گروه طالبان در ماههای اخیر حملات تهاجمیشان را بالای مراکز ولسوالیها در ولایتهای مختلف شدت بخشیده که در نتیجه مناطق زیادی از کنترل نیروهای امنیتی افغانستان خارج شده و به دست گروه طالبان افتادهاند. گروه طالبان اکنون بیشتر از اینکه در مورد گفتوگوهای صلح حرف بزنند، بر «فتح»، «نصرت» و پیروزی از طریق جنگ تأکیده دارند. چنانکه در توصیهنامهی اخیر دفتر رهبری این گروه و همچنان یادداشت ملا عبدالغنی برادر، رییس دفتر سیاسی گروه طالبان در دوحه، به جنگجویان طالبان توصیه شده که به جنگ ادامه بدهند و تنها گزینهی مورد نظر این گروه شدتبخشیدن به جنگ و پیروزی از طریق زور است. اما در واکنش به حملات گستردهی گروه طالبان و سقوط برخی ولسوالیها، بسیج بیپیشینهی مردمی در حمایت از نیروهای امنیتی علیه گروه طالبان شکل گرفته و در نقاط مخلف کشور مردم برمحوریت رهبران قومی-سیاسی و فرماندهان جهادی اسلحه برداشتهاند.
شدتگرفتن جنگ و خشونتها در حالی است که روند خروج نیروهای بینالمللی، به رهبری ایالات متحده امریکا، از خاک افغانستان بهسرعت بهپیش میرود، اما برخلاف تعهدات توافقنامهی صلح دوحه میان ایالات متحده و گروه طالبان، روند گفتوگوهای بینالافغانی صلح در دوحه عملا متوقف شده و کنفرانس صلحی که قرار بود به میزبانی سازمان ملل متحد در ترکیه برگزار شود، با بیمیلی از سوی رهبران گروه طالبان به تعویق افتاده و تا حدی برگزاری نشست استانبول اکنون منتفی بهنظر میرسد. بنابراین در چنین شرایط یکی از پرسشها این است که با توجه به وضعیت جنگی فعلی، دیگر امیدی به صلح با گروه طالبان است؟ آیا پروسه صلح افغانستان اکنون به بنبست رسیده است؟
فرجام پروسه صلح
فاطمه امان، تحليلگر ارشد مؤسسه خاورميانه در واشنگتن، در گفتوگو با اطلاعات روز براین باور است که پروسه صلح افغانستان به بنبست مقطعی رسیده، اما پایان نیافته است. خانم امان میگوید «خطاهای متقابل دولت، گروههای سیاسی دستاندرکار مذاکرات صلح، و نیز خطای محاسبه گروه طالبان باعث شده است که هر کدام از طرفها قدرت چانهزنی خود را بیش از حد واقعی ارزیابی کند، یا بخواهد اهرم فشار خود را در مذاکرات بیشتر کند.»
خانم امان میگوید گروه طالبان چند دسته هستند و بهدلیل نبود شفافیت کافی در ساختار این گروه، بهطور کامل مشخص نیست چه جناحی موافق ادامه مذاکرات صلح است و چه جناحی طرفدار مذاکره نیست. اما واقعیت آشکار این است که گروه طالبان تاکنون تلاش کرده خود را گروهی نشان دهد که قادر به اداره حکومت است: «طالبان تلاش کرده است ثابت کند که از گروههای تروریستی خارجی در افغانستان متفاوت است. اما عملکرد این گروه نهتنها به ایجاد این تصویر در میان مردم کمکی نکرده است، بلکه باعث شده که ترس مردم از این گروه بیشتر شود. در مواردی ممکن است بسیاری از مردم افغانستان بهخاطر نجات خود از آنچه جنایتهای طالبان خوانده میشود، کشور را ترک کنند و یا مسلح شوند.»
محمداکرام اندیشمند، نویسنده و پژوهشگر در گفتوگو با اطلاعات روز براین باور است که پروسه صلح از خیلی وقت پیش به بنبست رسیده بود. سقوط ولسوالیها به دست گروه طالبان این بنبست را بیشتر برملا ساخت. «علیرغم آن نمیتوان پروسه صلح را پایان یافته تلقی کرد. چونکه کلید اصلی این جنگ و صلح افغانی ما در دستان خارجیها است، از پاکستان تا امریکا و کشورهای منطقه. اینها هنوز پروسه صلح را مختومه اعلام نکردهاند.»
