[یادداشت اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاههای مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعهی افغانستان را بازتاب میدهد. این دیدگاهها لزوما منعکسکنندهی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاهها فراهم میکند و دربارهی دیدگاههای وارده نفیا و اثباتا موضعگیری نمیکند. تمام دیدگاههای بیانشده در مقالات و یادداشتها و صحتوسقم ادعاهای مطرحشده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاههای منتشرشده در بخش مقالات وارده نیز استقبال میکند]
در طول ۱۸ ماه گذشته، افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان با مجموعهای از چالشهای پیچیده روبهرو بوده است، از جمله مسائل مبرمی چون نقص شدید حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان که توجه ملی و بینالمللی را به خود جلب کرده است. براساس گزارشهای سازمان دیدبان حقوق بشر و عفو بینالملل، واضح است که نقض گستردهای در افغانستان رخ میدهد که نیاز به اقدام فوری دارد. احیای حکومت طالبان اثرات مخربی بر زنان افغانستانی داشته است؛ زنانی که همچنان شاهد سلب سیستماتیک آزادیهای مدنیشان هستند. این وضعیت شرایطی از قبل مخاطرهآمیز آنان را بدتر میکند و فضایی را ایجاد میسازد که در آن آپارتاید جنسیتی در جنبههای مختلف جامعه چون سیاست، تعاملات اجتماعی، اقتصاد و آموزش حاکم است.
در این مقاله، هدف من این است که عمق بیشتری را در مورد چگونگی تجلی ستم مبتنی بر جنسیت تحت رژیم طالبان در هر یک از حوزههای فوقالذکر ارائه دهم. از زمان بدستگرفتن قدرت توسط طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱، نگرانیها در مورد رفاه زنان تحت رژیمی این گروه بهدلیل اجرای سیاستهای سختگیرانه با محوریت تفکیک جنسیتی، بار دیگر در خط مقدم بحثهایی پیرامون زندگی در این کشور قرار گرفته است. این اولینبار نیست که حاکمیت طالبان به سرکوب گستردهی جنسیتی منجر میشود. در دوران حکومت قبلی طالبان بر افغانستان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، آنان یک سری قوانین و سیاستهای محدودکنندهی را به اجرا گذاشتند که زنان را از حقوق اولیهی انسانیشان، مانند حق تحصیل، کار و تحرک محروم میکرد. رفتوآمد زنان نیز محدود شد زیرا آنان مجبور به پوشیدن برقع بودند و نمیتوانستند بدون همراهی یک محرم مرد از خانه خارج شوند. چنین سیاستهایی منجر به نامرئیشدن زنان در جامعه و طرد آنان از زندگی عمومی در افغانستان شد. زنان همچنین در صورت تخطی از این محدودیتها با مجازات سختی روبهرو میشدند، زیرا متعاقبا مورد ضربوشتم، شکنجه و حتا اعدام قرار میگرفتند.
پیشینهی مفهومی آپارتاید
واژهی آپارتاید به تفکیک یا جدایی اشاره دارد. این واژه دارای پیشینهی پیچیده در افریقای جنوبی است که عمیقا با مبارزه برای برابری جنسیتی و حقوق زنان مرتبط بود. فعالان فمینیستی نقش اساسی در به چالشکشیدن و مقاومت در برابر آپارتاید را رهبری میکردند. آپارتاید بهطور رسمی در آفریقای جنوبی حذف شده است، اما موانع متعددی هنوز نیاز به رسیدگی دارند تا برابری جنسیتی واقعی بدست آید.
وقایع اخیر در افغانستان، ستم مبتنی بر جنسیت را به گفتمان عمومی بازگردانده است، زیرا مقامهای طالبان شکل آپارتاید جنسیتیشان را دوباره در جامعه معرفی کردهاند. در دوران حکومت جمهوری در افغانستان (۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱)، زنان از قیدوبند ظلم رها شدند و موقعیتهای برجستهای در سیاست و حکومت بدست آوردند. دهها هزار زن شجاع با مشارکت در امور حکومتی بیباک به کشور خود خدمت کردند. با این حال، با بازگشت طالبان به قدرت، قوانین این گروه زنان را در خانههایشان محبوس میکند و آنان را از نقشهای قضایی، امنیتی و اداری بالا محروم مینماید، رویاهای آنان را در هم شکند و قلب شان را ناامید میسازد. از دستدادن این افراد مصمم که سهم قابل توجهی در راه دموکراسی داشتهاند، زیان بزرگی را برای جامعهی افغانستان ایجاد خواهد کرد. این کشور از نظر برابری جنسیتی به قهقرا خواهد رفت که تأثیر منفی بر ثبات و موفقیت کلی آن خواهد داشت.
