آیا جنبش تحفظ پشتون‌ها برای افغانستان الهام‌بخش است؟

آیا جنبش تحفظ پشتون برای افغانستان الهام‌بخش است؟

پس از این‌که شهروندان هرات و کابل از طرف شب به حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان شعار «الله اکبر» سر دادند، یکی از کسانی‌که بیرون از افغانستان به این حرکت واکنش نشان داد، منظوراحمد پشتین، رهبر جنبش تحفظ پشتون در پاکستان بود که در حمایت از این حرکت مردم افغانستان در صفحه‌ی فیسبوک خود نوشت «با شعار تکبیر سکوت را از شهر بیرون کنید. امروزه شعار مقدس الله اکبر توسط افغان‌ها برای صلح، زندگی، آبادی احترام‌گذاشتن به انسانیت و افغانستان باثبات مورد استفاده قرار می‌گیرد.» منظور پشتین در حالی‌ از حرکت مردم افغانستان علیه گروه طالبان حمایت می‌کند که دولت متبوع او به حمایت همه‌جانبه گروه طالبان متهم است.

جنبش تحفظ پشتون اما فراتر از این شعارها در قبال مسائل افغانستان حساس هست. چنان‌که‌ اخیرا در یک گردهمایی بزرگ در وزیرستان جنوبی، رهبران این جنبش خواهان توقف مداخلات حکومت و ارتش پاکستان در امور افغانستان شده‌ و از حکومت پاکستان خواستند که به جنگ در افغانستان دامن نزنند. منظوراحمد پشتین در صفحه‌ی فیسبوک خود نوشت: «پیام واضح این گردهمایی این بود که آنان دیگر نمی‌گذارند از خاک پشتونخواه بر ضد افغانستان استفاده شود.» رهبران جنبش تحفظ پشتون در رابطه افغانستان اما فراتر از مرزهای سیاسی می‌اندیشند و به ایده پشتونستان بزرگ باورمند هستند. به همین دلیل رابطه سران این جنبش با حکومت فعلی افغانستان خوب است.

منظوراحمد پشتین، رهبر جنبش تحفظ پشتون – عکس از صفحه فیسبوک پشتین

جنبش تحفظ پشتون در ماه جنوری سال ۲۰۱۸، زمانی شکل گرفت که نقیب‌الله مسید، جوان تجارت‌پیشه پشتون در شهر کراچی پاکستان توسط پولیس کشته شد. در اعتراض به این رویداد در مرحله‌ی نخست «جنبش تحفظ مسید» در دیره اسماعیل‌خان شکل گرفت و پس از اندک زمانی گستره این اعتراض تا مرکز شهر اسلام‌آباد پایتخت پاکستان رسید. بعد از ده روز هزاران اعتراض‌کننده از شهرهای مختلف پاکستان به این جنبش پیوستند و عنوان این حرکت اعتراضی به «جنبش تحفظ پشتون PTM» تغییر کرد. رهبری این جنبش را منظوراحمد پشتین برعهده داشت و خواست این جنبش خشونت‌پرهیز اعتراضی نیز مشخص بود؛ ارتش پاکستان به کشتار هدفمند فعالان پشتون در مناطق قبایلی پایان دهند و فعالان سیاسی پشتون را از زندان‌های پاکستان آزاد کنند.

با آن‌که حکومت پاکستان در مقابل خواسته‌های این جنبش مدنی روش سرکوب و خشونت را در پیش گرفت و آن‌ها را متهم به تندروی و آشوب کرد، ولی این حرکت اعتراضی همچنان با ماهیت و روش مدنی پیش رفت و جنبه‌ی خشونت‌پرهیزی آن بر فضای خشن سیاسی و اجتماعی حاکم در پاکستان غلبه کرد. جنبش مدنی تحفظ پشتون‌ها در زمینه و بستر اجتماعی شکل گرفت و دوام نمود که از دیرزمان خشونت در آن‌جا ریشه دوانده بود و افراطیت مذهبی رشد کرده بود. با این‌حال اکنون نزدیک به سه سال از شکل‌گیری این جنبش در پاکستان می‌گذرد، ولی مسیر این حرکت مدنی همچنان مشخص است و شیوه دادخواهی آن مدنی و خشونت‌پرهیز باقی مانده‌است.

