توانایی کنترل رویاهایمان مهارتی است که بیشتر ما برای کسب لذت مطلق به دنبال آن هستیم. اما دانشمندان معتقدند که اگر جدی گرفته شود، میتواند اسرار جدیدی از ذهن را آشکار کند.
میشل کار، اغلب در رویاهای خود گرفتار امواج جزر و مدی میشود. با این حال، آنچه باید یک کابوس وحشتناک باشد، به لطف توانایی او در کنترل رویاهایش، میتواند به سرعت به یک ماجراجویی عجیب و غریب تبدیل شود. او میتواند خود را به دلفین تبدیل کند و در آب شنا کند. یک بار، او خود موج را تغییر داد و آن را به یک حلزون غول پیکر با یک پوسته بزرگ تبدیل کرد. «درست به سمت من آمد، این یک لحظه واقعا زیبا بود.»
اکنون در شبکههای اجتماعی گروههای فعالی هستند که در تلاشند تا چگونه رویای شفافدیدن را یاد بگیرند. (یک زیرمجموعهی اختصاص دادهشده به این پدیده بیش از ۴۰۰ هزار عضو دارد.) بسیاری صرفا به دنبال سرگرمی هستند. خانم کار، محقق خواب در دانشگاه روچستر در ایالت نیویورک میگوید: «این بسیار هیجانانگیز و باورنکردنی است که در یک رویای شفاف باشید و شاهد خلق این شبیهسازی کاملا واضح توسط ذهنتان باشید. برخی دیگر امیدوارند که تمرین مهارتها در رویاهایشان، تواناییهای آنها در زندگی واقعی را افزایش دهد: «بسیاری از ورزشکاران نخبه از رویاهای شفاف برای تمرین ورزش استفاده میکنند.»
و علاوه بر بهبود شخصی، دلایل عمیقتری برای بهرهبردن از این حالت خواب وجود دارد. دانشمندان علوم اعصاب و روانشناسان امیدوارند با شناسایی فعالیت مغزی که باعث افزایش آگاهی و احساس عاملیت در رویاهای شفاف میشود، به سوالات اساسی در مورد ماهیت آگاهی انسان، از جمله ظرفیت ظاهرا منحصر به فرد ما برای خودآگاهی، پاسخ دهند. کار میگوید: «محققان بیشتر و بیشتری، از زمینههای مختلف، شروع به گنجاندن رویاهای شفاف در تحقیقات خود کردهاند.»

این علاقه به رویای شفاف بیش از یک قرن است که آغاز شده و به تدریج رشد کرده است. زیگموند فروید بهرغم علاقهی وافر به تعامل بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه، بهندرت از رویاهای شفاف در نوشتههای خود نام برده است. در عوض، یک اشرافزاده و نویسنده انگلیسی، مری آرنولد-فورستر، بود که یکی از اولین و دقیقترین توصیفات را به زبان انگلیسی در کتاب «مطالعات در رؤیاها» ارائه کرد.
این کتاب که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد، گریزهای رنگارنگ بیشماری را در مناظر رویایی ارائه کرد، از جمله توصیفهای جذاب از تلاشهای او برای پرواز. او نوشت: «یک حرکت خفیفِ دستها سرعت پرواز را افزایش میدهد. برای رسیدن به ارتفاع بیشتر یا برای هدایت، بهویژه در مکانهای کمعرض، مانند درب یا پنجره، نیز از این روش استفاده میشود.»
آرنولد-فورستر براساس تجربیات خود پیشنهاد کرد که انسانها «آگاهی دوگانه» دارند. یکی از اینها، «خود اولیه» به ما امکان میدهد شرایط خود را تجزیه و تحلیل کنیم و منطق را در مورد آنچه تجربه میکنیم به کار ببریم، اما معمولا در طول خواب غیرفعال است و تنها آگاهی رویا باقی میماند که نمیتواند وضعیت خود را بازتاب دهد. اما در رویاهای شفاف، خود اولیه «بیدار میشود» و «خاطرات، دانش حقایق و قطارهای استدلال» و همچنین آگاهی از خوابیدن را با خود میآورد.
او شاید به چیزی توجهش جلب شده باشد. دانشمندان علوم اعصاب و روانشناسان امروزی ممکن است با اصطلاح «آگاهی دوگانه» مخالف باشند، اما بیشتر آنها موافقند که رویاهای شفاف شامل افزایش خودآگاهی و تأمل، احساس اختیار و اراده بیشتر، و توانایی تفکر در مورد گذشته و آینده دورتر است. اینها با هم تجربه ذهنی متفاوتی نسبت به حالت منفعل معمول در رویاهای غیرشفاف را نشان میدهند.