آقای اندیشمند معتقد است که پاکستان برای ابقای حکومت محمداشرف غنی و دوام کار او در رأس قدرت، هیچ گام مؤثری را در جهت صلح برنمیدارد: «پاکستان از صلح و توافق صلحی حمایت میکند که طالبان وارد قدرت شوند و جای محمداشرف غنی را بگیرند. از نظر پاکستان گروه طالبان از جامعهی پشتون نمایندگی میکنند، نه محمداشرف غنی.»
الهام غرجی، نویسنده و پژوهشگر در گفتوگو با اطلاعات روز، با اشاره به بسیج نیروهای مردمی علیه گروه طالبان، میگوید خیزشهای مردمی در ولایات شمالی و مرکز نشان میدهد که غلبهی نظامی گروه طالبان بر تمام افغانستان ممکن نیست. اگر این بسیجها درست مدیریت شوند، میتوانند سد محکمی علیه طالبان در کشور باشند. این نوع بسیج مردمی علیه فشار نظامی طالبان که مهمترین استراتژی این گروه در ماههای اخیر بوده است، آن را بینتیجه میسازد: «این واکنش مردمی باعث خواهد شد تا گروه طالبان متقاعد شوند که جنگ راهحل نیست و بنابراین ممکن است گزینهی گفتوگو را جدیتر بگیرند.» از نظر آقای غرجی، گروه طالبان تحت تأثیر روایت پیروزی قرار دارند و تمایلی به راهحل سیاسی ندارند. اما «بسیج و مقاومت مردمی علیه گروه طالبان دینامیک تازهی را ایجاد کرده است که اگر درست مدیریت شود میتواند وضعیت را تغییر دهد.»
آیا امیدی به صلح با طالبان است؟
محمداکرام اندیشمند با اشاره به وضعیت فعلی که جنگ شدت گرفته، گروه طالبان حالت تهاجمی دارند و به اراضی بیشتر دست یافتهاند، میگوید امیدی به صلح با گروه طالبان نیست: «گروه طالبان باید در جنگ متوقف شوند. وضعیت جنگ تغییر بخورد، بهحدی که طالبان بدانند از راه نظامی نمیتوانند قدرت را بهصورت انحصاری تصاحب کنند.» بنابراین جنگ ادامه مییابد، چرا که عوامل داخلی و منطقهای جنگ افغانستان همچنان وجود دارند. برای ختم جنگ و برقراری صلح در افغانستان، همسویی و اجماع منطقهای و جهانی نیاز است که پاکستان باید نقش اصلی را در این اجماع داشته باشد.
الهام غرجی با ابراز نگرانی از پیامدهای بسیج مردمی، معتقد است که با درنظرداشت فقدان رهبری ملی و اجماع سیاسی در سطح دولت، این تحولات اخیر و دینامیکهای تازه میتواند خطر جنگهای داخلی و تداوم خشونت را نیز در پی داشته باشد. بنابراین آیندهی گفتوگوهای صلح زیاد قابل پیشبینی و تضمینشده نیست: «صلح در این مقطع به مدیریت بحران، اجماع سیاسی، فشار بینالمللی بر گروه طالبان و تعهد بازیگران منطقهای به صلح و پایان خشونت بستگی دارد.»
فاطمه امان امیدوار است کشورهای منطقه براساس منافع ملیشان از ادامهی تلاشهای صلح با گروه طالبان حمایت خواهند کرد. چرا که آشوب احتمالی در افغانستان، ثبات و امنیت کشورهای آسیای میانه را نیز به خطر مواجه خواهد کرد: «از اینرو برای من قابل تصور است که روسیه، چین، ایران، و بهویژه تاجیکستان در این رابطه برای تسهیل مذاکرات صلح بیشازپیش فعال شوند.»
خانم امان میگوید اگر گروه طالبان بر ادامهی جنگ تأکید کنند، بر چه بخشی از مردم افغانستان حکومت خواهند کرد؟ اگر خشونتهای طالبان و ادامه جنگ این گروه به همین شکل فعلی ادامه یابد، جامعه جهانی در مورد توانایی طالبان در امر مشارکت در حکومت تردید جدی خواهند کرد: «در این صورت مذاکرات صلح در نیمهی راه پایان مییابد و اگر گروههای مردم و اقوام مسلح شوند، دیگر طالبان باید فکر حکومتداری در افغانستان را فراموش کنند که در آنصورت به تروریسم انفعالی بدون حکومت تبدیل خواهند شد. زیرا در نگاه مردم جهان، یک گروه شبه نظامی تروریستی مطلقا شایستهی حکمرانی نیست.»