و نباید امیدوار بود که بحران و روزهای سیاه این جامعه برای هیچ فرد یا قومی خاتمه یابد. طالب و تفکر طالبانی در چنین زمینه‌ای رشد و بالندگی می‌یابد و به نوبت خود، وجود طالب و جنگ‌طلبی و خلق ناامنی توسط این جریان افراطی، متعصب، خشونت‌گرا و تروریستی، زمینه‌ی رشد و تاختن سایر گروه‌های تروریستی از سراسر جهان را در این جامعه فراهم می‌سازد.

درمان این بعد از عوامل بحران و فاجعه در افغانستان که زمینه‌ی نسل‌کشی‌های جاری را فراهم ساخته است، به خود افغان‌ها و به‌خصوص دولتمردان، بازیگران سیاسی و اربابان قومی و قبیله‌ای مربوط است. اگر استفاده سیاسی و ابزاری از پدیده قومیت برای منافع شخصی و خانوادگی رهبران و کارگزاران سیاسی تداوم یابد، آتش بحران و ناامنی و در نتیجه، نسل‌کشی‌ها و جنایات علیه بشریت نیز تداوم خواهد یافت و شهروندان همچنان قربانی عطش قدرت‌طلبی یک تعداد افراد و خانواده‌های محدود خواهند بود.

با این حال، بعد خارجی و عوامل بیرونی بحران افغانستان و نقش جامعه جهانی در خلق فجایع، کشتارها، نسل‌کشی‌ها و تقویت و مشروعیت‌بخشیدن به گروه‌های تروریستی را به هیچ وجه نباید دست‌کم گرفت. بسیاری از مقامات و شهروندان کشورهای گوناگون که در تراژدی مکتب سیدالشهدا با ما ابراز همدردی کرد‌ه‌اند، به‌نحوی در این فجایع دست دارند و در بحران چهل ساله افغانستان نقش و مشارکت داشته‌اند. بسیاری کشورها که به ما تسلیت گفته‌اند، همین اکنون به تجهیز، تعلیم و همکاری با طالبان مشغول‌اند، گروهی که شبانه‌روز خون می‌ریزند، فاجعه خلق می‌کنند، نه به دانش‌آموز و اطفال مکتب ما رحم می‌کنند، نه به پیر، نه به جوان و نه به مسجد یا مکتب و مدرسه و نه جاده‌ها و تأسیسات عام‌المنفعه از وحشی‌گری‌ها و تخریب مداوم آنان در امان است. چه کسی منکر شده می‌تواند که خاک افغانستان میدان جنگ نیابتی کشورها و کسانی است که در طول دو سه روز گذشته به ما تسلیت گفته‌اند و ابراز همدردی کرده‌اند؟! در واقع امر، این تسلیت گفتن‌ها و ابراز همدردی‌ها از سوی کسانی که خود در تداوم و استمرار فاجعه در افغانستان به‌نحوی دست دارند، نوعی عمل تقلیدی پس از ابراز همدردی پاپ، پدیده‌ی کلیشه‌ای و حتا تمسخر قربانیان فاجعه و در ذات خود مضحکه نیست؟! از شهروندان، شخصیت‌ها و نهادهای مدنی کشورهای مختلف که با ما همدردی کردند، سپاس‌گزاریم، اما چه نیک است که به‌جای همدردی و صدور تسلیت‌نامه، به دولت‌های خود فشار آورند تا از مشروعیت‌بخشیدن به گروه‌های تروریستی، تکریم و پذیرایی از آنان و نیز تمویل، تجهیز و تعلیم این خون‌آشامان دست بردارند.

در میان همه‌ی مداخلات بیرونی و نقش برخی کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی در جاری‌ساختن جوی خون در افغانستان و استمرار کشتار بی‌رحمانه‌ی کودکان و معرفت‌جویان و نسل‌کشی‌های پی‌درپی در این خاک، پاکستان محور اصلی شرارت و منشأ چهل سال بحران آفرینی در افغانستان است. اعضای جامعه جهانی به خوبی و به‌صورت مستند می‌دانند که جوی خون جاری در افغانستان، سرچشمه‌اش راولپندی و اسلام‌آباد است. امریکا پس از بیست سال حضور در افغانستان، دو سال است که روند مشروعیت‌بخشی به طالبان را در سطح جهانی آغاز کرده و زمینه‌ی تبرئه این گروه را از تمامی جنایات و نسل‌کشی‌ها فراهم ساخته است. ایالات متحده پس از سازش با این گروه خون‌آشام و در نهایت خروج قوای خود از افغانستان، در حقیقت به عجز و درماندگی خود در برابر پاکستان اعتراف کرده است و با دست خالی از افغانستان فرار می‌کند و نماینده ویژه‌اش در امور صلح افغانستان (زلمی خلیل‌زاد) حتا فاجعه انسانی و نسل‌کشی در مکتب سیدالشهدا را محکوم نکرده است. این در حالی است که افغانستان و پاکستان بیش از سال ۲۰۰۱ مستعد پرورش طالب، القاعده، داعش و سایر گروه‌های افراطی و تروریستی است و جامعه جهانی به دنبال ایالات متحده، به طالبان مشروعیت می‌بخشد و زمینه‌ی قدرت‌یابی بیشتر آنان را فراهم می‌‌کند.

