محمدقاسم عرفانی
«عجیب نیست که از کودک هزاره بترسم منی که چون شب تاریک، از شراره بترسم»
رامین عربنژاد
حوالی ساعت چهار و نیم عصر روز بهاری ۱۸ ثور، زمانی که دانشآموزان دختر از مکتب سیدالشهداء در غرب کابل به قصد عزیمت به خانههایشان خارج میشدند، سه انفجار پیاپی به وقوع پیوست و در فاصلهی تنها چند دقیقه بیش از ۲۰۰ نوجوان هزاره/شیعه به خاک و خون کشیده شدند. در طی سه روز بعد از حادثه تعداد جان باختگان بیش از ۸۵ نفر و مجروحان بیش از ۱۵۰ نفر گزارش شد. با تشدید جنگ در سالهای اخیر حملات بر غیر نظامیان نیز افزایش یافته است، چنانکه در دهم همین ماه حمله موتر بمب بر اقامتگاه داوطلبان کانکور در پل علم مرکز لوگر، جان بیش از ۲۰ دانشآموز را گرفت، اما سلسله حملات بر هرازهها/شیعیان و مشخصا در غرب کابل، این نکته را روشن ساخته است که هزارهها/شیعیان به عنوان یک گروه قومی/مذهبی هدف حملات تروریستی قرار دارند. نمازگزار، بازاری، زن، مرد، کودک، مادر باردار، دانشجو، دانشآموز و هر صنف و مجموعهای این مردم هدف قرار گرفته و میگیرد. حملات مرگبار ذیل تنها در مدت ۵ سال در این منطقه و بر تجمعات غیرنظامی و غیر سیاسی صورت گرفته است:
- حمله بر جنبش روشنایی، ۲ اسد ۱۳۹۵ با ۸۰ جان باخته،
- حمله بر مسجد باقرالعلوم، ۱ قوس ۱۳۹۵ با ۳۲ جان باخته،
- حمله بر مسجد الزهرا، ۲۵ جوزاری ۱۳۹۶ با ۴ جان باخته،
- حمله بر مسجد امام زمان قلعه نجارها، ۳ سنبله ۱۳۹۶ با ۲۸ جان باخته،
- حمله بر مسجد امام زمان دشت برچی، ۲۸ میزان ۱۳۹۶ با ۵۶ جان باخته،
- حمله بر مرکز فرهنگی-اجتماعی تبیان در دشت برچی، ۷ جدی ۱۳۹۶ با ۵۲ جان باخته،
- حمله بر زائران زیارتگاه کارته سخی در غرب کابل، ۱ حمل ۱۳۹۷ با ۳۱ جان باخته،
- حمله بر مرکز توزیع تذکره در دشت برچی، ۲ ثور ۱۳۹۷ با ۶۹ جان باخته،
- حمله بر آموزشگاه موعود در دشت برچی، ۲۴ اسد ۱۳۹۷ با ۴۸ جان باخته،
- حمله بر کلپ ورزشی میوند در دشت برچی، ۱۴ سنبله ۱۳۹۷ با بیش از ۲۰ جان باخته،
- حمله بر مراسم نوروز در کارته سخی غرب کابل، ۱ حمل ۱۳۹۸، با ۶ جان باخته،
- حمله بر زایشگاه ۱۰۰ بستر دشت برچی، ۲۳ ثور ۱۳۹۹، با ۲۴ جان باخته،
- حمله بر آموزشگاه کوثر دانش در دشت برچی، ۳ عقرب ۱۳۹۹ با ۲۴ جان باخته،
- حمله بر مکتب سید الشهداء در دشت برچی، ۱۸ ثور ۱۴۰۰ با ۸۵ جان باخته.
هزارهها در معرض نسلکشی قرار دارند؟
با توجه به تداوم و تلفات وسیع این حملات، حال این مسأله مطرح شده است که هزارهها در معرض نسلکشی و تصفیه قومی قرار دارند؟
سرور دانش معاون دوم ریاستجمهوری افغانستان با صدور بیانیهای در واکنش به حمله بر مکتب سیدالشهداء آن را مصداق نسلکشیخواند: « این عمل وحشیانه و ضد انسانی بدون شک از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت است. زیرا به طور واضح هدف تروریستها قومی خاص با باورهای خاص است و این فاجعه با هدف نسلکشی و از بین بردن یک کتله اجتماعی صورت گرفته است.»
همچنین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، هزارهها را در معرض پاکسازی قومی و جنایت جنگی دانسته از دولت افغانستان میخواهد که فورا طرح حمایتی چند جانبه را روی دست گیرد: «حکومت افغانستان باید به تعهدات خود طبق میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی عمل کند و به کشتار هدفمندانه هزارهها اذعان کند. دولت افغانستان باید فورا طرح حمایتیای را مبتنی بر حقوق بشر برای دشت برچی و مناطق غرب کابل تهیه و ابلاغ کند.»
امین احمدی استاد دانشگاه ابن سینا، در صفحه فیسبوک خود نگاشته است: « این سطح عمیق و گسترده از بیرحمی علیه جامعه هزاره به این معنا و مفهوم است که گروه قومی هزاره به دلایل مذهبی و نژادی در معرض حذف سیستماتیک فیزیکی، خشونت و تبیعیض گسترده و عمیق است. در این فرایند از خشم و نفرت، کودکان مکتب و حتی نوزاد چند ساعته این مردم مصونیت ندارد، زایشگاه، و کودکان در حال خروجشان از مکتب، یک هدف مهم نظامی محسوب میشوند.»