دکتر بنجامین بیرد، یک پژوهشگر و دانشمند در مرکز خواب و آگاهی در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون، میگوید: «گروهی از ویژگیهای سطح بالاتر وجود دارد که بهنظر میرسد با آنچه ما بهعنوان آگاهی انسان در نظر میگیریم ارتباط نزدیک دارد، وضعیتی که در آن رویای غیرشفاف به رویای شفاف تغییر میکند. و با دقت کردن به این تضاد میتوان مطالب زیادی آموخت.»
ممکن است تعجب کنید که چرا ما نمیتوانیم فقط مغز افراد کاملا بیدار را برای شناسایی فرآیندهای عصبی زیربنای این وضعیت ذهنی پیچیده اسکن کنیم. اما هوشیاری بیداری شامل بسیاری از پدیدههای دیگر، از جمله ورودیهای حسی از دنیای خارج، است که میتواند جداسازی عناصر مختلف یک تجربه را دشوار کند. هنگامی که فردِ خوابیده وارد یک رویای شفاف میشود، هیچ چیز به جز حالت هوشیار فرد تغییر نکرده است. در نتیجه، مطالعات رویاهای شفاف ممکن است مقایسه مهمی را ارائه دهد که میتواند به جداسازی مناطق خاص درگیر در افزایش خودآگاهی و عاملیت کمک کند.
متأسفانه، واداشتن شخصی به رویای شفاف در محیط پرسروصدا و محدود یک اسکنر fMRI بسیار سخت است، با وجود این، یک مطالعه موردی منتشرشده در سال ۲۰۱۲ تأیید کرد که این کار ممکن است. از یک رویاپرداز شفاف خواسته شد که هر زمان که در خواب «بیدار میشود» نگاهش را از چپ به راست بگرداند، حرکتی در خواب که به حرکات واقعی چشم نیز معروف است. این به محققان اجازه داد تا لحظهای را که در آن او به شفافیت دست یافته بود، شناسایی کنند.
اسکنهای مغزی افزایش فعالیت را در گروهی از نواحی، از جمله قشر جلوی پیشانی قدامی، که با هم بهعنوان شبکه «لوب پیشانی» شناخته میشوند، نشان داد. این نواحی در طول خواب معمولی در مرحله «رِم» بهطور قابل توجهی کمتر فعال هستند، اما هر زمان که شرکتکننده رویای شفاف را دید، بسیار شلوغتر میشوند. این نشان میدهد که آنها به نوعی درگیر بازتاب و خودآگاهی شدیدی هستند که مشخصه این حالت است.

چندین رشته دیگر از تحقیقات همگی به یک جهت اشاره میکنند. بیرد با همکاری جولیو تونونی، محقق مشهور آگاهی، اخیرا ارتباط کلی مغز افرادی را که بیش از سه خواب شفاف در هفته تجربه میکنند، بررسی کرده است. مطابق با یافتههای مطالعه موردی، او شواهدی مبنی بر ارتباط بیشتر بین نواحی در شبکه لوب پیشانی پیدا کرد، تفاوتی که ممکن است بهدستآوردن خودآگاهی بیشتر در طول خواب را آسانتر کرده باشد.
شواهد بیشتری بهدست آمده که نشان میدهد میتوان از آلکالوئید گالانتامین برای القای رویاهای شفاف استفاده شود. در یک مطالعه اخیر، برد و همکارانش از افراد خواستند چند ساعت قبل از بیدارشدن بخوابند. سپس شرکتکنندگان قبل از تمرین چند تمرین تجسمسازی که احتمال رؤیای شفاف را نیز به میزان متوسطی افزایش میدهند، دوز کوچکی از این دارو یا دارونما مصرف کردند. بعد از حدود نیم ساعت دوباره به خواب رفتند.
نتایج قابل توجه بود. فقط ۱۴ درصد از افرادی که دارونما مصرف میکردند موفق به کسب آگاهی از وضعیت رویایی خود شدند، در مقایسه ۲۷ درصد از افرادی که دوز ۴ میلی گرمی و ۴۲ درصد از کسانی که دوز ۸ میلی گرمی گالانتامین گرفته بودند، موفق به ورود به این مرحله شدند. بیرد میگوید: «تأثیر بسیار زیاد است.»
