اطلاعات روز

«خطرناک‌ترین جای جهان؛ مرزهای بی‌قانون پاکستان» (۳۵)

نویسنده: امتیازگل | مترجم: غفار صفا

آیا آی‌اس‌آی با شبه‌نظامیان زدوبند دارد؟

در میان نخبگان سیاسی لیبرال اغلب با این دیدگاه مواجه می‌شویم که سازمان‌های استخباراتی و ارتش از شبه‌نظامیان حمایت و روابط خود را با آنان حفظ می‌کنند تا اگر روزی امریکا در امور ایالت‌های مرزی و قبایل آزاد مداخله کند، توانایی مبارزه با آن را داشته باشند.

افراسیاب ختک، یکی از عمده‌ترین رهبران حزب نشنل عوامی که اکنون بر ایالت صوبه سرحد حکومت می‌کند، در مقاله‌ای که پروفیسور بارنت روبین، کارشناس امریکایی در امور افغانستان آن را از طریق شبکه‌های مجازی نشر نموده، می‌نویسد: «شبه‌نظامیان (چه حاجی نامدار و چه بیت‌الله محسود) هنوز به موازات تشکیلات محافظه‌کار و جنگ‌طلب پاکستانی عمل می‌کنند و در صورت لزوم برای رسیدن به اهداف مشترک می‌توانند با هم ائتلاف کنند… تمام جهان از چگونگی رویکرد ما با وضعیت جنگ سرد شگفت‌زده شده‌اند. این رویکرد برای هر نظامی خطرناک است، اما برای دولتی که در میدان پر از ماین می‌رقصد می‌تواند فاجعه‌بار باشد.» (۱۲)

عوامی نشنل پارتی اغلب اتهامات مطرح‌شده در واشنگتن و کابل را تکرار می‌کند؛ این‌که پناهگاه‌های القاعده در مناطق قبایل آزاد منبع مستقیم بی‌ثباتی و تهدید برای کل جهان است و پاکستان باید برای از بین بردن این پناهگاه‌های تروریستی اقدامات بیشتری انجام دهد.

هم فرمانده ارتش، جنرال اشفاق کیانی و هم رییس آی‌اس‌آی، جنرال احمد شجاع پاشا بارها این اتهامات را رد کرده‌اند. وقتی از جنرال کیانی در جنوری ۲۰۰۹ طی جلسه‌ای که در اقامتگاهش برگزار شده بود در این مورد پرسیدم، گفت: «من نیز این برداشت‌ها را شنیده‌ام. فرماندهان ساحوی و افراد ملکی پیوسته آوازه‌هایی را در مورد تماس‌ها و همکاری‌های آی‌اس‌آی با شبه‌نظامیانی چون بیت‌الله محسود و فضل‌الله در سوات، به من گزارش می‌دهند. اما اجازه بدهید قاطعانه بگویم که ما با این افراد کاری نداریم و در مورد این برداشت‌ها نیز کاری از دست‌ مان ساخته نیست. زمانی که من ریاست آی‌اس‌آی را برعهده داشتم به در خواست من جلسه‌ای در وزارت داخله با دستگاه امنیتی غیرنظامی برگزار شد و من مسئولین ساحوی خود را نیز با خود به جلسه بردم؛ در حضورداشت همه خطاب به وزیر امور داخله و فرمانده کل پولیس گفتم اگر فردی از آی‌اس‌آی در کار شما دخالت کرد مستقیما به من زنگ بزنید.»

جنرال پاشا نیز رابطه‌ی آی‌اس‌آی با شبه‌نظامیان را با قاطعیت رد کرد و گفت: «بدیهی است که می‌خواهیم این گروه‌های سرکش را اصلاح کنیم. آنان مردم ما را می‌کشند و مطمئنا دوستان این کشور نیستند.»

در اواخر نوامبر ۲۰۰۸ گفت‌وگوی جالبی داشتم با یک روزنامه‌نگار محلی در مناطق قبایل آزاد. این دوست روزنامه‌نگار در برابر پرسش‌های مکرر من در رابطه به انگیزه‌های احتمالی حمایت آی‌اس‌آی از شبه‌نظامیان به پاسخ‌هایی اشاره کرد که در بازه‌ی زمانی بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ ارائه شده بودند. او برای مستدل‌ساختن و توجیه رابطه‌ی آی‌اس‌آی با شبه‌نظامیانی چون بیت‌الله محسود و مجاهدین افغانستانی مانند جلال‌الدین حقانی، به نقل قول‌هایی از مقامات آی‌اس‌آی و ارتش و محتوای جلسات متعدد با آنان اشاره کرد.

