نویسنده: محمد جباره
برگردان: صفیالله وحدت
پیامبر اسلام فرمودند که تعلیم نه تنها یک حق بنیادی بلکه وظیفهی اساسی تمامی پیروانش است. او آموختاند که آموزش یک مرد باسواد ساختن یک فرد است و آموش یک زن، الهامبخشیدن به یک ملت است. او کاملا واقف بود که زنان نه تنها فرزندان شان را آموزش میدهند بلکه بر شوهران شان نیز اثر میگذارند و اگر شوهران شان دولتمرد باشند برکل یک جامعه و ملت تأثیر خواهند گذاشت.
قرآن به خوانندگان خود اعم از زن و مرد توصیه میکند که در جستوجوی علم و دانش به رقابت بپردازند. در بیش از چهل مورد، تشویق به یادگیری نه از مجرای حفظ بلکه با کاربرد مفهوم ظریف «عقل» بهطور ضمنی بر استفاده از دلیل، منطق و تحلیل در روند آموزش تأکید میکند. همچنان قرآن به خوانندگان خویش دستور میدهد که ظرفیتهای علمی خویش را در همه اشکال علوم مفید توسعه دهند. قرآن مفهوم «علم» را بهطور نامحدود آن بهکار برده است تا شامل دانشهای دنیوی و اخروی شود. چنانکه پیامبر، معلمان ریاضی و کلام را برای آموزش خانماش استخدام کرد.
هنگامی که پیامبر در سال ۱۱ هجری درگذشت، میراث او برای آیندگان یک کتاب بود؛ اولین نسخهی خطی قرآن و یکی از اولین کتبی که به زبان عربی نوشته شده بود. باوجود اینکه مردان زیادی میتوانستند افتخار نگهداری این نسخهی خطی را داشته باشند اما این فخر به زنی سپرده شد؛ حفصه فرزند عمر. انتخاب پیامبر برای سپردن این وظیفه به یک زن نشان میدهد که او به زنان احترام زیادی قایل بود. این همان نسخهای بود که بعدا توسط حضرت عثمان، خلیفهی سوم جهت تدوین پنج نسخهی استاندارد استفاده شد.
بی بی هرثمیه، زنی دانشمند برجستهی قرون میانهی کابل، یک هنجارشکن نبود بلکه به لطف نظام تعلیمی اسلامی که طی آن علما اعتبار علمی خویش را با استناد به معلمان شان به صورت زنجیرهای تثبیت میکردند، دادههای دقیقی از سوابق علما و معلمان زن در دست داریم. علمای برجستهای در جهان اسلام توسط زنان تعلیم یافتهاند. بهطور نمونه، ابن سمعانی، زیر نظر شصتونه استاد زن، محمد ابن نجار، زیر نظر چهارصد دانشمند زن، سخاوی، دانشآموز شصت زن دانشمند و سیوطی، دارای پنجاهونه استاد زن بوده است.
این جریان از همان ابتدای اسلام شکل گرفته بود. هزاران مرد از جمله خلیفهی مقتدر و مشهور اموی، عبدالملک بن مروان در کنار میز تدریس ام درداء در مسجد اموی زانوی تلمذ زدهاند. یکی از شاگردان آن عالم شهیر، ایاس بن معاویه مُزنی، ام درداء را برترین مرجع معتبر علمی زمانه میدانست.
در قرن ششم هجری، فاطمه سمرقندی، مفتی سمرقند، مشاور و مربی صلاحالدین ایوبی در دوران جنگهای صلیبی بود. فاطمه دانشمندی خبره بود که گواهینامههای(اجازه نامه) زیادی از برجستهترین علمای عصر خویش بهدست آورده بود و در آن زمان در دانشگاههای معتبر سوریه تدریس میکرد.
