برای دست‌یابی به صلح، باید برنده‌ی ميدان جنگ باشیم

برای دست‌یابی به صلح، باید برنده‌ی ميدان جنگ باشیم

دکتر محیی‌الدین مهدی

این سخن با قول معروف که «مشکل افغانستان راه حل نظامی ندارد» در تضاد نیست، ولى بايد هردو سوى جنگ به اين قاعده تن دردهند. طالبان که خود را برنده‌ی جنگ می‌دانند، این قول را قبول ندارند؛ آنان تاهنوز پیروزی نظامی خود را امر مسلم می‌دانند.

باری نوشته بودم: «چنین می‌نماید که طالبان تا توانایی دفاعی حکومت افغانستان بدون حمایه‌ی خارجی را، نیازمایند، به صلح تن نخواهند داد.»

بنابراین، در شرایط کنونی، نبايد صلح دستور کاری دولت و نیروهای مخالف طالب باشد؛ در این وضعیت دم‌زدن از صلح، حمل بر ضعف و ناتوانی گردیده، طالبان را بیش از این جسور و گستاخ می‌سازد. آنان باید متقاعد گردند كه در جنگ پیروز نخواهند شد.

چنان‌که دیدیم مساعی جهانی، فتاوا و توصیه‌های علمای جهان اسلام، پادرمیانی کشورهای مسلمان، هیچکدام، ثمری به‌بار نیاوردند. طالبان میز مذاکره را ترک نموده، از صلح رو برتافته، رویکرد جنگ را دستور کار خویش قرار دادند تا، چنان‌که گفتم، در نبود حمایه‌ی خارجی، توانا‌یی‌های خود و طرف مقابل را بیازمایند. ظاهرا اکثر کشورهای اثرگذار در قضایای افغانستان، عدم موافقت خود با اعاده‌ی امارت طالبانی را ابراز داشته‌اند. همسايه‌های افغانستان – به شمول پاکستان – مخالفت یا نگرانی خود را از وقوع احتمالی چنین امري، برملا ساخته‌اند. با خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان، حیله‌ی شرعی طالبان (یعنی جنایاتي را که آنان جهاد می خوانند)، بلااثر گردیده است. بدین ترتیب طالبان در انزوای سیاسی، و واماندگی یا قحط فتوای دینی قرار گرفته‌اند. يعنى به قول معروف «شرایط ذهنی و عینی» به نفع نیروهای دفاعی-امنیتی، و نیروهای خیزش مردمی فراهم شده است.

ولی اگر در محاسبات خود از ذکر دو عامل دیگر فروگذار شویم، در شناخت انگیزه‌های طالبان برای ادامه‌ی جنگ درمی‌مانیم، زیرا:

نخست آن‌چنان‌که اشاره شد، پاکستان برای ختم جنگ و برقراری صلح آماده نیست؛ کما این‌که اخیرا وزیر خارجه‌ی آن کشور بدون روپوشی، ادعای برخی از حلقات دولت افغانستان بر اراضی آن‌سوی خط دیورند را از اسباب نبود مناسبات حسنه میان دو کشور عنوان کرد. در حالی‌که تمامی کشورهای جهان (بدون استثنا)، خط دیورند را مرز رسمی و بین‌المللی میان افغانستان و پاکستان می‌شناسند؛ مقامات عالی‌رتبه‌ی دولت افغانستان وقتا فوقتا (از جمله رییس‌جمهور همین امروز در خوست)، آن‌را «خط فرضی غیرقابل‌قبول» خوانده، خواهان بازگردانیدن اراضی آن‌سوی خط، تا رود سند، به افغانستان شده‌ است.

از این مقدمات می‌توان نتیجه گرفت که قشر سیاسی حاکم بر افغانستان، آماده‌ی صلح با پاکستان، که حامی و محرک اصلی طالبان است، نیستند. بدون آمادگی این قشر برای اعتراف به آن حقیقت آشکار، توقع صلح داشتن، امر بیهوده است.

دوم طالبان بیش از این‌که یک فرقه یا نحله‌ی دینی باشند، یک گروه یا دسته‌ی قومی‌‌اند. مبنا و انگیزه‌ی اولی آنان برای قیام علیه دولت شهید استاد برهان‌الدین ربانی، کاملا ملاحظات قومی بود. وجیزه‌های سخن‌گوی آن وقت طالبان که می‌گفت «تاجیکان به تاجیکستان بروند، اوزبیکان به اوزبیکستان بروند، و هزاره‌ها به گورستان» هیچگاه فراموش نمی‌شود. آنان تاحال هیچ گفتمان دینی برای دولت‌داری ارائه نکرده‌اند. برخي از پاسخ‌های آنان به خواست‌های جمهور مسلمین، نمایانگر بی‌اعتنایی‌شان در برابر احکام مبرهن دینی است. مثلا وقتي از آنان خواسته شد که در رمضان آتش‌بس کنند، در جواب گفتند «جهاد در رمضان ثواب بیشتر دارد!»

این‌جاست، که علی‌رغم خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان، طالبان برای تحقق شعارهاى اخیرالذکر، به جنگ ادامه داده، مخصوصا شمال افغانستان را که موطن و خاستگاه اقوام مذکور است، در محراق توجه خود قرار داده‌اند. گفته می‌شود که در این امر برخی از حلقات حکومت با آنان هماهنگی دارند؛ شهادت مأمورین عالی‌رتبه‌ی نظامی و سیاسی خارجی (مخصوصا امریکایی‌ها)، و پیام‌های صوتی برخي از مشاوران عالی‌رتبه‌ی دولت، دال بر درست‌بودن اين ادعا است. به شهادت یکی از آنان، حامد کرزی در دوره‌ی ریاست‌جمهوری خویش، نظریه‌ی انتقال طالبان به شمال را مطرح کرد و آقایان حنیف اتمر و مجتبا پتنگ (هردو وزيران داخله‌ی وقت) آن‌را به اجرا درآوردند. اینان طالبان را همچون بازوی نظامی خویش برای برآورده‌شدن اهداف فوق می‌دانند. خاطرخواهی طالبان از سوى دولت، نه‌تنها جلو نابودی این گروه را گرفت بلکه تصویر مغشوشي از دشمن در چشم و ذهن نیروهای دفاعی و امنیتی کشور ترسیم کرد. اين نكته راز تلفات سنگین نیروهای دفاعی-امنیتی را برملا مى سازد.

این دو ملاحظه، پیچیدگی بحران افغانستان را نشان می‌دهد و چشم‌انداز صلح را بسي مغشوش و مکدر می‌نمایاند. فقط با ادامه‌ی ایستادگی و مقاومت می‌توان ‌پرده‌های ابهام را بالا زد، دوست و دشمن را ازهم تمیز داد، و تمامی مناطق ازدست‌رفته را از طالبان باز‌پس گرفت. آن‌گاه که طالبان خود را در میدان نبرد بالا‌دست نبینند، بی‌گمان به میز مذاکره بر می‌گردند.