۳. مسئولیت جامعه جهانی

برای مهار این هیولای وحشی که امان مردم افغانستان را بریده و بی‌تردید، فردا این توحش در سطح جهانی گسترش خواهد یافت، نیازمند دو اقدام سیاسی و حقوقی در سطح جهانی است:

الف) مسئولیت سیاسی

ریشه‌ی تمامی فجایع، بحران مزمن و ناامنی مستمر در افغانستان که زمینه‌ی اصلی نسل‌کشی توسط گروه‌های تروریستی را در این کشور فراهم کرده است، در راولپندی و اسلام آباد قرار دارد. خشکاندن این ریشه‌ها بدون فشار جامعه جهانی بر پاکستان، امکان‌پذیر نیست. بی‌تفاوتی جامعه جهانی، مسیر غلط ایالات متحده و خلیل‌زاد اگر با اصلاح و تغییر همراه نشود، نه‌تنها مردم افغانستان را در معرض آتش هولناک‌تر قرار خواهد داد، بلکه بی‌ثباتی در منطقه را تشدید، موضع گروه‌های افراطی را تقویت و البته امنیت تمامی همسایگان و کشورهای غربی را نیز مجددا با خطر جدی مواجه خواهد کرد. اجماع جهانی علیه رویکرد ویرانگر پاکستان ضروری است. سازمان ملل متحد و شورای امنیت باید تحریم‌های جدی علیه پاکستان وضع و بر این کشور فشار وارد کند تا رویکرد خود را در تولید تروریست و کشتار و ویرانی تغییر دهد. امریکا به تنهایی نتوانست و یا نخواست پاکستان را برای تغییر رویکرد مخربش قناعت ببخشد، اکنون نوبت اقدامات جهانی و سنجیدن تدابیر جدی سیاسی توسط مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل است تا در برابر مفتیان اصلی پروژه جهاد در افغانستان که جنرالان راولپندی هستند، به اقدامات عملی بپردازند.

یکی از اقدامات بنیادین، اقدام سازمان ملل برای مذاکرات مستقیم دولت با دولت بین افغانستان و پاکستان است. گفت‌وگوهای جاری صلح ره به جایی نخواهد برد و سازمان ملل باید زمینه‌ی گفت‌وگوی مستقیم بین افغانستان و پاکستان و حتا هند را فراهم سازد و خود بر این مذاکرات نظارت داشته باشد تا به حل و فصل مسائل موجود و رفع بدبینی‌ها بین سه کشور منتهی گردد. اگر آتش‌بس خواسته می‌شود، از پاکستان خواسته شود که بدون تجهیزات فنی و تخنیکی، تسلیحات و ابزارآلات جنگی و حمایت بی‌دریغ و همه‌جانبه پاکستان، طالبان یک ماه به جنگ ادامه داده نخواهند توانست و زمینه‌ی حضور و رشد سایر گروه‌های افراطی (القاعده، داعش و…) نیز برچیده خواهد شد.

در پایان باید تأکید کرد که اگر با ما همکاری نکنید، تردید نکنید که دود این آتش که امروز دامنگیر ماست و بسیاری کشورها در برافروختن آن نقش داشته‌ و دارند، سرانجام به چشم شما نیز خواهد رفت و چندین حادثه یازدهم سپتامبر دیگر تکرار خواهد شد. امروز ده‌ها گروه تروریستی از سراسر جهان در افغانستان و پاکستان به خون‌ریزی و نسل‌کشی مشغول‌اند و عطش آنان با خون مردم افغانستان و نسل‌کشی شیعیان و هزاره‌های افغانستان برطرف نخواهد شد. عطش و اشتهای این هیولای چهل سر (طالب، القاعده، داعش و…) سیری‌ناپذیر است و آرمان حاکمیت آنان در مرزها و جغرافیای افغانستان محدود نخواهد شد. جهل مقدسی که توسط پاکستان در میان گروه‌های افراطی ساخته‌ی دست خودش تکثیر می‌شود و فتوای جهادی که توسط جنرالان راولپندی صادر می‌گردد، به افغانستان محدود نخواهد شد و دنیا، از جمله واشنگتن، پاریس، لندن و… را نیز آرام نخواهد گذاشت. پس نه‌تنها از سر نوع‌دوستی و دفاع از انسانیت و نجات ما، بلکه برای نجات خود هم اگر باشد، تنها نظاره‌گر نباشید و به ابراز همدردی اکتفا نکنید، همکاری کنید و دست از حمایت، تمویل و تجهیز تروریستان و طالبان خون‌آشام بردارید و بر حامی اصلی طالبان و تولیدگر گروه‌های دیگر تروریستی (پاکستان) فشار وارد کنید که فردا دیر خواهد بود. اگر امروز نوبت سوختن ماست، فردا شما نیز در شعله‌های این آتش خواهید سوخت و شهروندان شما را نیز این هیولای درنده خواهد بلعید.  