من چندین‌بار در خلال گفت‌وگو توجه او را به تلفات سنگین ارتش پاکستان به‌ویژه از اوایل سال   ۲۰۰۷ به بعد، از جمله به گروگان‌گرفتن بیش از ۲۵۰ نفر از سربازان ارتش توسط تحریک طالبان پاکستانی در وزیرستان جنوبی در ماه آگست همان سال جلب نمودم. و بار بار با طرح این پرسش‌های کم‌وبیش مشابه با او درگیر شدم: آیا آی‌اس‌آی و ارتش همچنان از نیرویی حمایت می‌کند که به منافع اساسی کشور صدمه می‌زند، مدارس و شفاخانه‌ها را ویران می‌کند، سربازان را قصابی و اعدام می‌کند، غیرنظامیان را می‌کشد و بزرگان قبایل را سلاخی می‌کند؟ به او یادآوری نمودم که بیش از نیمی از حملات انتحاری در سال ۲۰۰۸ آشکارا پرسونل نیروهای مسلح و کارمندان دولتی را هدف قرار داده بود. آیا آی‌اس‌آی در مماشات با نیروی مخرب و ویرانگری چون تحریک طالبان پاکستانی افراط نمی‌کند؟

آن روزنامه‌نگار وقتی نتوانست دلایل کافی بیاورد، پرسید: «در مورد احتمال این‌که آی‌اس‌آی از طرف سازمان مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) تمویل می‌‌گردد چه می‌گویید؟ شاید سیا به استخبارات ما پول می‌دهد تا در پاکستان آشوب و ناآرامی ایجاد کنند؟» با درک این نکته که نمی‌توانم بر ذهنیت‌های عمیقا ریشه‌دار ناشی از پارانویا و تئوری توطئه غلبه کنم، با اظهار تشکر دفتر دوست خبرنگارم را ترک کردم.

جبران خسارت یا مماشات؟

در اواخر ماه می ۲۰۰۸ رسانه‌های کتبی و انترنتی پاکستان خبر تحویل مبالغ هنگفت پول نقد به دستیاران بیت‌الله محسود را پس از عقب‌نشینی آنان از مناطقی مانند مکین، کوتکای و اسپینکای راغزی، برجسته کردند؛ براساس یک تفاهم جدید ارتش پاکستان و دستگاه سیاسی ده‌ها میلیون روپیه پاکستانی را تهیه کرد تا به‌عنوان غرامت جنگی از طریق تی‌تی‌پی پرداخت کند. چون بیت‌الله محسود اصرار کرده بود این پول از طریق او به مردم توزیع شود. او مبلغ ۱۲۵ هزار دالر امریکایی، معادل ده میلیون روپیه پاکستانی را در میان قبایل آسیب‌دیده چون کوتکای که در جریان عملیات نظامی شدیدا خساره دیده و تقریبا نیمی از ساختمان‌های شهری آن ویران شده بود، توزیع کرد.

یک روزنامه‌نگار پشتون که چند روز را در وانه سپری کرده بود به نقل از یک مقام پاکستانی که نخواست نامش افشا شود، گفت که دولت حدود ۲،۵ میلیون دالر، معادل ۲۰۰ میلیون روپیه پاکستانی را به‌عنوان غرامت برای قربانیان و مجروحان عملیات «زلزاله» پرداخت کرده است. او به من گفت که در نهایت فقط نیمی از این مبلغ توزیع شده است. منابع در وانه ادعا می‌کنند، ملا نذیر که در ماه مارچ ۲۰۰۷ به‌دلیل نگرانی از عملیات ارتش شبه‌نظامیان ازبیک را بیرون رانده بودند، به‌عنوان قدردانی مبلغ چندین میلیون روپیه از دولت دریافت کرد.