گالانتامین توسط نایس برای درمان بیماری آلزایمر خفیف تأیید شده است. تصور میشود که با افزایش غلظت انتقالدهنده عصبی استیل کولین در سیناپسهای سلول مغز ما کار میکند. جالب است که تحقیقات قبلی نشان داده بود که این میتواند سیگنالدهی را در نواحی لوبپیشانی از یک خط پایه پایین افزایش دهد. این ممکن است به شرکتکنندگان در خواب کمک کرده باشد تا آستانه فعالیت عصبی را که برای افزایش خودآگاهی ضروری است، پشت سر بگذارند. بیرد، که اکنون امیدوار است مطالعات fMRI دقیقتری را برای آزمایش این فرضیه انجام دهد، میگوید: «این منبع شاهد دیگری برای دخالت این مناطق در رویای شفاف است.»
پروفسور دانیل ارلاچر که در دانشگاه برن سوئیس دربارهی رویاهای شفاف تحقیق میکند، از افزایش علاقه به این رشته استقبال میکند. او میگوید: «در حال حاضر بودجه تحقیقاتی بیشتری وجود دارد.» اگرچه او اشاره میکند که برخی از دانشمندان هنوز در خصوص ارزش آن تردید دارند.
این بدبینی مایهی شرمساری است، زیرا میتواند کاربردهای بالینی مهمی از این یافتهها داشته باشد. وقتی افراد پس از آسیبهای مغزی واکنشی نشان نمیدهند، تعیین سطح هوشیاری آنها میتواند بسیار دشوار باشد. اگر کار روی رویاهای شفاف به دانشمندان کمک کند تا یک نشانهی عصبی از خودآگاهی ایجاد کنند، ممکن است به داکتران این امکان را بدهد که تشخیصها و پیشآگهیهای دقیقتری برای این بیماران داشته باشند و تعیین کنند که چگونه ممکن است اثرات بیماری خود را تجربه کنند.
حداقل، تحقیقات بیرد مطمئنا توجه جامعه گستردهی آنلاین از رویاپردازان روشنفکر را به خود جلب میکند که به دنبال راههای مطمئنتری برای تجربهی این پدیده هستند. گالانتامین، که میتواند از دانههای برف استخراج شود، در حال حاضر بهعنوان یک مکمل غذایی بدون نسخه در ایالات متحده موجود است، و عوارض جانبی کوتاهمدت آن خفیف است، بنابراین در حال حاضر هیچ مانع قانونی برای امریکاییهایی که مایل به مصرف خودسرانه هستند وجود ندارد. اما برد اشاره میکند که اگر بهطور مکرر برای القای رویاهای شفاف استفاده شود، ممکن است عواقب بلندمدتی داشته باشد که هنوز ناشناخته است. او میگوید: «توصیه من این است که با صلاحدید خود، از یک پزشک راهنمایی بگیرید.»
در حال حاضر، اگر راهبردهای روانشناختی را به کار گیریم احتمالا ایمنتر خواهد بود (به زیر مراجعه کنید). حتا در این صورت نیز باید با احتیاط پیش برویم. دکتر نیریت سوفر-دودک، روانشناس در دانشگاه بن گوریون در نگاو در اسرائیل، خاطرنشان میکند که بیشتر تلاشها برای القای رویای شفاف شامل نوعی اختلال خواب است، مانند بیدارشدن در نیمهشب برای تمرین تجسمهای خاص. او میگوید: «ما میدانیم که خواب چقدر برای سلامت روحی و جسمی شما مهم است. حتا میتواند بر سرعت بهبود زخمهای شما تأثیر بگذارد.» بنابراین، هر چیزی که بهطور منظم چرخه خواب طبیعی ما را مختل کند، میتواند نتایج نامطلوبی داشته باشد.
بسیاری از تکنیکها برای القای رویای شفاف شامل «تست واقعیت» نیز میشوند، که در آن شما مرتبا در مورد بیدار بودنتان سؤال میکنید، به این امید که آن افکار زمانی که واقعا رویا میبینید به ذهنتان خطور کند. سوفر دودک پیشنهاد میکند که اگر این کار خیلی مکرر انجام شود، ممکن است «کمی گمراهکننده» باشد، یعنی بهجای اینکه کاملا در لحظه حضور داشته باشید، احساس «غیرواقعی» کنید.
