نظام علمی و آموزشی نوپا، اما رو به رشد افغانستان در طی بیست سال گذشته و تا قبل از سلطه دوبارهی طالبان بر افغانستان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱، رشد و پیشرفت چشمگیری داشت. بهطوری که افغانستان در سال ۲۰۰۱ تنها هفت دانشگاه و هشت هزار دانشجو داشت، اما در سال ۲۰۲۰ این رقم به ۳۹ دانشگاه دولتی و ۱۲۸ دانشگاه خصوصی رسید که حدود ۴۰۰ هزار دانشجو را در خود جا داده بودند. اما با سقوط نظام جمهوریت و حاکمیت نامشروع طالبان بر افغانستان، نظام آموزشی و بهخصوص آموزش عالی کشور با رکود و نابسامانی فاجعهباری مواجه شده است. مشکلات اقتصادی و ایجاد تغییرات منفی و محدودیتهای گسترده از سوی طالبان، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را تا مرز فروپاشی سوق داده است.
براساس معلوماتی که از طریق گفتوگوی مستقیم با تعدادی از استادان و دانشجویان دانشگاههای کابل بدست آمده است، مهمترین محدودیتها و تغییراتی که با سلطه طالبان بر نظام آموزشی کشور وارد شده است موارد ذیل میباشد:
۱- کاهش قابل توجه تعداد دانشجویان در دانشگاهها
بعد از حاکمیت طالبان بر افغانستان، تعداد دانشجویان در دانشگاههای کشور بهطور نگرانکنندهای کاهش یافته است. بهطوری که بسیاری از دانشجویانی که در سالهای گذشته وارد دانشگاه شده بودند از ادامه تحصیل انصراف داده و ترک تحصیل نمودهاند. تعداد این دانشجویان در برخی رشتهها تا ۶۰ درصد کاهش داشته است و در بعضی رشتههای دیگر تا ۴۰ درصد کاهش یافته است. همچنین تعداد دانشجویان ورودی جدید (۱۴۰۱)، در بعضی رشتههای علوم انسانی مانند حقوق و علوم سیاسی، جامعهشناسی و حتا اقتصاد تا ۹۵ درصد کاهش دانشجو داشته است. کاهش تعداد دانشجویان به دلایل مختلف از جمله مهمترین آن دلایل اقتصادی و امنیتی، کمبود استادان مجرب و پایین آمدن کیفیت آموزشی دانشگاهها و نبود انگیزه و ناامیدی و سرخوردگی دانشجویان از آینده شغلی نامعلوم میباشد.
سران گروه حاکم که غالبا از جنگجویان بیسواد یا افراد دارای تحصیلات مدارس دینی تشکیل شده است، به اشخاصی که از دانشگاهها فارغالتحصیل شدهاند و دارای دیپلم اکادمیک هستند اهمیتی نمیدهند و معیار و ارجحیت شان در استخدامها بهجای تخصص و تجربه، عضویت در گروه تروریستی طالبان و یا داشتن تحصیلات علوم شرعیات و دینی میباشد. به همین دلیل، دانشجویان از فراگیری علوم عصری و آکادمیک ناامید و بیانگیزه شدهاند و آینده شغلی خود را مبهم و تاریک میبینند و از دانشگاه انصراف میدهند.
۲– کمبود قابل توجه اساتید مجرب و مسلکی در رشتههای مختلف
با تسلط طالبان بر کشور، تعداد کثیری از نخبگان، اساتید کدر و متخصصان علوم مختلف که در کشورهای خارجی تحصیل کرده و به کشور بازگشته بودند و در طول بیست سال گذشته تخصص، تجربه و ظرفیتهای بالای علمی را کسب نموده بودند، مجبور به ترک کشور شدند و به این ترتیب ما سرمایههای عظیم علمی خود را از دست دادیم که ضایعهای جبرانناپذیر برای نظام علمی و آموزشی ما خواهد بود.
خروج نیروهای متخصص و باتجربه از کشور تبعات زیانبار گستردهای را متوجه نظام آموزشی کشور نموده است از جمله اینکه در حال حاضر دانشگاههای کشور با کمبود شدید اساتید و بهخصوص اساتید با تجربه و مسلکی مواجهاند. کمبود اساتید مجرب و متخصص روند آموزشی را مختل کرده، کیفیت علمی را پایین آورده و دانشجو را دلسرد و سرخورده میسازد. دانشگاهها از تربیت نیروی متخصص و کارآمد باز میمانند و به تبع آن در آینده جامعه دچار کمبود افراد متخصص و توانمند میشود و از پیشرفت و توسعه باز میماند.
