اطلاعات روز

جدایی زوج‌ها؛ طغیان بغض فروخورده‌ی زنانی که همسران‌شان اروپا و امریکا رفته‌اند

همسر در ویرجینیا، امریکا و خانم‌اش در کابل؛ داستان زندگی زوج افغانی که سرنوشت‌شان هزاران کیلومتر دورتر از یک‌دیگر و با چانس کمِ دوباره یک‌‍جا شدن رقم خورد. دردسر‌های بی‌پایان فرحناز رحمتی، جان‌سوز و طاقت‌فرسا است و احتمالا این دوری سال‌ها و یا برای همیشه طول بکشد.

قصه‌ی فرحناز هم‌خوانی زیادی به فراق دیگر زنان دارد که شوهران‌شان پس از سقوط جمهوریت از بیم زندگی زیر سلطه حکومت طالبانی به شکل سراسیمه به سمت میدان‌ هوایی شتافتند و با استفاده از بی‌نظمی‌های میدان‌هوایی کابل در سال گذشته، با سوارشدن به هواپیما‌های نظامی امریکا، افغانستان را ترک کرده و خودشان را به اروپا و امریکا رسانده‌اند.

ناامنی، ترس از انتقام‌گیری، فقر، بیکاری و ناامیدی نسبت به پیدا کردن کار در دوره حاکمیت طالبان، دلایل این پناه‌جویان برای پیش‌گرفتن راه مهاجرت به سمت امریکا و اروپا شمرده می‌شود.

برزخ انتظار

همسر فرحناز رحمتی سال گذشته از طریق برنامه خاص مهاجرت به امریکا منتقل شد اما در این‌سوی داستان سرنوشت فرحناز بعد از رفتن شوهرش به امریکا وارد مسیر ناشناخته‌ی شده است. او حالا نمی‌داند که دوری از همسر و تنهایی را با چه روشی تحمل کند.

طبق قانون، در بسیاری از کشورها ازدواج با اتباع بیگانه تابعیت را برای زوج‌ها به همراه دارد اما اوضاع مهاجرت به امریکا برای فرحناز تحت هیچ شرایطی عادی و ساده نیست و ممکن چندین سال طول بکشد تا همه‎‌چیز آماده شود؛ البته اگر آماده شود.

فرحناز همه‌روزه خبرهای مرتبط به مهاجرت در امریکا را دنبال می‌کند. او حالا می‌داند که با وجود در دست‌داشتن گرین‌کارت، دریافت ویزا و انتقال به امریکا سال‌ها طول می‌کشد. «شوهرم بدون داشتن اسناد و مدارک مورد نیاز به امریکا رفته است. حالا معلوم نیست که پرونده او بوسیله‌ی دولت امریکا قبول می‌شود یا نه؟ او برای من می‌گوید که شرایط آمدن تو را فراهم می‌کنم ولی من می‌دانم تا زمانی‌ که همسرم اسناد لازم چون ویزا، سند شهروندی و گرین‌کارت را ندارد، نمی‌تواند کارهای من را پیش‌ببرد».

شرایط روحی بد و فشار دور بودن از همسر، فرحناز را بسیار منزوی و گوشه‌نشین کرده است. او داروهای افسردگی مصرف می‌کند و از روزی می‌ترسد که در صورت طولانی شدن روند دریافت گرین‌کارت، شوهرش دیگر به افغانستان برنگردد و امریکا را بر او ترجیح دهد.

در جریان مصاحبه گوشی فرحناز زنگ می‌خورد، شوهرش روی خط است. او با گلوی بغض‌کرده و اشک در چشمان‌ از درد دل و دلتنگی‌هایش به شوهرش می‌گوید که بعد از رفتن‌اش سایه­ی سنگین طعنه و زخم زبان خانواده شوهرش همیشه روی سر او است. «تو من را تنها گذاشتی، به وعده‌های خود عمل نکردی. من حالا تنها رنج می‌برم، خانواده‌ی تو برای من می‌گویند که شوهرت تو را ترک کرده و دیگر برنمی‌گردد».