با توجه به مسأله اشتراک فرهنگی در سوی مرز دیورند و حساسیت مسائل قومی در افغانستان و پاکستان، انتظار می‌رفت که دامنه‌ی این جنبش به این سوی مرز دیورند در داخل افغانستان نیز با همان قدرت و روش گسترش یابد و قبایل این سوی دیورند نیز در واکنش به این‌همه خشونت و جنگ جاری در افغانستان واکنش مدنی و خشونت‌پرهیز از خود نشان دهند. بنابراین سوالی که در این زمینه مطرح می‌شود این است که چرا دامنه جنبش تحفظ پشتون در این سوی خط دیورند گسترش نیافت و چنین حرکتی در افغانستان به راه نیفتاده است؟ آیا نیاز به همچون جنبش مدنی در داخل افغانستان و به‌خصوص در بین قوم پشتون احساس می‌شود؟

داوود ملیز، پژوهشگر و کارشناس جنبش‌های خشونت‌‌پرهیز در گفت‌وگو با اطلاعات روز می‌گوید جنبش تحفظ پشتون در پاکستان به‌مثابه یک جنبش مدنی خشونت‌پرهیز الگوی خوب برای افغان‌ها است تا به این شیوه به جنگ و خشونت نه بگویند. اگر چند کاروان صلح که از هلمند شروع شد و در بسیاری از ولایت‌های افغانستان سفر کردند، با الگو از جنبش تحفظ پشتون شکل گرفته بود، ولی آن‌چنان که انتظار می‌رفت مورد توجه قرار نگرفت و مؤثر واقع نشد. آقای ملیز می‌گوید «الگوی جنبش تحفظ پشتون‌ها خان‌ عبدالغفار خان و جنبش خدای خدمتکار است. اما تنها یک الگو کافی نیست که یک جنبش شکل بگیرد. بلکه فراتر از آن بسیج اجتماعی و فعالیت اجتماعی در سطح وسیع جامعه است که روی وضعیت سیاسی تأثیر می‌گذارد. خان عبدالغفارخان برعلاوه انتخاب روش خشونت‌پرهیز، فعالیت‌ها و بسیج اجتماعی را نیز در جامعه‌ی پشتون پاکستان به راه انداخته بود که برآیند آن روی وضعیت سیاسی نیز اثرگذار بود. با این‌حال بسیاری از اعضای جنبش تحفظ پشتون در کشورهای اروپایی شهروندان افغانستان هستند.»

داود ملیز، پژوهشگر و کارشناس جنبش‌های خشونت‌‌پرهیز

آقای ملیز معتقد است که بسیج اجتماعی در یک جامعه دشوار و زمان‌بر است. باتوجه به واقعیت جاری در افغانستان که گروه طالبان بر علیه هر نوع فعالیت مدنی و بسیج اجتماعی خشونت‌پرهیز مقاومت کرده و آن‌را سرکوب می‌کنند «طالبان می‌فهمند که جنبش‌های خشونت‌پرهیز در مقابل آن‌ها چالش جدی خلق می‌کند. همان‌طوری‌که جنبش تحفظ پشتون در پاکستان برای طالبان چالش ایجاد کرده است. چنان‌که چند وقت پیش در طالبان در تمام گروپ‌های واتساپ جنبش تحفظ پشتون دسترسی پیدا کرده بودند و پیام‌های شان نشر شد که از جنبش به‌شدت شکایت داشتند که چرا جنبش تحفظ پشتون فعالیت طالبان را در پاکستان رسانه‌ای می‌کنند. به‌خصوص فعالیت شفاخانه‌ای در چمن پاکستان که زخمی‌های طالبان را تداوی می‌کند و اعضای جنبش تحفظ پشتون از آن‌جا فیلم گرفته‌ و نشر کرده بودند.»

تابش فروغ، نویسنده و تحلیلگر مسایل سیاسی در گفت‌وگو با اطلاعات روز می‌گوید بستر اجتماعی جامعه‌ی پشتون پاکستان آرمان‌ها و ایده‌آل‌های سیاسی متفاوتی نسبت به جامعه‌ی پشتون افغانستان دارند. این تفاوت‌ها زاده‌ی شرایط ویژه‌ای است که نقش جامعه‌ی‌ پشتون را در متن مناسبات قدرت، فرهنگ و اجتماع پاکستان تعریف می‌کند. «از این‌رو روایت لر او بر یو افغان بیش‌تر از این‌که بخشی از مانیفست سیاسی جنبش حفاظت از پشتون‌ها باشد، تداوم یک نوستالژی تاریخی است. من تردید دارم که هسته‌ی سیاست‌گذار جنبش حفاظت از پشتون‌ها نداند که چسپیدن به این روایت سیاست‌زده و غیرکاربردی، کمکی به اجرایی‌شدن اولویت‌های استراتژیک جنبش حفاظت از پشتون‌ها نمی‌کند.»