۳- تفکیک جنسیتی
تفکیک جنسیتی بزرگترین ضربه را به نهادهای آموزشی بهخصوص دانشگاههای خصوصی و دانشجویان وارد کرده است. تفکیک جنسیتی که به سختی از سوی طالبان در دانشگاهها اعمال میشود، از دو جهت دانشگاهها و دانشجویان را متضرر نموده است:
یک، با اعمال تفکیک جنسیتی، دانشگاه مجبور است یک صنف از یک رشته را که از دختر و پسر تشکیل شده است، به دو صنف دختر و پسر تقسیم کند و دو صنف جداگانه تشکیل دهد؛ با استادان مجزا و امکانات آموزشی جداگانه که این کار هزینهای دو برابر از حالت عادی برای دانشگاهها دارد. همچنین بعد از تقسیم دانشجویان به دو صنف، در صورت کم بودن تعداد یک جنس، بهطور مثال در صورت کم بودن تعداد دختران از حد نصاب یک صنف، صنف مربوطه تشکیل نمیشود و دانشجویان آن صنف از تحصیل محروم میشوند. با توجه به کاهش تعداد دانشجویان، اعمال تفکیک جنسیتی هم باعث هزینه اضافی بر دانشگاهها و در نهایت ورشکستگی آنها و هم محرومیت برخی دانشجویان در اثر عدم تشکیل صنفهایشان میگردد.
دو، با اعمال تفکیک جنسیتی عملا تعداد زیادی از دانشجویان از برخورداری از استادان مجرب و امکانات آموزشی لازم محروم میگردند. در مصاحبه با یکی از دانشجویان طبی دانشگاه کابل، وی از عدم امکان دستیابی به امکانات آموزشی و مواد درسی مورد نیاز برای دروس تجربی و عملی خود بعد از تفکیک جنسیتی شکایت داشت. وی اذعان کرد که: «از وقتی دانشکده ما را جدا کردهاند و ما را به تعمیر دیگری انتقال دادهاند، در این تعمیر هیچ لابراتوار و مواد آموزشی برای دروس تجربی طب معالجوی و درس تطبیقات ما وجود ندارد و ما اجازه رفتن به لابراتوار که در تعمیر دیگر است را نداریم و به کلی از مواد آموزشی برای دروس تجربی و عملی خود محروم هستیم.»
به این ترتیب، ایجاد صنفهای جدا برای دختران و پسران باعث کمبود مواد آموزشی لازم، استاد یا حتا عدم تشکیل بعضی صنفهای دخترانه شده است. گروه حاکم هیچ توجهی به ارتقای ظرفیت علمی دانشگاهها و دانشجویان ندارد و تنها دغدغهی آنها اعمال مقررات سختگیرانه برای تفکیک جنسیتی و اعمال فشار بر دانشگاه و دانشجویان بهخصوص دانشجویان دختر است.
۴- اعمال محدودیتها بر پوشش و رفتوآمد دانشجویان بهخصوص دانشجویان زن
از جمله محدودیتها و سختگیریهای اعمالشده بر دختران این است که آنها باید سراپا لباس بلند سیاه بر تن کنند (هیچ رنگی به جز سیاه پذیرفته نیست و پوشیدن رنگهای نزدیک به سیاه مثل خرمایی و نسواری مجازات در پی دارد)، صورت خود را با ماسک بپوشانند و در صنفهای جداگانه و استاد زن درس بخوانند، در محوطه باز دانشگاه دیده نشوند و حتا ساعات رفتوآمدشان هم با پسران یکجا نباشد. این محدودیتها باعث محرومیت دانشجویان دختر از امکانات آموزشی دانشگاه و امکان گفتمان علمی با اساتید و کدر علمی دانشگاه شده است. اعمال محدودیتها بر پوشش و رفتوآمد تنها به دانشجویان زن خلاصه نمیشود بلکه استادان و دانشجویان مرد نیز باید لباس ملی بپوشند و ریش داشته باشند. فشارهای ناشی از این محدودیتها باعث بیانگیزگی و ترک تحصیل بسیاری از دانشجویان شده است.
علاوه بر همهی این موارد، وزارت تحصیلات عالی طالبان از تصمیم جدید خود مبنی بر استخدام یک ملا امام و مبلغ مذهبی و یک محتسب زن برای اجرای محدودیتهای اعمالشده بر زنان در همهی دانشگاههای دولتی خبر میدهد.
۵- حذف مضامین تخصصی از رشتهها و افزودن مضامین دینی
یکی دیگر از تغییرات مخربی که طالبان بر نظام آموزشی کشور وارد کردهاند، حذف مضامین اصلی و اساسی رشتهها و افزودن چهار برابری مضامین دینی مثل ثقافت اسلامی است. در نظام سابق در دوره لیسانس به تناسب رشته، بعضی رشتهها هشت کریدت و یا برای برخی رشتهها چهار کریدت ثقافت اسلامی وجود داشت که دانشجو ملزم به فراگیری آن بود اما حالا این مضمون به ۲۴ کریدت برای تمام رشتهها در دوره لیسانس افزایش یافته است. کاهش مضامین تخصصی رشتهها و افزودن مضامین دینی باعث تخصصزدایی از دانشگاهها و کاهش ظرفیت علمی دانشگاهها میشود.