ب) مسئولیت حقوقی

مدعیان دفاع از حقوق بشر در سراسر جهان و نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر و در رأس آن شورای حقوق بشر سازمان ملل، اگر به آموزه‌های حقوق بشری پابندند و هنوز انسانیت در جهان نمرده است، تنها نظاره‌گر نباشند و به‌جای صدور بیانیه و ابراز همدردی، به همکاری با مردمِ در معرض حذف بپردازند و در مقابل این نسل‌کشی‌ها به‌صورت عملی بایستند. حوادثی مانند حادثه مرگبار مکتب سیدالشهدا و ده‌ها مورد مشابه، نه‌تنها از مصادیق جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی به‌شمار می‌رود، بلکه مصداق بارز نسل‌کشی است که ده‌ها بار تکرار شده است. براساس گزارش‌ها و مستندات موجود، بیش از ۴۰ بار زنان، کودکان و جوانان شیعه و هزاره که حامی ارزش‌های انسانی و مدنی و مدافع و مروج ارزش‌های حقوق بشری بوده‌اند، به‌صورت سیستماتیک در مراکز و نهادهای آموزشی،‌ مساجد، ورزشگاه‌ها،‌ تجمعات و تظاهرات، شفاخانه‌ها و سایر مراکز و مراسم‌ها به‌صورت هدفمند، فجیع و گسترده قربانی تروریسم لجام‌گسیخته شده و یا در جاده‌ها و مسیرها سر بریده شده‌اند. در طول ده سال اخیر، مجموع قربانیان و زخمی‌ها و معلولین این نسل‌کشی‌های مکرر در آموزشگاه‌ها، مساجد، ورزشگاه‌ها، شفاخانه‌ها، تجمعات و…، بالغ بر دوهزار نفر گردیده است.

دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) وظیفه و صلاحیت رسیدگی به این نسل‌کشی‌ها و جنایات علیه بشریت را دارد. در تاریخ ششم می ۲۰۲۱، حنیف اتمر، وزیر امور خارجه‌ی افغانستان، در رأس یک هیأتی شامل وزیر عدلیه، سرپرست لوی ثارنوالی (دادستانی کل) و برخی دیگر از مقامات عالی‌رتبه دولتی، به هالند سفر کرد و با دادستان کل و اعضای دادگاه کیفری بین‌المللی در شهر لاهه گفت‌وگو کردند. در این سفر، وزیر امور خارجه افغانستان از دادگاه کیفری بین‌المللی خواسته است تا درباره‌ی ۱۸۰ مورد جنایت جنگی تحقیق و رسیدگی کند. براساس پیشنهاد وزیر خارجه افغانستان، این دادگاه می‌تواند تحقیقات خود درباره‌ی این ۱۸۰ مورد جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت را از حمله‌ به دانش‌آموزان و کودکانی که در حمله به مکتب سیدالشهدای کابل قربانی گردیدند، آغاز کند. شورای امنیت سازمان ملل متحد باید از این روند حمایت قاطع کند.

در مجموع، علاوه بر ضرورت تحقیق و رسیدگی در مورد تمامی ۱۸۰ مورد جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی در افغانستان، شیعیان و هزاره‌های افغانستان باید به‌عنوان انسان‌های در معرض حذف و نسل‌کشی، مورد حمایت ویژه‌ قرار گیرند. سازمان ملل متحد، شورای امنیت، شورای حقوق بشر این سازمان و دادگاه کیفری بین‌المللی و سایر نهادهای مدافع حقوق بشر، باید هم به تحقیق و سندسازی جدی در باب این نسل‌کشی جاری در افغانستان بپردازد، هم تدابیر جدی و عملی برای شناسایی عاملان و حامیان این جنایات بسنجد و هم برای جلوگیری از تکرار این فجایع اقدام نماید. در غیر این صورت، تنها ابراز همدردی جلو فجایع و نسل‌کشی‌ها بعدی را نخواهد گرفت و داعیه حمایت از حقوق بشر توسط نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل، بیش از پیش رنگ خواهد باخت و مضحکه‌ای بیش نخواهد بود.