چرا دو نامزد به آسانی به توافق نرسیدند؟

دیدار مشرقی

انتخابات 93 افغانستان به دلایل مختلف به بحران رسید و این بحران داشت هر روز از مردم قربانی می‌گرفت. بعد از دور دوم انتخابات و ادعای تقلب گسترده، هر دو نامزد بعد از رایزنی‌های فراوان به وساطت جان کری وزیر خارجه ایالات متحده امریکا روی دو موضوع کلی؛ بازرسی صد درصدی آرا و تشکیل حکومت وحدت ملی توافق نمودند. در جریان بازرسی آرا این پروسه بار بار متوقف گردید تا این که با بیرون شدن تیم اصلاحات و همگرایی از روند بازرسی؛ به طور مستقل از طرف کمیسیون مستقل انتخابات پیش برده شد و به پایان رسید. از آغاز توافق هر دو نامزد روی تشکیل حکومت وحدت ملی چشم‌ها بیشتر به این بعد دوخته شده بود. این روند نیز با فراز و فرود‌های فراوان تا کنون ربرو بود و هر ازچند گاهی به چالش مواجه می شد. این که هر دو نامزد چرا نمی‌توانست به یک دیدگاه کلی و توافق نهایی برسند عوامل و دلایل زیادی داشت که کم‌تر به آن پرداخته شده است و به آن می‌پردازم.

یک؛ به نظر می‌رسد که هر دو نامزد خواب‌های شرین ریاست جمهوری را می‌دیدند و کم‌تر سرنوشت مردم را در سر داشتند. به این لحاظ هر دو نامزد در فکر رسیدن به کرسی ریاست بودند و این بینش فاصله بین هر دو را ایجاد نموده بود. از آنجای که هر دو نامزد کم و بیش بر کرسی قدرت تکیه کرده بودند و به خوبی از شرینی آن آگاهی داشتند. بنابراین تلخی بحران انتخابات تا دیر وقت باعث نگردیده بود که شرینی قدرت را در نزد هر دو نامزد شور بسازد. قدرت طلبی در کشورهای جهان سوم از معضله‌های بزرگ است که هر آن این کشور ها را به کام بحران سقوط می‌دهد.

دو؛ بحث دوم در مورد عدم توافق نهایی هر دو نامزد، بدون شک تفاوت دیدگاه جانبین می باشد. این تفاوت دیدگاه حتا در انتخابات دوم ریاست جمهوری نیز مشهود بود. تفاوت دیدگاه هر دو نامزد علاوه بر شعارهای انتخاباتی و برنامه های هر دو نامزد برای توسعه کشور، برگرفته از شرایط و خاستگاه اجتماعی هر دو نامزد نیز می باشد. به سخن دیگر تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری دکتر عبدالله به طور مستمر نظام کنونی را ناکار آمد خوانده و خواهان تغییر نظام به پارلمانی بود. از دیدگاه این تیم چالش ها و مشکلات که تا هنوز حل نشده یک بخش بزرگی آن از تمرکز قدرت به دست یک شخص می باشد و باید این نظام تغییر یابد. تیم اصلاحات و همگرایی در صدد تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی بوده و مدام این وعده را برای مردم داده بود. این خواست تیم اصلاحات، خواست بخش از جامعه نیز است که این تیم در آن پایگاه اجتماعی محکم دارد و از آن حوزه صاحب رای شده بود.

اما تیم تحول و تداوم در صدد تداوم نظام موجود بوده و نظام ریاستی را بیشتر کارا می دانیست. به باور دکتر غنی رهبر این تیم «افغانستان لابراتوار نظام ها نیست» بلکه قانون مداری را باید تقویت کرد. بدون شک حرف غنی، حرفی است که  در درازنای تاریخ از اهمیت خاصی بر خور دار بوده است. این دو دیدگاه کاملن متفاوت سبب شده بود، که هر دو نامزد نتوانند، به یک توافق کلی برسند. در این جا است که دکتر عبدالله خواهان افزایش صلاحیت برای ریاست اجرایی می شود، تا که وعده را که برای مردم سپرده، جامه عمل بپوشاند و خود را نیز برنده انتخابات بداند، حالا چه رییس جمهوری یا رییس اجرایی باشد. از جانب اشرف غنی عین دیدگاه را از این منظر دارد که به مردم بگوید که از قانون اساسی عدول نداشته و نظام همان ریاستی است که حرف آخر را رییس جمهور می زند.

سه؛ در افغانستان به صورت سنتی حاکمان آن همیش بالاتر از قانون بوده و قانون ابزاری برای حکومت کردن بر مردم تلقی می شود. در این صورت بر اساس همان غریزه سرکش حیوانی که در انسان وجود دارد این امر لذت ویژه را به همراه دارد.چه فرحت فزا است وقتی که رییس جمهور از جاده ی بگذرد و تمام جاده برای یک شخص مسدود گردد. برای اشخاص چون هر دو نامزد خیلی هم لذت بخش خواهد بود که همیشه فراتر از قانون خود را بیبنند. برای آن ها خیلی هم دلچسب است که در یک ولایت برود و هزاران انسان وقت خود را ضایع ساخته و وقتی که آنها از هواپیما پیاده شوند، جمعیت انبوهی در انتظارشان هستند. قانون شکنی و دیدگاه که خود را بالاتر از قانون بداند، به یک سنت بدی فرهنگی در کشور بدل شده است.

چهار؛ موضوع دیگری که سبب گردیده بود نامزدان نتوانند به آسانی به توافق دست یابند، به نظر می رسد مداخلات خارجی مانع بزرگی در راه این توافق بوده باشد. با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور، نفوذ بیرونی بر نامزدان و اعضای تیم های انتخاباتی نا محتمل نمی باشد. افغانستان سرزمین است که با بحران هویتی دست و پنجه نرم می کند و این بحران جمع جنگ های داخلی، افراطیت و انحصارگرایی قدرت، زمینه مناسب را برای مداخلات خارجی فراهم کرده است. در واقع سیاست مداران و سیاست ورزان کشور در بسا موارد، دست چین های کشورهای خارجی اند و از این امر حتا کسانی که ادعای رهبری کشور را دارند، خارج نیستند. در بحث انتخابات و طولانی شدن جنجال ها میان نامزدان نمی توان، نقش مناقشات منطقی ای و بین المللی را نا دیده گرفت. به بیان دیگر کشورهای دور و نزدیک افغانستان در بسیاری از زمان جنگ نیابتی روی منافع خویش را در افغانستان راه می اندازند. به نظر می رسد که انگلیس، عربستان سعودی و برخی کشورهای خاور میانه و پاکستان در یک قطب و روسیه، ایران و برخی از کشورهای آسیایی میانه در قطب دیگر تاثیر خود را بر نامزدان داشتند. از آنجایی که امریکا نه دل خوشی از حکومت کرزی و خاستگاه اجتماعی آن دارد و از جانب هم نمی تواند بر نیروهای ائتلاف شمال اعتماد نماید، در این بازی تلاش کرد که نقش عدم مداخله ظاهرن واضح، اما برای شکست بن بست سعی نماید که در این بازی دو جانبه حالت تعادل را از دست ندهد. رفت و آمد وزیر خارجه ایالات متحده در دو نوبت و استقبال نامزدان از وی بیانگر جلب اعتماد هر دو جناح از امریکا می تواند تلقی گردد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *