سه سناریوی محتمل برای ریاست‌جمهوری رئیسی

سه سناریوی محتمل برای ریاست‌جمهوری رئیسی

در میانه‌ی حدس‌وگمان‌های قوی مبنی بر نزدیک‌شدن ایران به توافق مجدد با قدرت‌های جهانی در خصوص برنامه هسته‌ای تهران، این کشور ابراهیم رئیسی را به‌عنوان رییس‌جمهور جدید خود انتخاب کرد. در صورت تجدید توافق، رییس‌جمهوری جدید فرصت خواهد داشت اقتصاد ایران را احیا کند، روابط دیپلماتیک کشورش را بهبود بخشد و نفوذ ژئوپلیتیک تهران را در خاورمیانه و فراتر از آن گسترش دهد.

حکومت‌داری، اولویت‌بندی امور است. تصامیمی که رییس‌جمهور جدید ایران اتخاذ می‌کند، در این مقطع حساس، برای ایران و منطقه به‌شدت مهم و تعیین‌کننده خواهد بود.

این‌که این سیاست‌مدار اصول‌گرای تندرو اولویت‌های خود را بر چه مبنایی انتخاب و پیامدهای بالقوه‌ی تجدید توافق هسته‌ای را چگونه مدیریت می‌کند، در شکل‌دهی آینده‌ی کشور و منطقه نقش مهمی خواهد داشت.

اهمیت آن به‌ویژه از این جهت مورد تأکید است که انتخابات ریاست‌جمهوری ایران از نظر اکثریت مردم ایران فاقد مشروعیت دموکراتیک بود. این اکثریت، پس از آنکه رژیم انتخابات را به نفع رئیسی دست‌کاری کرد، در انتخابات شرکت نکردند.

در واقع، انتظار می‌رود که رئیسی ۶۰ ساله، جانشین رهبر بیمار و سال‌خورده‌ (اما همفکر) ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای شود که سال‌هاست بر سکان اصلی رهبری جمهوری اسلامی تکیه زده است.

سه سناریو برای ریاست‌جمهوری رئیسی در ایران محتمل است.

اول، امکان دارد رئیسی سرمایه‌گذاری اقتصادی و اصلاحات را در اولویت دولت خود قرار دهد و به این ترتیب این پیام را به مردم و جهان بفرستد که دولت وی از مزایای اقتصادی حاصل از توافق هسته‌ای جدید و گشایش‌های بین‌المللی که این توافق به همراه می‌آورد، استفاده خواهد کرد تا معیشت ایرانیان را که دهه‌هاست از تحریم و انزوا رنج می‌برند، بهبود بخشد.

اما برای اطمینان از تحول اقتصادی، دولت رئیسی باید بتواند اصلاحات سیاسی را انجام دهد و اعتماد ازدست‌رفته‌ی بسیاری شهروندان ایران را نسبت به رژیم اسلامی دوباره به‌دست آورد. انتخابات تقلبی امسال ایران، مشروعیت نظام را نزد مردم تضعیف کرده و تنش بین مؤلفه‌های اسلامی و دموکراتیک جمهوری اسلامی را تشدید کرده است.

همچنین، رویکرد احیای اقتصادی به معنای تغییر در سیاست خارجی ایران خواهد بود. و تغییر در سیاست خارجی به معنای توقف ماجراجویی‌های پرهزینه منطقه‌ای ایران، به نفع تجارت سالم و همکاری با همسایگان تهران خواهد بود.

اما بدون مقابله با فساد ساختاری و سوءمدیریت سیستماتیک که کشور را فراگرفته است و نیز بدون مقابله با نفوذ روحانیون و سپاه‌ پاسداران، هیچ اصلاح اقتصادی، سیاسی و استراتژیک امکان‌پذیر نیست.

آیا رئیسی فرصت را غنیمت شمرده و مسیری متفاوت برای ایران ترسیم می‌کند؟ اگر از روی وفاداری دیرینه و عمیق وی به رژیم آخوندی ایران قضاوت کنیم، پاسخ بدون شک منفی است.

با آن‌هم من به این سناریو صفر تا ۵ درصد احتمال وقوع می‌دهم.

دوم، همچنین امکان دارد که رئیسی با تکیه بر درآمد حاصل از فروش نفت به قیمت بالاتر و سرمایه‌گذاری‌های خارجی بیشتر در ایران پس از تجدید توافق هسته‌ای، وضعیت موجود را حفظ کند. او امکان دارد به‌تدریج براساس اصل «احترام متقابل و منافع متقابل»، که اصطلاح دیپلماتیک موردعلاقه‌ی تهران است، دستی به‌سوی همسایگان ایران و قدرت‌های اروپایی دراز کند.

ایران به‌دلیل نقش قوی و بی‌ثبات‌کننده‌‌اش در خاورمیانه، از نفوذ عظیمی در عراق، سوریه، لبنان و یمن برخوردار است. تهران می‌تواند با کمک به بازگرداندن امنیت، صلح و ثبات در این کشورهای رنجور، تأثیر منفی خود را پس زند، اقدامات گذشته را جبران کند و در این جریان حسن نیت و اعتماد منطقه را نسبت به خود به‌دست آورد.