در همین راستا، او دریافته است افرادی که مرتبا سعی در ایجاد رویاهای شفاف دارند، بیشتر از گسستگی، احساس قطع ارتباط با افکار، احساسات و معنای هویت رنج میبرند. همچنین احتمال بیشتری دارد که علائم اسکیزوتایپی را نشان دهند؛ تمایل به تفکر پارانوئید و جادویی.
با این حال، سوفر-دودک شک دارد که انجام گهگاه این آزمایشها باعث آسیب دائمی شود. او میگوید: «فکر نمیکنم کسی که از نظر عصبی و روانشناختی سالم است، اگر در یک دوره محدود آن را امتحان کند، چندان دچار مشکل شود.»
شاید در نظر گرفتن این نگرانیها پیامد اجتنابناپذیر پیشرفت در این رشته باشد. در مورد آزمایشات خودم، خوشحالم که از حاشیه شاهد پیشرفت تحقیقات هستم. صد سال پس از تحقیقات اولیه مری آرنولد-فورستر، علم رویای شفاف ممکن است بالاخره به پختگی برسد.
چگونه رویای شفاف ببینیم؟
در اینکه رویای شفاف قابل یادگیری است، شکی نیست. یکی از شناختهشدهترین تکنیکها «تست واقعیت» است که شامل این میشود در طول روز بهطور مرتب از خود بپرسید که آیا رویا میبینید یا خیر، با این امید که این پرسش به رویاهای واقعی شما نیز سرایت کند.
دیگری «القای رویای شفاف به حافظه» (Mild: Mnemonic Induction of Lucid Dreaming)است. هر بار که از رویای عادی بیدار میشوید، مدتی را صرف شناسایی به اصطلاح «نشانههای رویا» میکنید، چیزی که عجیب یا غیرمحتمل بوده و با زندگی عادی تفاوت داشته است. هنگامی که سعی میکنید به خواب برگردید، ورود به آن رویا را تجسم میکنید و این نیت را با خود تکرار کنید: «دفعه بعد که دارم خواب میبینم، یادم میآید که تشخیص بدهم دارم خواب میبینم.» برخی از مطالعات نشان میدهند که اگر زنگ هشداری را تنظیم کنید تا بعد از چند ساعت خواب از خواب بیدار شوید و یک ساعت کامل را به تمرین «القای رویای شفاف به حافظه» بگذرانید، قبل از اینکه دوباره بیدار شوید، ممکن است موثر باشد. به این فرآیند بازگشت به رختخواب (WBTB: Wake Back to Bed) گفته میشود.
هیچ چیز خاص باطنی در مورد این روشها وجود ندارد. پروفسور دانیل ارلاچر میگوید: «همه چیز مربوط میشود به ساختن یک «آیندهنگری» برای آینده، مانند یادآوری آنچه باید هنگام رفتن به فروشگاه بخرید.»
فناوری ممکن است این روند را تسهیل کند. دکتر میشل کار اخیرا از شرکتکنندگان خواسته تا قبل از اینکه به خواب بروند یک برنامه آموزشی ۲۰ دقیقهای را انجام دهند. از آنها خواسته شد هر بار که صدای خاصی را میشنیدند یا چشمک چراغ قرمز را میدیدند، توجه خود را به وضعیت جسمی و روحی خود معطوف کنند و بپرسند که آیا چیز غیرمتعارفی که نشان دهد خواب میبینند یا نه. پس از آن، به آنها فرصت چرت زدن داده شد، و در همین حال یک هدست فعالیت مغز آنها را اندازه میگرفت. هنگامی که هدست احساس کرد که آنها وارد مرحلهی خواب رِم شدهاند، همان سرنخهایی را که آموزش دیده بودند ایجاد کرد. سرنخهایی که کار امیدوار بود در رویاهای آنها گنجانده شود و بهعنوان یادآوری برای بررسی وضعیت هوشیاری آنها عمل کند. این آزمایش موفقیتآمیز بود و در حدود ۵۰ درصد یک رویای شفاف را تجربه کردند.
همین حالا هم برخی از دستگاههای تجاری ادعا کردهاند که این نوع تحریک را ارائه میدهند، اگرچه اثربخشی اکثر آنها به اندازه کافی آزمایش نشده است. با این حال، با پیشرفت فناوری، کنترل آسان رویاها ممکن است در دسترس هر کسی قرار بگیرد.