تصمیم طالبان در سپتامبر ۲۰۲۱ مبنی بر تعطیلی وزارت امور زنان و جایگزینی آن به وزارت امر به معروف و نهی از منکر، این نگرانی را تشدید میکند که این گروه فعالانه در جهت تضعیف پیشرفتهای حاصلشده تلاش خواهد کرد؛ زنان افغانستانی را با عدم دسترسی به آموزش و کار، به حاشیههای جامعه میراند و از حقوق اولیهی انسانیشان محروم میکند.
همچنین با اعمال قوانین سختگیرانهی پوشش و ممانعت از ورود آنان به فضاهای عمومی مانند پارکها، حمامهای زنانه، سالنهای ورزشی و سایر مکانها، زندگی اجتماعی زنان را بهشدت محدود میکند. این محدودیتها بر زندگی اجتماعی زنان، توانایی آنان را برای مشارکت در زندگی عمومی و کمک به توسعه اقتصادی و اجتماعی افغانستان بهشدت محدود میکند. تصمیم طالبان برای ملزمکردن زنان به پوشاندن تمام صورت شان در حالیکه در انظار عومی هستند، یادآور حکومت گذشتهی این گروه بر افغانستان است، زمانی که احکام برقع اجرا میشد. اگرچه برخی از خانوادههای افغانستانی بهطور سنتی چنین پوششهایی را تشویق میکنند، اما مقاومت قابل توجهی از سوی زنان متعددی در کشور صورت گرفته است که مخالفت شان را علیه این دستور از طریق رسانههای اجتماعی ابراز کردند/میکنند.
با این وجود، بسیاریها احساس میکنند که بهدلیل ترس از انتقام یا خشونت توسط مقامهای طالبان مجبور به پابندی به این قوانین هستند. این حکم بحثبرانگیز در مورد پوشیدن حجاب، مبارزهی مداوم بین ارزشهای مذهبی-سنتی و باورهای امروزی پیرامون آزادی بیان و خودمختاری شخصی برای شهروندان افغانستان، بهویژه زنانی که بیشترین آسیب را از این سیاستها میبینند، نشان میدهد. بهعنوان جایگزینی برای حجاب سنتی یا برقع، چندین زن شروع به پوشیدن لباسهای بلند به سبک عربی کردهاند، اما حتا این نیز با توجه به قوانین سختگیرانهی لباس تحمیلشده توسط این گروه شبهنظامی، ناقص است. محدودیتهای طالبان شامل این است که زنان نمیتوانند بیش از ۷۵ کیلومتر بدون محرم (یکی از اقوام مرد که میتواند بهعنوان سرپرست او عمل کند) سفر کنند.
علاوه بر این، روزنامهنگاران و مجریان زن مجبور میشوند هنگام پخش روی آنتن صورت شان را بپوشانند و اجازهی مصاحبه با مهمانان مرد یا شرکت در کنفرانسهای مطبوعاتیای که مردان در آن حضور دارند را ندارند.
در اواخر ماه مارچ، طالبان به خطوط هوایی فعال در افغانستان اطلاع دادند که زنان مجاز به سفر در پروازهای داخلی یا خارجی نیستند، مگر اینکه همراه مرد داشته باشند. چنین محدودیتهایی نشاندهندهی آن است که رژیم طالبان بهشدت حقوق زنان را برای آزادی حرکت و مشارکت در زندگی عمومی محدود میکند و این مقررات ترس را در میان زنان افغانستانی ایجاد میکند. این رفتار ظالمانهی طالبان با زنان نقض آشکار حقوق بشر جهانی است و نشاندهندهی بیتوجهی آنان به برابری جنسیتی.
