نابودی اقتصاد شهری
اقتصاد شهری بخشی از اقتصاد خُرد است که اقتصاددانان شهری تلاش میکنند در بستر آن به مطالعه ساختار فضایی شهر، رقابت و روابط اقتصادی شهرها، تاثیرات اقتصادی شهرها بر نهادهای اقتصاد شهری و سایر شهرها و در نهایت مطالعه مکانگزینی خانوارها و موسسات اقتصادی بپردازند. مسکن و بازار آن، بیکاری و فقر شهری از جمله مهمترین موضوعات اقتصاد شهری هستند.
آژانس خبرگزاری دولتی باختر که تحت کنترل رژیم طالبان است اخیرا اعلام کرد که به فرمان رهبر این رژیم گدایان شهری از سطح شهر جمعآوری خواهند شد و از سرپرستان گدایان تعهد گرفته خواهد شد که دیگر گدایی نکنند. این خبرگزاری چندی قبل نیز اعلام کرد که گدایانی که دارای مهارت و حرفه میباشند پس از شناسایی زمینه اشتغال و کار برایشان مهیا خواهد شد. امری که به نظر میرسد با توجه فروپاشی نظام اقتصادی افغانستان، فقر و بیکاری گسترده نامحتمل خواهد بود و میتوان آن را در ادامه دروغهای بزرگ رژیم طالبان به مردم افغانستان تعبیر نمود.
بنابر گزارشها بخش زیادی از مردم در مناطق شهری طی یکسال گذشته شغلهایشان را از دست دادهاند. بسیاری از حرفهها در بخش خصوصی عملا کارایی گذشتهشان را ندارند. به عنوان مثال مدیر انتشارات «واژه» در صفحه فیسبوک خود نوشت که این انتشارات با شانزده سال فعالیت در آستانه ورشکستگی است. گزارشها نشان میدهد که درآمد مردم طی یکسال گذشته به یکسوم کاهش پیدا کرده است. قیمت مواد خوراکی و بسیاری از کالاهای ضروری به طور فزایندهای افزایش یافته است. بنابراین به نظر نمیرسد که تعهد گرفتن از گدایان برای گدایی نکردن و جمعآوری آنان از سطح شهر راهحل کنترل و مدیریت بیکاری، فقر، جرایم شهری و اقتصاد فروپاشیده افغانستان باشد. و راهکار رژیم طالبان برای حل چالشهای شهری بسیار بدوی و حاکی از ناتوانی آنها در مدیریت مسائل شهری است.
بسیاری از مردم افغانستان به مسکن و زمین به عنوان یک کالای سرمایهای نگاه میکنند. بخش عظیمی از درآمد خانوادهها به این بخش انتقال مییافت و یکی از پررونقترین زمینهها برای رقابت و سرمایهگذاری بود. بازاری که بیش از دویست نوع شغل را فعالانه در کنار خود پویا نگه میداشت. بازاری که با حاکمیت رژیم طالبان از رونق و تکاپو افتاد. یکی از مهمترین بلاهایی که رژیم طالبان بر سر اقتصاد شهری آورد نابودی بازار زمین و مسکن در افغانستان است. گزارش رسمی و معتبری از میزان خسارت و بلایی که بر سر این بخش آمده در دسترس نیست. اما شواهد نشان میدهد که قیمت زمین و مسکن در کلانشهرها به میزان قابلتوجهی (کمتر از نصف) کاهش یافته و بازار زمین و مسکن شاهد افت چشمگیری بوده است. نبود سرمایهگذار، مهاجرت گسترده و نبود آینده روشن اقتصادی و سیاسی موجب افت شدید بازار مسکن و زمین شده است. بازاری که به نظر نمیرسد به آسانی به رونق و پویایی گذشتهاش برگردد.
از بین رفتن فضاهای عمومی شهری
فضاهای عمومی متعلق به همه مردمند. مردمی که اساس و بنیان شهرها هستند. فارغ از جنسیت، مذهب، قومیت و ارزشهایی که با خود حمل میکنند. قلمروهای عمومی، فضاهایی هستند که مردم به صورت فراگیر آن را مصرف میکنند. فضاهایی که مردم به آنجا میروند، با هم دیدار و گفتوگو میکنند. کارکرد اصلی این فضاها پویایی و افزایش کیفیت زندگی ساکنان است. در واقع فضاهای شهریاند که شهر را زنده نگه میدارند. فضاهای عمومی، نقش پل ارتباطی میان شهروندان را بازی میکنند. پاتوقهای فرهنگی و اجتماعی، گالریها، نمایشگاهها، فرهنگسراها، پیادهروها، پارکها و فضاهای سبز، میادین شهری، فضاهای باز شهری و … همه چنین نقشی را در شهرها ایفا میکنند. اتفاقی که در نتیجه تعامل و ارتباط افراد در این فضاها میافتد، شگفتانگیز است. این فضاها مانع گسست اجتماعی و در عین باعث نشاط و سرزندگی شهری میشوند. به میزانی که افراد از فضاهای عمومی شهری استفاده میکنند، انتظار میرود کیفیت زندگی آنان در شهر افزایش یابد. با رویکارآمدن رژیم خودکامه طالبان این فضاها از مردم سلب شدند. زنان به عنوان مصرفکنندگان اصلی فضاهای عمومی دیگر حق حضور و مصرف این فضاها ندارند. بسیاری از کافهها، پاتوقها، رستورانتها، گالریها، نمایشگاهها و فضاهای باز تعطیل شدند. عرصه عمومی پس از حاکمیت رژیم طالبان به جای اینکه صحنه تعامل، خلق زیبایی و همدیگرپذیری افراد جامعه باشد، کارکردی باژگونه پیدا کرد. به عنوان مثال خیابان که روزگاری نهچندان دور صحنه اعتراض و عاملیت گروههای مختلف اجتماعی به سیاستها و پالیسیهای دولت بود به جولانگاه شبهنظامیان طالبان، صحنههای اعدام و مجازات و در مجموع محلی برای نمایش قدرت رژیم خودکامه طالبان تبدیل شد. این یکی دیگر از بلاهایی بود که رژیم خودکامه طالبان طی یک سال گذشته بر سر شهرهای افغانستان آورد.
جمعبندی
موضوعاتی که به آنها اشاره شد تنها بخشی کوچکی از مسائل شهری است. بیگانگی رژیم طالبان با فرهنگ، ارزشها و موضوعات شهری بسیار عمیقتر، گستردهتر از مواردی است که بیان شد. شهر اساساً امری ورای کالبد و فرم آن است. شهر آمیزهای از روابط اجتماعی ساکنان و بازتاب آن در فضاست. شهر کیفیت زندگی شهروندان آن است. شهر محلی برای گذارن اوقات فراغت و رفع خستگیهای روزمره است. شهر اقتصاد پویای آن است. شهر فرهنگ و هویتهای متکثر گروههای مختلف اجتماعی است. شهر اساساً مکانی برای زندگی، خلاقیت، پیشرفت، نوآوری است. شهر محلی برای اعتراض، پرسش و کنشگری است. و در نهایت اینکه شهر فضایی برای سیاستورزی، مشارکت و بهرمندی همه ساکنان و شهروندان آن است. مؤلفههایی که به نظر نمیرسد رژیم واپسگرای طالبان نسبت بامعنایی با آنها داشته باشند. چرا که اگر چنین نسبتی وجود میداشت، «عینالدین» تکتیرانداز و شبهنظامی سابق که تنها تجربهاش قتل و کشتار است، اکنون رئیس شهرسازی و اراضی ولایت بلخ نمیبود.