همچنان‌که ایالات متحده درحال کاهش تعهدات خود در منطقه است، ایران حتا می‌تواند نقش ضامن امنیت منطقه‌ای را ایفا کند. همچنین عین نقش را می‌تواند برای برقراری ثبات و بهبود روابط با همسایگان خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی، ایفا کند. این می‌تواند برای هردو طرف یک بازی برد-برد باشد. البته مسلم است که دولت رئیسی موضع ایران را در قبال اسرائیل تغییر نخواهد داد.

همچنین، درحالی‌که ناتو سرگرم خارج‌کردن نیروهایش از افغانستان است، تلاش برای ایفای نقش در کابل در کنار پاکستان و ترکیه آزمون دیگری برای اهداف و مقاصد دولت جدید ایران خواهد بود.

احتمالا عادی‌سازی روابط با ایالات متحده پس از چهار دهه خصومت رسمی دوجانبه، بیشتر از بقیه طول خواهد کشید. تحریم‌های ایالات متحده علیه رئیسی ـ که دو سال پیش به‌دلیل آن‌چه نقش وی در نقض حقوق بشر گفته می‌شود، وضع شد ـ نمی‌گذارد روابط دو کشور در کوتاه‌مدت بهبود یابد.

من به این سناریوی واقع‌بینانه‌تر، ۳۵ درصد احتمال وقوع می‌دهم.

سوم، رییس‌جمهور جدید ایران امکان دارد تصمیم بگیرد که دیدگاه‌های تندروانه خود را تشدید کند و از درآمد حاصل از فروش نفت و سرمایه‌گذاری‌های جدید، برای تأمین بودجه‌ی دستگاه روحانیت و قدرت‌مندترساختن سپاه پاسداران ـ که وظیفه‌اش گسترش نفوذ شیعه و ایران در سراسر منطقه است ـ استفاده کند.

در این سناریو، امکان دارد او از بی‌ثباتی همسایگان عرب برای گسترش نفوذ ایران استفاده کند؛ استراتژی‌ای که در عراق، لبنان، سوریه و یمن اجرا شد.

این رویکرد به تقویت شبه‌نظامیان فرقه‌ای و به‌تبع آن به افزایش عملیات‌ها و ترورهای پنهانی، تشدید فرقه‌گرایی منطقه‌ای، گسترش خشونت و بی‌ثباتی منجر خواهد شد. فقدان بازدارندگی استراتژیک همسایگان عرب برای بازداشتن تهران از دنبال کردن منافعش به قیمت ثبات همسایگانش، بدون شک رهبری جدید ایران را امکان خواهد داد تا رویکرد تهاجمی‌تر اتخاذ کند.

به همین ترتیب، اتحاد کوته‌بینانه اخیر بین چند کشور کوچک خلیج فارس و اسرائیل می‌تواند تهران را ترغیب کند تا در برابر کسانی که نیت سوء نسبت به ایران دارند، با شدت بیشتری عمل کند.

خروج نظامی (هرچند محدود) ایالات متحده از منطقه در کنار کاهش تعهدات استراتژیک واشنگتن در قبال «متحدان سنتی» کاخ سفید، می‌تواند رهبری جدید ایران را بیشتر از پیش تشویق کند تا بازی قدرت ایران را برای پرکردن خلأ به‌جامانده از امریکا در منطقه شدت بخشد.

با توجه به سناریوهای اول و دوم، من این سناریوی نسبتا بدبینانه را ۶۵ درصد احتماع وقوع می‌دهم.

بنابراین لازم به یادآوری است که سیاست ایران همچون سیاست‌های بقیه منطقه راکد نیست. روابط غرب و شرق نیز یک‌نواخت نیست. برای بیشتر کشورهای منطقه تحولات جدیدی در راه است و این می‌تواند خسارات سنگینی را بر ایران وارد کند.

علاوه براین، بازنگری منافع و بازسازی اتحادهای منطقه‌ای می‌تواند محاسبه ایرانِ تحت رهبری رئیسی را تغییر دهد و او را به‌خاطر منافع خودش، منافع ملی و البته منافع اقتصادی ایران، مجبور به پذیرفتن سناریوی دوم کند.

همچنین، امکان دارد که رئیسی به‌طور معجزه‌آسایی سناریوی خوشایند نخست را روی دست گیرد و الگویی برای منطقه شود. آرزو برای خاورمیانه هم عیب نیست.

مروان بشاره به عنوان تحلیل‌گر سیاسی ارشد در الجزیره، به‌طور گسترده در مورد سیاست‌های جهانی می‌نویسد و به‌عنوان مرجع برجسته در مورد سیاست خارجی ایالات متحده، خاورمیانه و امور استراتژیک بین‌الملل شناخته می‌شود. مروان پیش از پیوستن به الجزیره استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه امریکایی پاریس بود.