طالبان و عدم آمادگی برای حکومت داری

سقوط ناگهانی حکومت اشرف غنی کشور را در حالی در شوک قرار دارد که طالبان آمادگی حکومت داری و سر و سامان دادن به اوضاع را نداشت. طالبان هنوز نتوانسته کشور را به حالت عادی بر بگرداند. افغانستان زیر تحریم بین المللی قرار گرفته، نظام مالی به بحران مواجه است، میلیون ها نفر در خطر گرسنگی قرار دارند، فقر بیداد می کند. اما بعضی جاها مثل هلمند طالبان به چگونگی پوشش لباس و تراش ریش مردم متمرکز شده است. مردم در کوشه و کنار افغانستان، به خصوص زنان، در ترس و هراس بسر می برند. این ها نشان می دهد که طالبان آمادگی سیاسی و بشری برای حکومت داری نداشتند. به خصوص خشونت گسترده از سوی طالبان در گوشه و کنار و قتل های مرموز، بر نگرانی ها افزوده است.

اما پس از نزدیک به دوماه از حکومت طالبان، هنوز برنامه ای مشخصی به چشم نمی خورد. سیستم آموزشی کشور تعطیل است و به حالت برنگشته و سیاست طالبان در مور آموزش دختران همه را نگران کرده است. بیش از دو هفته است که دختران به مکتب نرفته اند. کارمندان زن از کار محروم اند. این بر بحران بی کاری، بحران اجتماعی، بی اعتمادی گسترده، و انتقادهای بین المللی فزاینده انجامیده است. سیاست آموزشی طالبان جهان را شوکه کرده است. حتا وزیر خارجه قطر، شیخ محمد بن عبدالرحمان آل‌ثانی، گفته است که سیاست طالبان در مور آموزش دختران “بسیار ناامید کنده” و “یک عقب گرد” است.

طالبان ادعای برقراری امنیت را دارند. اما همین دیروز دختر ۱۱ ساله ای به نام فروزان در کابل به قتل رسید. در شبکه های اجتماعی ویدیوهای فراوان دست به دست می شوند که حاکی از کشته شدن افراد در گوشه و کنار کشور است. این قتل های بی پرسان و مرموز بر فضای ترس و بی اعتمادی افزوده است. خشونت با خبرنگاران مولفه دیگری است که نشان می دهد طالبان آمادگی برای یک حکومت داری مسولانه در قرن بیست و یکم را نداشته اند. دستگیری و شکنجه تکان دهنده دو خبرنگار روزنامه اطلاعات روز جامعه رسانه های افغانستان و جهان را تکان داد.

در کنار آن، وضعیت محدودیت ها بر رسانه ها خود به ترس و نگرانی و بی اعتمادی دامن زده است. تاجای که مدیر بخش آسیایی سازمان دیدبان حقوق بشر مقررات طالبان برای رسانه ها را نوع سانسور و اعمال فشار قلمداد کرده است.  پاتریشا گاسمن گفته است: “مقررات طالبان به اندازه‌ای گسترده است که روزنامه‌نگاران خود سانسوری می‌کنند و می‌ترسند به زندان بیفتند.” مقررات طالبان از یک طرف ترس و خودسانسوری را دامن زده است و از طرف دیگر، زمینه توجیه خشونت بر علیه رسانه ها و روزنامه نگاران را فراهم کرده است.  مطابق گزارش ها، تا کنون ۱۵۳ رسانه در کشور پس از به قدرت رسیده طالبان، فعالیت های شان را توقف داده اند. واقعیت هم همین طور است. ترسی که جامعه رسانه ای، خبرنگاران و فعالات مطبوعاتی را فراگرفته، بی نظیر است. این به معنای آن است که افغانستان به کشور بی صدا در جهان تبدیل خواهد شد و به یک خاموشی گورستانی فرو خواهد رفت. ولی طالبان ظاهرا برای جلوگیری از این شرایط، برنامه ای ندارند.

سیستم مالی کشور در حال سقوط قرار دارد. این روزها مردم در صف بانک انتظار می کشند تا پول های شان را بیرون کرده و صرف خرید نان و آب بکنند. در بامیان و دایکندی بانک ها هنوز بسته است و این به وخامت وضعیت اقتصادی مردم دامن زده است. از سوی دیگر، زمستان در راه است و مواد غذایی ممکن به سرعت از مارکیت ناپدید شود. به خصوص که داد و ستند اقتصادی و تجاری با کشورهای خارجی به شدت کاهش یافته است؛ بنابراین، این که افغانستان به کمبود مواد اساسی مثل غذا و ادویه جات مواجه شود بسیار بالا است.

مشکل “همه شمول” بودن اداره طالبان بر مشکلات افزوده است. بخش وسیعی از مردم افغانستان خود را با این اداره بیگانه احساس می کنند. زنان و گروه های مختلف اجتماعی خود را بخشی از اداره زیر کنترول طالبان نمی بینند. به خصوص که خشونت های گروهی، و متهم بودن طالبان به جانب داری از منازعات محلی و قومی، بر این مشکلات افزوده است. به عنوان مثال، کوچ اجباری در دایکندی، و متهم بودن والی طالبان به حمایت از یک جناح و به خصوص از پشتون ها بر علیه هزاره ها، بر این بی اعتمادی ها افزوده و امنیت روانی جامعه را آسیب زده است. به خصوص که مقامات محلی طالبان در ولایت ها و ولسوالی های مختلف از متن مردم نیستند و مردم با آن احساس رابطه و تعلقیت ندارند. این سبب شده است که مردم با نظام طالبان احساس بیگانگی بیشتر کرده و میان مردم و حکومت طالبان اعمتاد ایجاد نشود. به خصوص که مردم در شکل دهی اداره و حکومت و تعریف قدرت سیاسی هیچ نقشی ندارند.

می توان نتیجه گیری کرد که طالبان با وجود بیست سال جنگ و گرفتن قدرت، هووز تفکر عمیقی در خصوص مشروعیت نظام، نقش مردم، رشد اقتصادی، حقوق شهروندان، و برابری اجتماعی و سیاسی نداشته اند. این مشکل سبب شده است که مردم رنج بیشتری بکشند و افغانستان در یک رکود عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرو رفته و فشارهای بین المللی بیش از هر زمان دیگر افزایش پیدا بکند. عدم تجدید نظر در طرز اداره طالبان ممکن افغانستان را به سوی یک بحران عمیق تر سیاسی و امنیتی نیز بکشاند.