تابش فروغ، نویسنده و تحلیلگر مسایل سیاسی

آقای فروغ به یکی از واقعیت‌های عینی جامعه پشتون در دو سوی مرز دیورند اشاره می‌کند و می‌گوید در این سوی مرز اکثریت زنان رنج‌دیده‌ی پشتون همانند سایر زنان افغانستان صاحب هویت مستقل حقوقی و نمایندگی از هویت خود نیستند. این‌جا مثلا یک متفکر پشتون خودش را مستحق می‌داند که زیر نام دفاع از حق حاکمیت انحصاری پشتون‌ها بر افغانستان از نشانی زنان پشتون صدها هزار رأی تقلبی به صندوق بریزد و بی‌ هیچ شرمی از آن دفاع کند. اما رهبران و‌ نخبگان پشتون در آن سوی مرز برای تأمین عدالت و برابری شهروندی در جمهوری پاکستان دادخواهی می‌کنند. «در این سوی مرز اکثریت مطلق رهبران ‌و نخبگان پشتون برای تداوم نابرابری، سلطه‌ی غیردموکراتیک، حذف هویت‌های مستقل قومی و اعاده‌ی هژمونی بلاقید و شرط پشتون‌ها چه با زور شلاق طالبانی و یا دیوان و دفتر بر‌وکرات‌های پشتون می‌جنگند، فرصت‌‌سوزی می‌کنند و از پذیرش قواعد دموکراتیک و مدنی جهت دستیابی به مشروعیت سیاسی سر باز می‌زنند.» فروغ باور دارد که نیاز به همچون جنبش مدنی در این سوی مرز دیورند به‌شدت احساس می‌شود، اما اراده‌ی سیاسی رهبران و نخبگان پشتون مانع می‌شود که چنین رویداد اتفاق نیفتد.

عطاالله حیران، عضو نهاد ملی افغان و یکی از حامیان جنبش تحفظ پشتون در گفت‌وگو با اطلاعات روز می‌گوید فلسفه‌ی جنبش تحفظ پشتون‌ها همان فلسفه‌ی عدم تشدد از عبدالغفارخان است که منظوراحمد پشتین با استفاده از آن این حرکت مدنی را به راه انداخته است. اما در قسمت این‌که جنبش تحفظ پشتون در آن‌سوی مرز دیورند محدود نماییم، درست نیست. «ما در افغانستان با ناسیونالیسم مخالف هستیم. بلکه ما ناسیونالیسم افغان می‌خواهیم. جنبش تحفظ پشتون به این فکر است که حکومت پاکستان بر مبنای ناسیونالیسم پاکستانی عمل می‌کند و حقوق پشتون‌ها را رعایت نمی‌کند. ما در افغانستان در مسیر داعیه‌ی جنبش تحفظ پشتون روان هستیم، اما در این‌جا مخالف ناسیونالیسم پشتون هستیم. اینجا جغرافیا فرق می‌کند. این‌جا یک ملت واحد وجود دارد، در حالی‌که در پاکستان یک ملت واحد وجود ندارد. بنابراین جنبش تحفظ پشتون برای افغان‌ها نیز است که بر علیه خشونت و جنگ صدا بلند کند. چنان‌که در بامیان مردم هزاره برای آزادی منظوراحمد پشتین صدا بلند کردند.»

عطاالله حیران، عضو نهاد ملی افغان و یکی از حامیان جنبش تحفظ پشتون

آقای حیران می‌گوید در افغانستان مسأله فرق می‌کند. این‌جا یک ملت واحد به نام افغان وجود دارد که جنبش تحفظ پشتون نیز در راستای منافع همین ملت حرکت می‌کند. ولی با این‌حال نیاز به شکل‌گیری چنین جنبشی در داخل افغانستان و به‌خصوص در میان قوم پشتون احساس نمی‌شود. «این‌جا نیاز به چنین جنبش احساس نمی‌شود. یعنی PTM این اجازه را نمی‌دهد که اینجا کسی اقدام ناسیونالیستی کند. ما هم مخالف هستیم. ما این‌جا اردوی ملی و پولیس ملی داریم. ما به‌عنوان یک ملت واحد زندگی می‌کنیم. در این‌جا ما در غم همه‌ی اقوام شریک هستیم. پالیسی جنبش تحفظ پشتون نیز همین است که سیاست قومی را در افغانستان دامن نزند. طرف مقابل جنبش تحفظ پشتون پنجابی‌ها قرار دارند. اما در این‌جا همه‌ی اقوام در غم و رنج همدیگر شریک هستند.»