برخی نمایندگان مجلس افغانستان نیز در نشست ۲۰ ثور تداوم حملات بر هزارهها/شیعیان را «مصداق بارز جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و نسلکشی قومی» دانستهاند. از جمله شاهگل رضایی یکی از اعضای پارلمان افغانستان گفته است: «از سال ۱۳۹۵ به این طرف رویدادهای خونین بیشتر علیه یک قوم اتفاق افتاده و مردم یک مذهب خاص با نسلکشی مواجه بودهاند.»
همچنین افکار عمومی و کاربران شبکههای اجتماعی به این قضیه به عنوان نسلکشی پرداخته اند.
نسلکشی در اسناد بینالمللی
اصطلاح نسلکشی یا ژنوساید برای نخستینبار در ۱۹۴۴ از سوی رافائل لمکین یک حقوقدان پولندی، برای تبیین اقدامات آلمان نازی علیه یهودیان به کار برده شد و در اثر تلاشهای وی کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی در دسمبر ۱۹۴۸ از سوی مجمع عمومی ملل متحد تصویب و در ماده دوم آن تعریف ذیل از نسلکشی ارائه گردیده:
«در قرارداد فعلی مفهوم کلمه «ژنوساید» یکی از اعمال مشروحه ذیل است که به نیت نابودی تمام یا گروه ملی و قومی و نژادی و یا مذهبی ارتکاب گردد. از این قرار:
۱. قتل اعضای یک گروه.
۲. وارد کردن صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی و یا روحی افراد یک گروه.
۳. قراردادن عمدی گروه در معرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی بهزوال قوای جسمی کلی یا جزئی آن بشود.
۴. اقداماتی که به منظور جلوگیری از توالد و تناسل یک گروه صورت گیرد.
۵. انتقال اجباری اطفال یک گروه به گروه دیگر.»
به نظر میرسد در مورد صدق گزینههای اول و دوم این تعریف بر کشتار هزارهها هیچ تردیدی نمیتوان روا داشت و گزینههای سوم و چهارم نیز قابل تفسیر میباشند. در ماده سوم همین کنوانسیون اعمال معرفی شده است که مرتکبین آن باید مجازات شوند. این اعمال عبارتند از کشتار جمعی، تبانی به منظور ارتکاب نسلکشی،تحریک مستقیم و علنی برای ارتکاب نسلکشی، شروع به ارتکاب به نسلکشی و شرکت در جرم نسلکشی.
همچنین در منشور دادگاه نورنبرگ که به استناد توافقنامه ۸ اگست ۱۹۴۵ متفقین به وجود آمد، جرایم ضدی بشری تعریف گردیده است و براساس بند «ج» منشور این دادگاه مصادیق جنایت علیه بشریت عبارتند از «قتل عمد، ریشهکن کردن، به بردگی گرفتن، اخراج و سایر اعمال غیرانسانی که علیه یک جمعیت غیر نظامی ارتکاب مییابد.» کشتار هدفمند دانشآموز، دانشجو، کودک و نوزاد هزاره در این چارچوب نیز میتواند مصداق جنایت علیه بشریت محسوب گردد.
نتایج و پیامدها
بنابراین جامعه جهانی و دولت افغانستان در دو سطح در قبال این روند مسئولیت دارند. اولین و کمترین مسئولیت این است که این موضوع از سوی نهادهای بینالمللی ذیربط و حتا دولت افغانستان در مشوره با نهادهای مثل کمیسیون حقوق بشر به عنوان نسلکشی مورد بررسی قرار گیرد و در گام بعدی اگر نهادهای بینالمللی و ذیصلاح و یا دولتی به این تشخیص برسند که نسلکشی و جنایت علیه بشریت در حال رخدادن است، شورای امنیت ملل متحد و دولتهای که این کنوانسیون را امضا کرده اند، برای مجازات عاملان و جلوگیری از ادامه آن ملزم به اقدام خواهند بود. چنانکه در گذشته نمونههای از اقدامات بینالمللی در این زمینه را داریم از قبیل قطعنامه ۸۲۷ شورای امنیت ملل متحد، مصوب ۱۹۹۳ که به موجب آن دادگاه کیفری بینالمللی یوگسلاویای سابق(ICTY) تشکیل گردید تا به جنایاتی از جمله نسلکشی و جنایت علیه بشریت در یوگسلاویای سابق رسیدگی کند. همچنین شورای امنیت ملل متحد با تعمیم حکم قبلی در سال ۱۹۹۴ زمینه تشکیل دادگاهی جداگانه در مورد نسلکشی در جنگ داخلی رواندا را فراهم کرد. کالین پاول وزیر خارجه وقت امریکا در ۲۰۰۴ اعلام کرد که در دارفور سودان نسلکشی جریان دارد و مسئول آن را مشخص کرد و در سال ۲۰۱۷ جان کری دیگر وزیر خارجه وقت امریکا اعلام کرد که داعش در سوریه و عراق علیه ایزدیها، مسیحیان و مسلمانان شیعه مرتکب نسلکشی شده است.
به رسمیت شناختن این موضوع، الزامات و پیامدهای در راستای مجازات عاملان و حفاظت ویژه از گروه در معرض نسلکشی را در پی دارد.
از طرف دیگر به رسمیتشناخته شدن این موضوع نیازمند تلاش مجدانه و مستمر نهادهای حقوق بشری، دولت افغانستان و خود قربانیان است تا توجه نهادهای بین المللی و دولتهای مثل ایالات متحده امریکا به این موضوع را جلب کنند.