پس از یک بنبست و وقفهی چند ماهه در روند گفتوگوهای بینالافغانی صلح میان هیأتهای مذاکرهکننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان در دوحه، و همزمان با آن شدت گرفتن جنگ و حملات گسترده گروه طالبان در ولایات مختلف افغانستان که در نتیجه درگیریهای اخیر ولسوالیهای زیادی در ولایات شمال و غرب کشور از کنترل نیروهای امنیتی و دفاعی خارج شد، اکنون گفتوگوهای صلح در یک سطح بالاتر دوباره به جریان افتادهاست.
عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی که در رأس یک هیأت عالیرتبه به دوحه رفته و در یک نشست سطح بالاتر با نمایندگان گروه طالبان شرکت کردهاست، در بیانیهاش یک بار دیگر تأکید کرده که مشکل افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید برای رسیدن به یک راهحل سیاسی برای قطع جنگ و طرح یک آیندهی مشترک برای مردم افغانستان متمرکز شوند. اگر چند برخلاف نشستهای گذشته، عبدالله اینبار به طور سریع و مستقیم به ضرورت برقراری آتشبس اشاره نکرده، اما بهطور ضمنی نوشتهاست که « فرق نمیکند جمهوری اسلامی افغانستان به گزینه زور متوسل شود و یا تحریک طالبان تلاش به پیروزی از طریق خشونت و جنگ نماید، بازندهی اصلی جنگ کنونی مردم افغانستان میباشند.»
نشست روز شنبه در دوحه در حالی برگزار میشود که موضوع این نشست تاکنون مشخص نیست و یا حداقل به رسانههای چیزی نمیگویند. چنانکه یک عضو هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان به اطلاعات روز میگوید موضوع نشست دوحه تا حال واضیح نیست. و همینطور محمدنعیم وردک نیز میگوید «روی موضوع مذاکرات از قبل کدام توافق یا تفاهم صورت نگرفته، بلکه سر میز هر جهت موضوعات خود را مطرح میکند.» اما برخی منابع آگاه از مذاکرات صلح افغانستان به اطلاعات روز گفتهاند که نشست روز شنبه در دوحه به منظور بحث بر سر بستهی پیشنهادی ۵ مادهی طالبان برای حکومت افغانستان برگزار شدهاست. بستهی پیشنهادی که سخنگوی هیأت مذاکرهکننده طالبان آن را تأیید نمیکند، اما قبلا نمایندگان این گروه در سفری که به مسکو داشتند، طی یک کنفرانس خبری گفته بودند که خواستههای شان را طی یک نامه به حکومت افغانستان فرستاده، اما پاسخ دریافت نکردهاند.
چندی قبل احمد نادر نادری، عضو هیأت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی افغانستان نیز طی یک نشست خبری گفته بود که گروه طالبان در بدل برقراری آتشبس سه ماهه، خواستار آزادی هفت هزار زندانی این گروه و حذف نام رهبران شان از فهرست سیاه سازمان ملل متحد شدهاند. با آنکه نادری آتسبس را در بدل آزادی هفت هزار زندانی و حذف نام رهبران گروه طالبان از لیست سیاه سازمان ملل یک خواستهی بسیار سنگین گفته بود، اما سنگینی این خواسته زمانی بیشتر احساس میشود که آن را برعلاوهی موضوع آزادی زندانیان این گروه، بلکه در ماهیت آتسبس در شرایط کنونی بررسی کنیم.
برقراری آتشبس یکی از موضوعات مطرح در اکثر نشستها پیرامون صلح افغانستان بوده است. اگرچند گاهی به مفهوم «کاهش چشمگیر خشونتها» تقلیل یافته، اما درخواست برقراری آتشبس همواره از سوی هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان، نمایندگان کشورهای دخیل در پروسه صلح و از جمله نماینده ویژه ایالات متحده امریکا برای صلح افغانستان مطرح بوده، ولی طبق معمول نمایندگان گروه طالبان آن را رد میکردند. چنانکه در یک مورد ذبیحالله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان در پاسخ به درخواست آتشبس از سوی هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان نوشته بود که «اگر کسی بخواهد جنگ را اول متوقف کند و دوباره صحبت کند، این درخواست غیرمنطقی است. جنگ به این دلیل است که تاکنون گزینه دیگری پیدا نکردهایم. آتشبس یک خواسته غیرمنقی است.» اما حالا به نظر میرسد این خواستهی غیرمنطقی دولت افغانستان و دیگر کشورهای دخیل در پروسه صلح جاری برای گروه طالبان تبدیل به یک امر منطقی شده است. این منطق طالبانی، اما در شرایط کنونی برای دولت افغانستان هزینهی سنگین دارد و در واقع حالا این درخواست غیرمنطقی است.
