مقاومت و بسیج مردمی علیه طالبان؛ امکانی از دل خون و فاجعه

مقاومت و بسیج مردمی علیه طالبان؛ امکانی از دل خون و فاجعه

ندای «الله‌اکبر» هرات به کابل رسید. دیشب مردم کابل با مردم هرات یکصدا شدند و در حمایت از نیروهای‌ امنیتی و ضرورت بسیج مردمی علیه جنگ‌جویان طالبان، فریاد الله‌اکبر سردادند. ندایی با هدف حمایت از جریان مقاومت مردمی علیه گروه عقل‌ستیز طالبان که این روزها، خشونت و جنگ را به شهرها و بالاترین حد خود رسانده‌ است. حلقه محاصره در برخی ولایات در حال تنگ‌شدن است. جنگ‌جویان طالبان اکنون خیز بلندی برای تصرف شهرها برداشته‌اند. هرات، هلنمد، قندهار و … در آتش توحش دیوانه‌وار طالبان در حال سوختن است.

به دنبال پیش‌روی طالبان و ضعف مدیریت جنگ توسط دولت و نیروهای امنیتی، بسیاری از مردم افغانستان با هدف حمایت از نیروهای امنیتی و به دلیل صیانت از جان و ناموس و عزت‌شان در مقابل طالبان دست به اسلحه بردند. لذا حرکت‌های مردمی شکل گرفت و اکنون این نیروها بخشی از قاعده جنگ را تشکیل می‌دهند. هرچند حکومت از گروه‌های بسیج مردمی علیه خشونت و جنگ لجام‌گسیخته طالبان حمایت کرده است، اما هنوز در هماهنگی، مدیریت و استفاده از این نیروهای خودجوش، بی‌برنامه است.

همچنان بسیاری از گروه‌های مقاومت مردمی با این پرسش مهم روبرو هستند که اگر تفنگ شانه کنند، آیا حکومت از آنان حمایت خواهد کرد؟ ظاهراً با پیچیده‌شدن اوضاع و سخت‌تر‌شدن شرایط، بسیاری منتظر چراغ‌سبز حکومت نشدند و در برابر طالب قد علم کردند. آنها بر این باورند که اکنون ایستادگی و مقاومت در برابر طالب به معنای دفاع از دولت اشرف‌غنی نیست. بلکه ایستادگی برای بقاء، ارزش‌های انسانی، آزادی و آینده یک نسل است.

واقعیت این است که طی هفت سال گذشته شکاف عمیقی میان مردم و دولت بوجود آمد. عامل این شکاف نیز سیاست‌های غلط ارگ و همچنین فهم نادرست رییس‌جمهور از جایگاه و قدرت مردم بود. او که امروز از تریبون مجلس مردم و مسئولین را دعوت به همبستگی و مبارزه علیه گروه عقل‌ستیز طالبان می‌کند، فراموش کرده که دیروز، وزیری را که از همین پارلمان رأی اعتماد گرفته بود، در نخستین ماه‌های کاری‌اش برکنار کرد و وزارت را به سرپرست سپرد.  

بر هیچ‌کسی پوشیده نیست که اشرف‌غنی محصول دو انتخابات پر از تقلب است. این را خود او بهتر از هر کسی می‌داند. او می‌داند که اشتراک پایین رأی‌دهندگان در آخرین انتخابات به چه معناست. اما مسأله این است که وقعی نگذاشته است. به این معنی که بسیاری از رهبران جهادی، سران احزاب و گروه‌های قومی را در طول هفت سال گذشته از خود دور کرد. مشارکت مردم را در تعیین سرنوشت‌شان به رأی‌دادن محدود کرد و خوانشی تازه از حکومت ارائه کرد که در آن تنها برخی ولایات و افراد همچون فضلی و محب، حکومت‌داری تازه را تعریف می‌کردند. طی هفت‌ سال گذشته اشرف‌غنی به دلایل مختلف، سیزده بار به جلال‌آباد سفر کرده است. این رقم در مقایسه با سایر ولایات قابل مقایسه نیست. همچنین خودسری‌های اطرافیان او جز اینکه فاصله او را با مردم بیشتر کند، نتیجه دیگری نداشته است. پیامد چنین سیاستی، توزیع ناعادلانه عدالت و منابع، افزایش نارضایتی عمومی و در نهایت افزایش شکاف میان مردم و دولت بوده است.

رییس‌جمهور غنی در نشست با نمایندگان پارلمان و مجلس سنا ضمن بیان دیدگاه‌هایش درباره مذاکرات صلح و حمایت از بسیج مردمی علیه طالبان از مردم و نیروهای سیاسی و اجتماعی کشور خواست تا در مقابل طالبان بسیج شوند. او گفت اکنون زمان «شکستن زانوی طالبان» رسیده است. تلاش‌های اشرف‌غنی در روزهای اخیر برای کسب مشروعیت و اعتبار از دست‌رفته‌اش (دایرکردن مجلس مشورتی با بزرگان سیاسی و جهادی و دیدار او با اعضای مجلس‌های سنا و پارلمان) گرچه به تعبیر بسیاری دیر اتفاق‌ افتاد؛ کما اینکه هنوز هم بسیاری به آن به دیده تردید می‌نگرند، نشان از تنهایی و روزهای سخت و دشوار او است. روزهایی که به نظر می‌رسد خود او مهمترین عامل ایجاد آن بوده است. 

مقاومت و بسیج مردمی علیه جنگ‌جویان طالبان یک فرصت است. یک امکان که از درون فاجعه برخاسته است. به دلیل ترس از تکرار تاریخ و فاجعه، اکنون مردم به صحنه آمده‌اند. آن‌ها خواهان حمایت و پشتیبانی از دولت‌ و نیروهای سیاسی خود هستند. لذا باید این فرصت تاریخی را هدر نداد. این یک سرمایه است. سرمایه‌ای که از میان خون و فاجعه سربرآورده. اشرف‌غنی بیش از هر کسی مسئول نگهداری و صیانت از این سرمایه‌ است. او باید تصمیم بگیرد که میان منافع حکومت سه نفره‌‌اش، اطرافیان و اقوامش و آینده یک سرزمین یکی را انتخاب کند. چرا که دیری نخواهد گذشت که مردم دوباره صف خود را از دولت او جدا کنند. لذا برای این‌که اشرف‌غنی مشروعیت از دست‌رفته‌اش را بازیابد و مردم پاسخ مثبت به درخواست او برای همبستگی در برابر طالبان بدهند، نیاز است که سیاست‌های قومی و تبعیض‌آلود گذشته‌اش را کنار بگذارد. دایره حکومت‌داری‌ را محدود به فضلی و محب و تعدادی انگشت‌شمار نسازد. به جریان‌ها و نیروهای سیاسی مخالف فضا دهد. و در نهایت اینکه در مدیریت جنگ و نیروهای امنیتی قاطعانه عمل کند.