زینب فرزند کمال دمشقی، یکی از بیشمار استادان زن بود که دانشمند و تاریخنویس پرکار و مشهور سوری، ابن کثیر شاگردش بود. ابن تیمیه نقل میکند که «چگونه او با اقتدار بالای منبر میرفت و با فصاحت و بلاغت وعظ میکرد.» زینب برترین مرجع در رشتهی حدیث به شمار میرفت و لقب معتبر «مسندة الشام» یا محدث شام به او عطا شده بود.
زنان نه تنها در سراسر جهان اسلام بر مسند تدریس جلوس کرده بودند بلکه به عنوان متعلم و محصل نیز در بسیاری از محیطهای علمی حضور گستردهای داشتند. ابن عساکر، محقق برجستهی سوری قرن ششم هجری، نگرانی مردان زمان خود را از حضور بیشمار زنان در صنوف درسی روایت میکند که چگونه مردان زمانهاش مرعوب «اعتماد به نفس و شخصیت قوی» زنان شده بودند. ابن عساکر میگوید: «من شخصا نزد هشتاد زن دانشمند درس خواندهام که همهیشان نسبت به همقطاران مردشان سرآمد روزگار بودند.»
بین قرون سوم تا ششم هجری، زنان مسلمان بهطور میانگین بیش از ۳۵ درصد کتابخانهها و مؤسسات دانشگاهی را در جهان اسلام تأسیس کرده بودند. افرادی کارآفرین و خییری چون زبیده و فاطمه الفهری، بانی و نیروی محرک این حرکت بودند. زبیده «بیتالحکمه» یا مرکز پژوهشی و فاطمه، قدیمیترین دانشگاه را که تا اکنون در شهر فاس کشور مراکش فعال است با اهدای دهها هزار جلد کتاب در قرن سوم هجری تأسیس کردند.
زنان نه تنها به عنوان اندیشمندان و حامیان هنر خدمت کردند بلکه در مقامهای عالیرتبهی دولتی نیز حضور داشتند. یکی از این زنان که در دربار دولتی منصب عالی داشت، لبنی ]القرطبیة بنت عبدالمولى[ بردهزادهی از قرطبه بود. لبنی مشاور خلیفه و بحرالعلوم بود. او فرهیختهای چیرهدست و سرآمد روزگارش بود. در شهر مدینهالزهرا و با همکاری محققی یهودی بهنام حسدی شاپرت، مجموعهای نفیسی از بیش از پنج صد هزار جلد کتاب گردآوری کرد. ابن بشکوال، مورخ و نویسندهی مشهور قرن ششم هجری، این بانوی فرهیخته را نویسندهی دانشمند، زبانشناس، شاعر، نابغهی ریاضی و بحرالعلوم میدانست که همتایی در قصر نداشت.
ثمال قهرمان، بردهی آفریقاییتبار بود که در قرن سوم هجری و در زمان خلیفهی قدرتمند عباسی ]المقتدر[ به اولین قاضی زن قدرتمند خلافت مبدل و تاریخساز شد. علمای بزرگی چون ابن جوزی و سیوطی جزئیاتی از زندگی او را نوشتهاند و گفتهاند: «در آن زمان غیرعادی تلقی نمیشد که یک زن در منصبی به این بزرگی بر مردان ریاست کند.»
در جهان اسلام، زنان حاکم نیز بودند و حکومت هم کردند. بیش از نود زن در جهان اسلام به عنوان فرماندار مستقل با عنوان «ملکه مقتدر و مستقل» دست یافته بودند. از جمله راضیه از هند، که در قرن هفتم هجری مدارس و کتابخانههای زیادی را در شمال هند ایجاد کرد و یا عروه سلیحی، که حاکم بلامنازع یمن بود. او به عنوان ملکه و حاکم یمن کتابخانهها، مدارس و مساجد بسیاری ساخت. او بالاترین رتبهی معنوی، حجت ]در مذهب اسماعیلی[ را کسب کرد.