شماری از دوستان شخصی من و منابعی در منطقه تأیید کرده‌اند که بیت‌الله محسود چندین مشوق از مقامات دولتی دریافت کرده است. از جمله یک قطعه‌ی بزرگ زمین در دره‌ اسماعیل‌خان و چندین پروژه‌ی توسعه‌ای که از طریق افراد تحت پوشش او، افرادی که همچنان به‌عنوان میانجی با دولت مذاکره می‌کنند. حالا این پرسش به میان می‌آید که این‌همه رشوه‌دهی به شبه‌نظامیان است یا نوعی حمایت غیرمستقیم از فعالیت‌های آنان.

بسیاری از هزینه‌های خارجی پروژه‌های انکشافی برای مناطق قبایل آزاد از طریق اداره‌ی ایجنسی‌ها یا از طریق سازمان‌های متعدد امنیتی به‌شمول (اف‌سی) مدیریت می‌شود. یکی از دوستانی که از نحوه‌ی کشیدن پول توسط طالبان از مقامات دولتی آگاه بود، گفت: «این پولی است که معمولا به‌عنوان پرداختی به ستیزه‌جویان به‌عنوان بخشی از معامله یا تفاهم نانوشته به‌کار برده می‌شود.» او معتقد است که سازمان‌های امدادرسان نمی‌دانند بخشی از هزینه‌ی آن‌ها چه می‌شود. اما «ایجاب شرایط» باعث می‌شود که آن را بپذیرند.

همه‌ی مذاکرات و تعاملات اعلام‌نشده برای «همزیستی مسالمت‌آمیز» بین دولت و ستیزه‌‌جویان معمولا شامل پرداخت هزینه‌های سنگین از طرف دولت برای طالبان و رهبران آنان می‌شود. به قول منبعی از وانه و مکین در وزیرستان جنوبی، در حالی‌که ممکن است برخی از «طرح‌های تأییدشده توسط دولت» در حال اجرا باشد اما اکثر آن‌ها فقط روی کاغذ باقی مانده‌اند. این‌هم برخی از مثال‌هایی که از مصاحبه با هواداران و وابستگان شبه‌نظامیان، افسران اطلاعاتی و مسئولیت غیرنظامی دولت استخراج شده است:

  • در نوامبر ۲۰۰۷ بیت‌الله محسود برای رهایی حدود ۲۸۰ نفر از سربازانی در اواخر ماه آگست به کمین آنان افتاد بود، مبلغ ۶۰۰ هزار دالر (۵۰ میلیون روپیه پاکستانی) دریافت کرد. ۲۵ نفر از همرزمان او که متهم به جرایم مختلف بودند نیز آزاد شدند.
  • در اوایل سال ۲۰۰۸ ملک امیرمحمد، یکی از دستیاران نزدیک بیت‌الله محسود به‌نام چندین پروژه انکشافی از جمله دام‌پروری و اعمار مکاتب و سرک در منطقه‌ی خود، کمک مالی دریافت کرد.
  • نورولی، مسئول بخش معاونت و فضیلت (تی‌تی‌پی) در روستای گورگوری وزیرستان جنوبی مبلغ ۱۱۰ هزار دالر امریکایی، معادل نُه میلیون روپیه پاکستانی برای پروژه‌ی انکشافی آب دریافت کرد.
  • عظمت‌الله، فرمانده تحریک طالبان پاکستان در روستای اسپینکای، مبلغ ۱۲۵ هزار دالر امریکایی، معادل ۱۰ میلیون روپیه پاکستانی برای یک پروژه‌ی تأمین آب دریافت کرد.
  • مولانا اکرام‌الدین که یکی از دستیاران مورد اعتماد بیت‌الله محسود محسوب می‌شد، چندین میلیون روپیه برای نصب یک چاه لوله، ساخت جاده و یک مکتب در منطقه‌ی خود دریافت کرد. همچنین به او وعده‌ی استخدام افراد مورد نظرش در نیروی ملیشه‌های محلی «خاصه‌دار» داده شد.
  • ملک مسعود محسود خان، یکی دیگر از دستیاران نزدیک بیت‌الله محسود برای تأسیس یک فارم مال‌داری و اعمار یک شفاخانه، کمک مالی دریافت کرد.
  • ·        ملک رومن ملکشاهی، از همکاران بیت‌الله محسود نیز هزینه‌ای برای تأسیس یک مرکز خدمات دارویی و یک کانال آبرسانی در روستای خود دانگاه، بدست آورد.
  • ملک سیف‌الرحمان، یک دستیار دیگر مورد اعتماد بیت‌الله محسود برای اعمار یک مکتب متوسطه و حفر یک حلقه چاه، هزینه بدست آورد.
  • سنگین زدران، یکی از دستیاران افغانستانی بیت‌الله محسود قرارداد ساخت سرکی به ارزش ۱۰ میلیون دالر، معادل ۸۰۰ میلیون روپیه پاکستانی دریافت کرد.

