عبدالقهار بلخی، سخنگوی وزارت خارجهی طالبان گفته است که بالاترین میزان تجاوز و خشونت علیه زنان در دموکراسیهای جهان وجود دارند. او اشاره کرده است که حکومت طالبان تدابیری دارد تا زنان افغانستان نیز به سرنوشت مشابه زنان در کشورهای دموکراتیک دچار نشوند.
جهانی سپاس. سرانجام مردم افغانستان صاحب حکومتی شدند که عمیقا نگران حفاظت از حقوق زنان است.
یکی دو نکته در مورد سخنان جناب سخنگو:
نکتهی اول این است که تعریف خشونت علیه زنان در کشورهای دموکراتیک (مخصوصا در کشورهای دموکراتیک و توسعهیافته) با تعریف خشونت علیه زنان در حکومت طالبان فرق دارد. این تفکیک از این جهت مهم است که بدون آن گزارش در مورد خشونت علیه زنان را نمیتوانیم درست بخوانیم. بگذارید مثالی بدهم که قضیه خوب روشن شود:
کاترین یک زن آلمانی است و نظیفه یک زن افغانستانی.
کاترین: در محل کار از همکاران خود جوک جنسی شنیده؛ در تکسی یکی از مردان دست خود را به رانش زده؛ همسرش او را مجبور کرده که با وجود خستگی و مریضی با او بخوابد؛ در دانشگاه کسی او را «فاحشه» خطاب کرده؛ رییسش در تلفون به او پیامک فرستاده و از باسنهای او تعریف کرده؛ در فروشگاه مردی به چاک گریبان او نگاه معناداری انداخته و لبخند زده؛ نمایندهی پارلمان دست کاترین را محکمتر از حد معمول فشار داده و آن را برای مدتی غیرمعمول در دست خود نگه داشته. کاترین هیچ وقت مورد تجاوز جنسی کامل قرار نگرفته.
نظیفه: قصاب سر کوچه به او گوشت داده و به او گفته که میتواند بهجای پول کدام چیز دیگر بدهد؛ در سرویس مردی خود را به او مالیده؛ استاد دانشگاه ناکامش کرده و گفته که کامیاب شدن راه دارد و راهش را باید نظیفه پیدا کند؛ یک روز کاکایش سینهی او را محکم فشرده و نظیفه تا حالا آن را به هیچ کسی نگفته؛ یکی از همصنفیهایش دو سال هر روز، خلاف میل و رضایت او، تعقیبش کرده و اذیتش کرده؛ دکانداران محلهاش بارها گفتهاند (طوری که او بشنود) که این دختر عجب مالی است؛ نظیفه بدون مشورت خودش نامزد مردی ناشناخته شده است؛ نظیفه هیچ وقت مورد تجاوز جنسی کامل قرار نگرفته.
حال، شما این شرح کوتاه در مورد کاترین و نظیفه را پیش یک فرد غربی (در یک کشور دموکراتیک و توسعهیافته) بگذارید. او به شما خواهد گفت که هم کاترین و هم نظیفه در موارد زیادی مورد آزار جنسی و خشونت عاطفی شدید قرار گرفتهاند. همین شرح را نزد یکی از اعضای طالبان ببرید. او چه خواهد گفت؟ به نظر او همین که کاترین و نظیفه هیچ وقت مورد تجاوز جنسی کامل قرار نگرفتهاند، به این معناست که هیچ وقت هدف آزار و خشونت نبودهاند.
بیان دیگر این وضع این است: جامعهی دموکراتیک، متمدن و توسعهیافته چیزهایی را بهعنوان خشونت جنسی، تجاوز یا آزار علیه زنان ثبت میکند که در جامعهی طالبانی اساسا مورد توجه قرار نمیگیرند. نتیجه این میشود که جامعهی متمدن پر است از گزارش خشونت و آزار جنسی علیه زنان، اما در جامعهی طالبانی هیچ خبری از خشونت و آزار جنسی علیه زنان نیست. آن یکی در این زمینه آمار دارد و این یکی اساسا چنین تجربههایی برایش اهمیت ندارد.
نکتهی دیگر این است که اگر ما به خرد طالبانی عمل کنیم و تمام زنان کشور خود را در خانهها محبوس بسازیم و به آنان حتا اجازه ندهیم که از دروازهی خانه پای خود را بیرون بگذارند، بخش بزرگی از آزارهای جنسیای که زنان در کوچه و سرک و فروشگاه و محیطهای عمومی تجربه میکنند حذف میشوند. اگر زنان را کاملا نابود کنیم، امکان خشونت جنسی در برابر آنان به صفر میرسد. در این صورت دیگر هیچ گزارشی از خشونت و تجاوز و آزار جنسی علیه زنان در افغانستان نخواهیم داشت. البته جوامع متمدن این راه را نرفتند؛ در عوض، بهجای حذف زنان از زندگی سعی کردند با طرح تدابیر و سیاستهای مدنی و انسانی و از طریق آموزش مداوم فرهنگی میزان خشونت و آزار در برابر زنان را کاهش بدهند. طالب میخواهد به خشنترین شکل ممکن زنان را از حقوق و آزادیهایشان محروم کند تا به حقوق و آزادیهایشان لطمهیی وارد نشود!
وقتی طالب مدافع حقوق زنان میشود
·