چرا با وجود شواهد متنی و تاریخی مستدل و قوی و همچنین شواهد علمی، اجرای نماز و حج در مسجدالحرام در کنار مردان، زنان همچنان باید در بسیاری از مساجد جوامع اسلامی پشت سر مردان به نماز بایستند؟ چرا قرآن با رفتار عمومی مسلمان در تضاد است؟ بر کدام اساس برخی تصمیم گرفتند که به زنان اجازه ایفای نقش بدهند و برخی دیگر ندهند؟ چرا به این تاریخ پربار پشت میکنند؟
در برخی جوامع، زنان به دلیل تبلیغ اسلام در ملاءعام زندانی میشوند و در ترکیه تعداد وعاظ زن رو به افزایش است. صدها واعظ زن در این کشور حتا زائران حج را راهنما میشوند. زنان مسلمان قوم هوی ]هویی یا خویی[ در چین دارای مساجد ویژهی خود هستند که پیشینهی بیش از سه صد سال دارد.
در ایران ممنوعیت اقامهی نماز توسط زنان در سال ۲۰۰۰م. و پس از صدور فتوای گروهی از مراجع لغو شد. علیاصغر نوری، یکی از مسئولین وقت وزارت معارف ایران گفت «استخدام زنان به عنوان امام جماعت نماز ظهر جمعه در مکاتب، اتفاق شگرفی است.»
فعلا کجا قرار داریم؟ از میراثِ تا حد زیادی فراموششدهی زنان مسلمان میآموزیم که توسعهی ظرفیتهای زنان و رهبریشان نه تنها که ذاتا مخالف ارزشهای اسلامی نیست، بلکه نقش متبارزی نیز در تاریخ مسلمانان داشته است. با این حال، ما شاهد دیدگاه و نظریات تنگنگرانهی نیز نسبت به زنان در دنیای معاصرمان هستیم. بنابراین، پرسش اساسی این نیست که آیا اسلام توانمندسازی و نقش مدیریتی-رهبری زنان را تشویق و یا محدود میکند، بلکه این است که چهکسی روایت را کنترل میکند.
شناخت تاریخ اسلام و رفتار پیامبر نمونهی نغزی برای جهان معاصر است. شاید حاکمان فعلی افغانستان ]طالبان[ فراموش کرده باشند که زمانی بی بی هرثمیهای داشتهاند؛ اما افغانها و دیگران باید به یاد داشته باشند که زمانی رهبرانی مانند او داشتهاند.
یادداشت مترجم:
- محمد جباره، نویسنده کتاب محمد تغییردهندهی جهان، شمایلی صمیمی و کتاب زیر چاپ با عنوان حیات قرآنی است.
- نویسندهی مقاله، بی بی هرثمیه را از جوانب و اطراف کابل دانسته است اما در سیر اعلام النبلاء جلد ۲۴، شماره ۱۸، محل تولد بی بی هرثمیه هرات و اجدادش از هرثم، محلی در عراق فعلی یاد شده است. هرثم در لغت به معنای اسد (شیر) نیز آمده است. نام این بانوی بزرگ افغانستان در متون عربی به شکل بیبی نیز آمده است. او یکی از راویان اجزای حدیث بوده که نزدیک به ۹۷ سال زیست کرده و در سال ۴۷۷ هجری درگذشته است. نام و یادش گرامی باد.
- در مورد قوم هویی چین، یاد شده است که این قوم شاخهای از قوم هان، قوم اکثریت چین است که نزدیک به ۱۵ میلیون جمعیت دارد و مسلمان اند.
- در مورد ملکه عروه سلیحی، بانوی فرهیختهای که بر یمن امروزی حکم میراند لازم به یادآوری است که او پیرو مذهب شیعهی اسماعیلی بود و خطبهی نماز جمعه بهنام او نیز خوانده شده است.
منبع: نشریه نیولاینز (New Lines Magazine)
تاریخ انتشار: ۱۳ جوزا ۱۴۰۱ برابر ۳ جون ۲۰۲۲