همچنان سایر ستیزه‌‌جویان از جمله ملا نذیر، رییس تحریک طالبان (حزبی که خودش تأسیس کرده بود) نیز ماهیانه مبلغ ۶۰۰ دالر امریکایی، معادل ۵۰ هزار روپیه پاکستانی از دولت دریافت می‌کرد. ملا نذیر برای مبارزه با ازبیک‌ها در مارچ ۲۰۰۷، ۶۲ هزار و ۵۰۰ دالر امریکایی، معادل پنج میلیون روپیه پاکستانی به‌عنوان پاداش از مقامات دولتی دریافت کرد. یکی از یاران نذیر، ملا شریف ماهیانه مبلغ ۳۰۰ دالر امریکایی، معادل ۲۵ هزار روپیه پاکستانی دریافت می‌کرد. در عین حال مقامات دولتی امتیاز اعمار یک شفاخانه را در روستای اوشین ورسک در نزدیکی وانه به ارزش ۲۵۰ هزار دالر، معادل ۲۰ میلیون روپیه پاکستانی به او دادند.

یک روزنامه‌نگار محلی که اکنون در پیشاور به‌سر می‌برد و خواست نامش فاش نشود، گفت: «بخش زیادی از این پرداخت‌ها معمولا به خود بیت‌الله محسود می‌رسد و منبع مهمی برای تأمین هزینه‌ی مالی او است. او گفت که اگر نتوانیم بگوییم که این یک منبع مستقیم مالی برای تحریک طالبان پاکستان است، می‌توان گفت که قطعا یک مماشات است. (۱۳)

تورن‌جنرال اطهر عباس، سخن‌گوی ارتش پاکستان هرگونه ادعای پرداخت پول به شبه‌نظامیان را رد کرد. او به یک روزنامه‌نگار گفت: «تا آن‌جا که من می‌دانم اداره‌ی ایجنسی مناطق قبایل آزاد و دفتر سیاسی آن در روند پرداخت غرامت جنگی به افراد آسیب‌دیده‌ی عملیات نظامی دخالت ندارند.» (۱۴) رسانه‌هایی در پیشاور نیز گزارش‌ها درباره‌ی پرداخت مبالغ هنگفت به تحریک طالبان پاکستان و سایر گروه‌های شبه‌نظامی به‌عنوان «مماشات» را رد کردند. حتا اگر این اتفاق افتاده باشد نیز مستندسازی آن دشوار است، زیرا این پرداخت‌ها از وجوه اختیاری یا مخفی‌ای که در اختیار سازمان‌های اطلاعاتی قرار دارند، صورت می‌گیرد.

روزنامه‌نگاران و مقام‌های اطلاعاتی مستقر در پیشاور و سایر شهرهای ایالت صوبه سرحد مانند کوهات، دره اسماعیل‌خان و بنو تأکید می‌ورزند که قاچاق مواد مخدر و آدم‌ربایی همچنان بزرگ‌ترین منبع تأمین مالی ستیزه‌جویان باقی مانده است.

باندهای کوچک‌تر آدم‌ربا در صورتی‌ که بدانند فرد مهمی را گروگان گرفته‌اند و قادر به نگه‌داری‌اش نیستند، او را به باندهای بزرگ‌تر می‌فروشند. ظاهرشاه شیرازی در ماهنامه‌ی «هیرالد» چاپ کراچی، شماره‌ی ماه اکتوبر ۲۰۰۸ می‌نویسد: «این چیزی است که در مورد طارق عزیزالدین (سفیر پاکستان در کابل) اتفاق افتاد.» شاه به نقل از یکی از فرماندهان طالبان درباره‌ی نحوه‌ی استفاده از پول مواد مخدر برای جهاد می‌گوید: «یکی از رهبران طالبان مستقر در مهمند ایجنسی به هیرالد می‌گوید که استفاده و فروش مواد مخدر برای خدمت به هدف جهاد حرام نیست. او مدعی است که این محصول نقدی هدیه‌ی خداوند برای مبارزه با کفار است. همچنین از مافیای چوب و کالاهای قاچاقی نیز حمایت شده است.»