اگر چند در نتیجهی آنی برقراری آتشبس خشونتها، ویرانی و خونریزی کم میشود و آمار تلفات نظامیان و غیرنظامیان پایین میآید، اما با توجه به ماهیت جنگ افغانستان و شناختی که از گروه طالبان داریم، این گروه در گذشته آتشبس را به مثابهی یک فرصت خوب برای تجدید قوا و شناسایی مواضع نیروهای امنینی و دفاعی افغانستان میدانستند و پس از ختم زمان برقراری آتشبس، با استفاده از شناختی که از کمیت و کیفیت نیروهای امنیتی و دفاعی به دست میآورند، حملات گسترده را روی مواضع نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان برنامهریزی میکردند و یا هم اقدام به حملات انفجاری و موتربمبها میکردند. بنابراین برقراری آتشبس هیچگاه به هدف کاهش خشونتها یا توقف ماشین کشتار صورت نمیگرفت. بلکه به هدف بیشتر کردن خشونتها وقفه میگرفتند. با اینهمه، اکنون شرایط زیاد فرق کرده است.
برقراری آتشبس در شرایط کنونی نهتنها به نفع دولت افغانستان نیست، بلکه برعکس یکی از استراتژیهای جنگی گروه طالبان است تا ارض مفتوحهشان را حفظ کنند و با استفاده از فرصت برقراری آتشبس، روند بازپسگیری ولسوالیهایی را که از کنترل حکومت درآوردهاند متوقف کنند. گروه طالبان در ماههای اخیر بیش از ۱۰۰ ولسوالی را از کنترل نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان خارج کردهاند. در اکثر این ولسوالیهای که سقوط کرده، گروه طالبان پایگاه مردمی ندارند، بلکه به عنوان یک گروه نظامی با زور خود را بر مردم تحمیل کردهاند. در اکثر این ولسوالیها در شمال کشور، برخلاف روحیهی فرهنگی مردم، گروه طالبان اقدام به بازگرداندن قواعد و قوانین دوره امارت اسلامی نمودهاند که در نتیجه مردم را در وضعیت بد و بحرانی قرار دادهاند. گروه طالبان در این ولسوالیها بالای زنان و جوانان قواعد و قوانین سخت و متحجرانه وضع کردهاند که بر مبنای شریعت طالبان، زنان نباید بدون محرم از خانه بیرون شوند. زنان نباید برای کار کردن به ادارات بروند. جوانان باید طبق حاضری به مساجد جهت ادای نماز پنجگانه حاضر شوند، در غیر آنصورت شلاق میخورند.
در مجموع گروه طالبان در ولسوالیهای که به تازگی کنترل آن را به دست گرفتهاند، قواعد شریعی سخت، متحجرانه و خشن را وضع کرده و به اجرا گذشتهاند که در صورت برقراری آتشبس، این قوانین و قواعد دگم مذهبی روزگار مردم و باشندگان این ولسوالیها را تبدیل به جهنم میکند. برعلاوه اینکه گروه طالبان در ماههای اخیر جغرافیای وسیع را در کنترل خود درآوردهاند که در صورت برقراری آتشبس، بخش زیادی از این جغرافیای وسیع در کنترل گروه طالبان باقی میماند و در آنصورت نیروهای امنیتی و دفاعی نمیتوانند برای بازپسگیری ولسوالیهای سقوط دادهشده اقدام کنند. با اینهمه، ممکن است حکومت چنین وضعیتی را مطلوب بدانند، اما تحولات اخیر در میدان جنگ شرایط تازهی را به وجود آورده است. چنانکه برعلاوه نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان، نیروهای خیزش مردمی یا بسیج مردمی علیه پیشروی گروه طالبان، جریان مقاومت را شکل دادهاند و خود تبدیل به واقعیت دیگری در جنگ و صلح افغانستان شدهاند. بنابراین حتی اگر حکومت افغانستان و گروه طالبان به توافق آتشبس دست یابند و جنگ جاری را متوقف کنند، این وضعیت ممکن است برای نیروهای خیزش مردمی مطلوب و قابل قبول نباشد. چرا که نیروهای خیزش مردمی و بسیج مردمی قبل از اینکه به دفاع از منافع حکومت مسلح شدهباشند، به عنوان نیروهای مقاومت علیه سلطهی طالبان برخواستهاند که این گروه زندگی و ارزشهای فردی و فرهنگی شان را تهدید و نابود میکند. واگذاری ولسوالیها و بخش زیادی از جغرافیای وسیع کشور اگر برای حکومت عقبنشینی تاکتیکی بوده، برای نیروهای خیزش و بسیج مردمی فاجعه بودهاست. بنابراین حتی اگر حکومت و گروه طالبان به توافق آتشبس دست یابند، تطبیق مفاد آن در شرایط کنونی دشوار و تا حد زیادی ناممکن است؛ چرا که در هرصورت همهچیز به نفع گروه طالبان است. با اینحساب توقع میرود که در نشست سطح بالاتر در دوحه با توجه به واقعیتهای جاری در میدان جنگ، دو طرف روی هر چیزی توافق کنند، جز برقراری آتشبس.