۶- ایجاد نهادی در وزارت تحصیلات عالی تحت عنوان بازبینی و اسلامیسازی مضامین دانشگاهها
علاوه بر افزودن چهار برابری مضامین دینی در دانشگاهها، اکنون وزارت تحصیلات عالی از ایجاد نهادی تحت عنوان بازبینی و اسلامیسازی مضامین دانشگاهها خبر میدهد و آن را یکی از دستآوردهای مهم خود میداند. با شروع بهکار این نهاد، احتمالا تغییرات محتوایی و پسوند اسلامی به تمام مضامین دانشگاه افزوده خواهد شد و بعد از این هیچ تفکیکی بین کارکرد دانشگاه و مدارس دینی وجود نخواهد داشت.
آنچه مسلم است، در افغانستان کسی با مضامین دینی مخالفتی ندارد اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که هر نهادی باید کارکرد مستقلانهی خود را داشته باشد. کارکرد دانشگاه آموزش علوم عصری و نوین متناسب با نیازهای جامعه است و کارکرد مدرسههای دینی پرورش افراد آگاه به مسایل دینی و هر یک از این دو نهاد باید نقش و وظایف خود را بهطور جداگانه در جامعه ایفا نمایند. دانشجویی که خواهان کسب علوم عصری و تخصصی است به دانشگاه میرود تا تخصص و مهارت مورد نیاز را برای حرفه خود فرا گیرد و کسی که متقاضی فراگیری علوم دینی است به مدارس علوم دینی میرود. تخصصزدایی از دانشگاهها و تبدیل آن به مراکز دینی عواقب خطرناکی برای جامعه خواهد داشت. راه پیشرفت و توسعه یک کشور از دانشگاهها میگذرد و اگر دانشگاهها کارکرد علمی خود را از دست بدهند، جامعه از رشد و پویایی و توسعه باز میماند. با ادامه چنین سیاستهایی بهزودی دانشگاههای کشور کارکرد علمی و تخصصی خود را از دست داده و تبدیل به مراکزی برای پرورش افراطیت دینی میشوند؛ هدفی که طالبان در پی رسیدن به آن اند.
۷- ایجاد آمریت امر به معروف در دانشگاهها
به دستور وزارت تحصیلات عالی طالبان، در همهی دانشگاهها یک آمریت جدید بهنام آمریت امر به معروف ایجاد شده است که این آمریت با وزارت امر به معروف طالبان در ارتباط است. این آمریت تمام فعالیتهای دانشگاه، نوع پوشش دانشجویان و استادان، ساعات رفتوآمد و… را مورد بازرسی دقیق قرار میدهد. علاوه بر آن، هیأتی از وزارت امر به معروف طالبان بهطور متوالی برای بازرسی از این موارد به دانشگاه میآیند. همچنین مأموران امر به معروف طالبان در هفته ساعاتی را برای تشکیل صنفهای ارشادی برای اساتید و کارمندان دانشگاه اختصاص دادهاند. با اعمال چنین محدودیتهای نفسگیر، استقلال دانشگاه و دانشجو بهطور کامل زیر پرسش میرود و اساتید و دانشجویان جرأت و جسارت خود را برای مطرح نمودن اندیشههای آزاد و پرسشگر از دست میدهند و مجالی برای طرح چالشهای موجود در جامعه و سیاست حاکم و ارائه راهکارهای سازنده از بین میرود.
بهطور کلی میتوان گفت، کاهش قابل توجه دانشجویان در دانشگاهها خود زنگ خطری است برای فروپاشی نظام آموزش عالی کشور، در عین حال اعمال فشار و محدودیت بر دانشگاهها و دانشجویان برای تفکیک جنسیتی و نوع پوشش آنها، کاهش مضامین تخصصی و افزودن بیش از حد مضامین دینی، اعمال سلیقه و کنترل بیش از حد دانشگاهها توسط مأموران امر به معروف طالبان و ایجاد فضای خفقان و رعب و وحشت، دانشگاهها را به سمت اضمحلال و فروپاشی زودهنگام سوق میدهد. همچنین این سیاستهای محدودکننده و خفقانآور، استقلال و کارکرد آزادانهی دانشگاهها را از بین میبرد، روحیه پرسشگر، انتقادی و چالشی دانشجو و استاد را نابود میسازد، دروازههای گفتمان علمی، انتقادی و تولید اندیشه و تفکر آزاد و پرسشگر را برای دانشجویان و استادان میبندد و دانشجویان را ناامید و بیانگیزه و ناچار به ترک تحصیل میسازد و اکثر دانشگاهها را تعطیل و یا به مرکز پرورش افراطگرایی و تروریسم و به محیط وحشتودهشت مبدل میسازد.
منابع:
- مصاحبه با تعدادی از اساتید و دانشجویان دانشگاههای دولتی و خصوصی کابل
- وبسایت وزارت تحصیلات عالی https://mohe.gov.af/
- مجله دیپلمات: دانشگاههای افغانستان دستخوش تهدید در زیر فرمانروایی طالبان است