روایت‌های متعدد این چنینی از زندگی زنان وجود دارد که با رفتن نامزدان و شوهران‌شان در بی‌سرنوشتی قرار دارند اما هیچ مورد آن‌ تا حالا رسانه‌ای نشده است.

مهاجرت در گروِ گرفتن پاسپورت

شماری از افرادی که با سقوط حکومت بدست طالبان نخواستند زیر پرچم طالبان به زندگی ادامه دهند، به همین ‌دلیل و با بهره‌‍وری از امتیاز کار با مؤسسات اروپایی به کشورهای اروپایی منتقل شده‌اند. این پناه‌جویان حالا با برخی از دختران از افغانستان نامزد شده‌اند و در تلاش برای پیدا کردن راه خروج نامزدان‌شان از افغانستان می‌باشند.

فاطمه عزیزی، ۲۴ سال دارد و ساکن شهر هرات است. او یک ‌سال می‌شود که برای گرفتن پاسپورت و رفتن نزد نامزدش به فرانسه تلاش می‌کند اما هنوز موفق نبوده است. فاطمه در صحبت با روزنامه اطلاعات روز می‌گوید: «متأسفانه از وقتی طالبان آمدند، توزیع پاسپورت در هرات متوقف شده‌ است. حیران ماندم که چه کنم و از چه طریقی به فرانسه بروم».

این دختر معتقد است که گرفتن پاسپورت در هرات تنها محدود به افراد طالبان است. «اعضای طالبان در هرات می‌توانند با مراجعه به ریاست پاسپورت برای خود و خانواده‌ی‌شان پاسپورت بگیرند ولی من مجبور هستم که ماه‌ها منتظر باشم تا نوبت من برسد و بعد برای بایومتریک باید به کابل بروم».

فاطمه نامزد شدن را به بهای از دست‌رفتن آرزوهای خود نمی‌خواست. او حالا نگران‌ است که با طولانی‌شدن گرفتن پاسپورت ممکن سال‌ها طول بکشد که به فرانسه برود. «حالا نه می‌توانم درس خود را ادامه بدهم و نه هم می‌توانم به فرانسه بروم فعلا. هیچ‌کس را انتقال نمی‌دهند. خدا می‌فهمد که روزی بتوانم به فرانسه بروم یا خیر».

فاطمه بعد از ماه‌ها تلاش‌های بی‌نتیجه مجبور می‌شود به کمیشن‌کار روی‌آورد اما به گفته او، کمیشن‌کاران از مجبوریت مردم سوءاستفاده می‌کنند و مبلغ هنگفتی برای طی مراحل درخواست پاسپورت می‌گیرند. او می‌گوید: «برادرم یک کمیشن‌کار را می‌شناخت اما زمانی پیش کمیشن‌کار رفتیم، قیمت را بلند کرده و گفته که حالا در برابر یک جلد پاسپورت هزار دالر می‌گیرد».

در قانون پاسپورت، قیمت یک جلد پاسپورت برای بزرگ‌سالان ۵۵۰۰ افغانی و برای متقاضیان کم‌تر از ۱۴ سال ۲۲۵۰ افغانی تعیین شده‌ است.

فرحناز رحمتی، نوک ‌پیکان انتقاد از جدایی و فراق همسرش را به سمت طالبان نشانه می‌گیرد. او معتقد است که اگر طالبان بر افغانستان مسلط نمی‌شدند او می‌توانست صاحب فرزند شود و به همراه همسرش به زندگی خوش خود ادامه دهد؛ ولی با رفتن همسرش تمام برنامه‌های‌شان برای آینده دست‌خوش تغییرات اساسی شده است. «از روزی که همسرم به امریکا رفته روزبه‌روز رابطه‌ی‌ما سردتر می‌شود و حس می‌کنم که فعلا همسرم به من توجهی ندارد».