با وجود سردرگمی‌های رسمی در مورد هزینه‌های مالی تروریسم، بیشتر نهادهای اطلاعاتی نظامی و غیرنظامی می‌دانند که میانگین عواید روزانه‌ی آدم‌ربایی در شهر پیشاور، به شبکه‌های تروریستی واریز می‌گردد. بیشتر آدم‌ربایی‌ها هدفمند هستند و تقریبا در همه‌ی موارد شامل افراد مرفه یا بازرگانانی می‌شود که در مقابل پرداخت میزان هنگفتی از پول به‌عنوان باج آزاد می‌شوند. من خانواده‌هایی را در پیشاور می‌شناسم که دوستانِ دوستان و اقوام شان مجبور بودند برای رهایی و نجات جان اعضای خانواده‌ی‌‌‌شان، هزینه‌ی گزافی جمع‌آوری و بپردازند.

شبکه‌های اسلام‌گرای فعال در افغانستان و مناطق مرزی پاکستان و ایالت مرزی شمال‌غرب، ظرفیت‌هایی را در داخل و خارج از منطقه به‌عنوان یک چتر ایجاد کرده‌اند تا آنان را سرپا نگه‌دارد. آنان قدرت مالی خود را از طریق اقدامات پیچیده و مرگ‌بار تروریستی به نمایش می‌گذارند و با گروه‌های جنایتکار اتحاد برقرار کرده‌اند. همگرایی منافع تجاری و ایدئولوژی‌های مبهم به برقراری این اتحادها کمک کرده است تا از ابزارهایی مانند زکات، کمک‌های مالی برای مساجد و حوزه‌های علمیه، قاچاق مواد مخدر و اسلحه و مداخلات خارجی‌ها برای اهداف خشونت‌بار شان استفاده کنند.

در مجموع حضور نیروهای امریکایی و بین‌المللی در افغانستان، استقرار گسترده‌ی نیروهای پاکستانی در مرز دو هزار و ۵۶۰ کیلومتری با افغانستان، تمایل روزافزون هند برای نشان‌دادن خود به‌عنوان بازیگر اصلی منطقه، مجاورت ایران با یک افغانستان تحت اشغال امریکا و تجارت گسترده‌ی مواد مخدر، عواملی است که دست‌بدست هم داده‌اند تا سراسر مناطق قبایلی را به میدان نبرد منافع قدرت‌های رقیب تبدیل کنند. بسیاری از این بازیگران فقط برای منافع خود می‌رزمند. این جنگِ منافع، چشم‌انداز را بسیار مبهم و تاریک ساخته؛ تشخیص این‌که چه کسی برای که و با چه قیمتی می‌جنگند، دشوار است. آنچه بدیهی است این است که القاعده با حضور خود در مناطق قبایل آزاد، این ساحه را به شکارگاه و محل تمرین نیروهای استخدام‌شده علیه امریکا و سایر اعضای ناتو، تبدیل کرده است. دولت‌های غربی القاعده را به‌دلیل «کارزار جهانی علیه غرب» محکوم و آن را به‌عنوان بزرگ‌ترین تهدید برای صلح جهانی معرفی می‌کنند. در همین حال، القاعده کل غرب را به‌عنوان «نیروی شر و تهدید برای جهان اسلام» نفرین می‌کند.

با یکی از دوستانم در یک نهاد امنیتی، جلسات و گفت‌وگوهای متعددی داشتم و پیرامون ماهیت و مؤلفه‌های شورش‌ها و خشونت‌ها در مناطق قبایل آزاد یا فتا بحث کردیم و پرسش‌های زیادی مطرح کردم. در پایان آخرین گفت‌وگوی ما، او با ناراحتی اعتراف کرد: «من نیز احتمالا به اندازه‌ی تو گیج هستم… تاریک و مبهم است… متأسفم.»

ادامه دارد…