رژیم سرکوبگر طالبان بهطور قابل توجهی بر اقتصاد افغانستان تأثیر گذاشته است. افزایش تورم و محدودیتهای مالی در حال حاضر کشور را فلج کرده است. علاوه بر این، براساس گزارش اخیر برنامهی انکشافی سازمان ملل متحد، تصمیم گروه طالبان برای ممنوعیت کار زنان، تهدیدی برای از بین بردن پنج درصد تولید ناخالص داخلی افغانستان، معادل یک میلیارد دالر است. زنان تقریبا ۲۰ درصد نیروی کار افغانستان را تشکیل میدادند که جزء اساسی اقتصاد است. بدون دسترسی زنان به فرصتهای شغلی تحت حاکمیت طالبان، مصرف خانوارها میتواند نیممیلیارد دالر کاهش یابد. این ممنوعیت همچنین سازمانهای غیرانتفاعی و ادارات دولتی را تحت تأثیر قرار میدهد و بسیاری از این سازمانهای غیردولتی بهدلیل محدودیتهای اعمالشده فعالیت شان را متوقف کردهاند. در نتیجه، اختلالات بیوقفه ادامه یافته و بهطور نامتناسبی بر گروههای آسیبپذیر، بهویژه زنان و کودکان تأثیر گذاشته است. این اثرات نامطلوب اقتصادی میتواند پیشرفت اندکی را که در راستای ایجاد تجارتهای پایدار و اقتصاد باثبات در افغانستان قبل از سال ۲۰۲۱ حاصل شده بود، بیشتر تحت تأثیر قرار دهد، زیرا کمکهای انکشافی و سرمایهگذاریهای بینالمللی بهشدت کاهش یافته است.
وزارت تحصیلات عالی طالبان که بهدلیل مخالفت با آموزش زنان بدنام است، علیرغم وعدههای میانهروتر طالبان به سیاستهای محدودکنندهیشان، به فعالیت ادامه داده است. دانشآموزان دختر از مکاتب و دانشگاهها برای بیش از یک سال و اندی از حق آموزش و تحصیل محروم شدهاند و با اعلام اخیر طالبان مبنی بر اینکه زنان از دسامبر ۲۰۲۲ دیگر اجازه نخواهند داشت تحصیلات عالی را دنبال کنند، وضعیت بدتر شده است.
بستهکردن مکاتب و دانشگاهها بهدلیل موضع ایدئولوژیک طالبان در مورد نقشهای جنسیتی و سرسختی این گروه در مورد محدودکردن پیشرفت زنان نشاندهندهی بیتوجهی آنان به حقوق برابر و دسترسی به فرصتها بدون توجه به جنسیت یا موقعیت اجتماعی است. اصرار طالبان بر محدودکردن زنان به نقشهای خانگی نشاندهندهی یک دیدگاه واپسگرایانه است که ریشه در هنجارهای قدیمی دارد که نابرابری را تقویت میکند. اقدامات طالبان با توجه به محدودیتهایی که در دوران حکومت قبلی این گروه در افغانستان در دههی ۱۹۹۰ بهروی آموزش زنان مشاهده شده بود، تعجبآور نیست، جایی که زنان تحت هنجارهای جنسیتی سختگیرانه قرار داشتند و منزوی از فعالیتهای اجتماعی بودند. محدودکردن فرصتهای آموزشی میتواند پیآمدهای طولانیمدتی برای یک ملت و شهروندانش داشته باشد. حفاظت از حقوق اساسی زنان، از جمله تحصیل و کار ضروری است، زیرا باعث پیشرفت و توسعه میشود. چنین تاکتیکهای بازدارنده مانع از نوآوری و قوهی استدلال و تحلیل میشود و بر چشمانداز آیندهی کشور تأثیر منفی میگذارد و در عین حال رشد اقتصادی و اهداف توسعه اجتماعی را خنثا میکند.
نتیجهگیری
زنان افغانستانی در مبارزه با آپارتاید جنسیتی شجاعت تزلزلناپذیری از خود نشان دادهاند؛ از راهاندازی اعتراضات تا راهاندازی کارزارهای رسانههای اجتماعی. آنان در پیگیری حق شان برای برابری سنگ تمام گذاشتهاند. با این حال، علیرغم تلاشهای بیوقفهی آنان تحت شعار «نان، کار، آزادی»، سیاست جداسازی جنسیتی طالبان در تمام جنبههای زندگی زنان نفوذ کرده است. حجاب اجباری اکنون به سیستمهای حملونقل شهری نیز کشیده شده است. جامعهی جهانی باید اقدامات فوری برای تحت فشار قراردادن حاکمیت ظالمانهی طالبان که منجر به تبعیض سیستماتیک گسترده علیه زنان شده است، اتخاذ کند. تا زمانی که اقدامی صورت نگیرد، زنان از فرصت مشارکت در فعالیتهای اجتماعی محروم خواهند شد. جامعهی جهانی باید فوریت این بحران را بشناسد و از حقوق اساسی زنان افغانستانی، از جمله دسترسی به آموزش، آزادی و توانایی مشارکت در نیروی کار دفاع کند. چنین اقدامی میتواند در عین حال زمینهسازی برای آیندهی عادلانهتر و مرفهتر و جامعهای که منافع همهی شهروندان را بدون توجه به جنسیت یا هویت آنان در اولویت قرار دهد، تسکین فوری دهد.