مهدی زرتشت
بخش آخر
الکسی ماکارکین- معاون اول مرکز تکنولوژیهای سیاسی روسیه (ЦПТ)
منبع: وبسایت رسمی مرکز تکنولوژیهای سیاسی
در عین حال نمیتوان از نظر انداخت که کاهش حمایت از داکتر عبدالله عبدالله در دور دوم واقعا شکبرانگیز به نظر میرسد و در برخی از مناطق (از جمله در ولایتهای زابل، وردک و پکتیکا) از اهرمهای قوی اداری علیه او استفاده شده که این امر نه تنها به پیروزی اشرف غنی مساعدت کرده، بلکه سبب فاصلهی قابل ملاحظه میان دو نامزد در دور دوم نیز گردیده است.
مصالحه میان این دو رهبر با یک واسطهی فعال بینالمللی، از جمله جان کری، وزیر امور خارجهی ایالات متحدهی امریکا حاصل شد. ظهور یک بحران درون کشوری با وضعیت ادامهی جنجالها، از طریق افزایش فعالیتهای گروه طالبان محتمل به نظر میرسید. تأخیر در اعلام نتایج و حصول توافق میان دو نامزد، قبل از همه ادامهی همکاری با ایالات متحده در بخش امنیت از طریق امضای توافقنامهی امنیتی را به تأخیر انداخت (این سند ادامهی همکاریهای نظامی امریکا را پس از خروج رسمی نیروهای بینالمللی از افغانسستان، ضمانت میکند). لویه جرگه به امضای این سند امنیتی رای موافق داد؛ اما کرزی با تأخیر در امضای این توافقنامه، در واقع خواست مسئولیت [هر آنچه بعداً پیش میآید] را به گردن دولت جدید بیندازد. اشرف غنی نیز به عنوان یکی از نامزدهای مطرح انتخابات دور دوم، وعده سپرد که در صورت پیروزی، در کوتاهترین مدت، این سند را امضا میکند. بدون امضای این سند، رهبری جدید این کشور نهایت آسیبپذیر خواهد بود و طالبان برای استقرار خود، انگیزهی قوی پیدا میکند.
با وجود این سازش، تصور میرود که روابط میان قبایل مختلف افغانستان کشدارتر شود. اولتر از همه، این کشش در رابطه به دو رهبر بانفوذ مناطق شمالی افغانستان محتمل است. عبدالرشید دوستم، جنرال ازبک در دروان کمپاین شدیداً اشرف غنی را حمایت کرد و با بسیج کردن تمام ازبکها برای حمایت از غنی، در نقش خود برنده شد- در حال حاضر او معاون اول رییس جمهور اشرف غنی است (غنی اتحاد با ازبکها را نسبت به دستهی معمول «پشتون- تاجیک» که از روش خاص کرزی محسوب میشود، ترجیح داد- همین رویکرد غنی، در جامعهی تاجک باعث یکنوع تنش قابل فهم گردید). عطامحمد نور، یک جنگسالار تاجیک و والی فعلی ولایت بلخ (مرکز او، مزار شریف در واقع «پایتخت» دوم در شمال افغانستان است) یکی از متحدان اصلی عبدالله عبدالله بود. این دو رهبر بانفوذ و قوی در سال 1992 برای مدتی شرکای سیاسی هم بودند (اگرچه دوستم قبلاً جنرالِ نجیبالله بود و عطامحمد نور یکی از فرماندهان مجاهدین به شمار میرفت) اما بعداً رقیب هم شدند. دور از واقعیت نیست که بگوییم این رهبران قومی، فقط دنبال جاهطلبیهای خود بودند.
مبارزه با فساد، یکی از چالشهای اصلی رییس جمهور جدید افغانستان است که برای رسیدن به پیشرفت، بسیار مشکلساز خواهد بود. رهبران قدرتمند منطقهای (بیشتر مجاهدین سابق) در اجرای سیاست عمومی دولت، بهشدت دخالت خواهند داشت- گرچه بسیاری از آنها مدیران ناکارامدی هستند. ضمناً، در این زمینه عطامحمد نور- هرچند با روش بسیار استبدادی- مثل یک رهبر موفق، اقتصاد ولایت خود را توسعه داده است. مسایل چگونگی رابطه با طالبان، در دستور کار باقی مانده است و پیش از همه، اشرف غنی تلاش میکند تا در مصالحه و شریک ساختن در قدرت، جنبشهای میانهرو را از رادیکالها جدا کند. با وجود اینکه هنوز هیچ نتیجهی ملموسی در این راستا دیده نمیشود- طالبان توسط بخش بزرگی از جمعیت پشتون در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان، پشتیبانی میشوند.
رییس جمهور جدید افغانستان به دلیل ارتباطات نزدیک با نخبگان امریکا، طرفدار سیاستهای غرب خواهد بود که این رویکرد، خود ادامهی سازوکارهای سیاسی کرزی توسط رییس جمهور جدید است. با این حال، واقعیتهای سیاست در افغانستان میتوانند رهبر جدید را به این مسئله برسانند که برای طرح یک افغانستان باثبات، نه تنها با غرب، بلکه با دیگر بازیگران جهانی و از جمله روسیه نیز وارد تعامل شود. ظاهراً با توجه به همین فاکتها، مسکو از حمایت هر یک از کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان، خودداری کرد، گرچه در روسیه عبدالله عبدالله از وقتها پیش و بهخوبی شناخته شده است- از زمانی که او در «ائتلاف شمال» برای متحد کردن نیروهای ضدطالبان، نقش رهبری را داشت. [به هرحال] روسیه علاقمند است که بهخاطر حفظ منافع خود در آسیای مرکزی و همین طور، حفظ منافع سازمان گفتمان امنیت جمعی [ОДКБ- پنج کشور آسیای مرکزی بهشمول روسیه] از هر راه ممکن، از گسترش نفوذ طالبان جلوگیری شود. البته برای تحکیم ثبات در افغانستان- با درک همهی نیروهای اصلی سیاسی در این کشور- نیاز به همکاری بینالمللی است.