در خبر خواندم که در ولسوالی درواز ولایت بدخشان سیلاب جاری شده و راه مواصلاتی پنج ولسوالی را مسدود کرده است. مقامهای محلی «امارت اسلامی» طالبان گفته که بازگشایی این راه از توان ما بالا است. حکومت مرکزی و مؤسسات بینالمللی باید هرچه عاجل کمک روان کنند.
پس از مطلعشدن از وضعیت، رفتم که با یکی از مقامهای بلنددستار «امارت اسلامی» گفتوگو کنم. گفتوگو چنین بود:
من: مولوی صاحب خبر دارید که راههای مواصلاتی پنج ولسوالی در ولایت بدخشان از اثر جاریشدن سیلاب مسدود شده؟
مولوی: چطور خبر نیستیم، خوب خبر هستیم. همیالی هم راه مسدود اس. تلاش میکنیم یگان چاره برایش پیدا کنیم. خو ایطو گپ اس که حالی چاره کم پیدا میشه.
من: مولوی صاحب مقامهای محلی «امارت اسلامی» گفته که بازگشایی از توان آنان و مردم بالا است. آیا به راستی از توان شما بالا است؟
مولوی: بلی بالاس. ای خو پراندن نیس که یک مجاهده نصف شو کت چند تا بشکه روان کنی و بعدش د یک سویچ صد متر سرک ره د هوا بالا کنی. ای خو سنگ آمده. کلان سنگ آمده، خورد سنگ آمده، زیاد آمده. ورداشتنش آسان نیس.
من: متوجه منظور تان نشدم مولوی صاحب! میشه کمی توضیح بدهید؟
مولوی: ایتو توضیح داده شود که همی چند سال پیش که کشور ما و شما زیر اشغال امریکا و ناتو بود، بری خرابکردن صد متر سرک یو مجاهد کفایت بود. ایتو بود که یک مجاهده همراه چند بشکه روان میکدی و او میرفت بشکا ره زیر سرک جابهجا میکرد و یگان چند صد متر دورتر یک سویچه فشار میداد و میدیدی که یگان صد دوصد متر سرک به هوا پرتاب شده و راه بند شده. او کار ساده بود. لاکن اینجه گپ دیگه چیز اس، سیل آمده. سیل که میایه خو تنها نمیایه. سنگ و چوب میاره، گل میاره، ریگ میاره، سنگای کلان و خرد میاره و راه بند میشه. راه که بند شد، نفر زیاد کار میشه، وسایل کار میشه که سرک باز شوه. ما خو نداریم.
من: مولوی صاحب آن همه وسایل که قبلا وجود داشت فعلا قابل استفاده نیستند؟
مولوی: به خدای حق معلوم اس که قابل استفاده اس یا نیس. خو ایتو شد که کمی از وسایل را به همسایه بردند. همسایهی ما و شما ضُرورت داشتند. حالی اینجه نیس که خود ما استفاده کنیم. ایتو نیس که هیچ نباشه، اس خو بری بدخشان به درد نمیخوره.
من: مولوی صاحب شما گفتید که نیرو کم دارید، فکر میکنید چقدر نیرو کار دارید؟
مولوی: ایتو اس که سیل با مردم فرق داره. اگر بهجای همی سیل، کل مردم پنج ولسوالی یا ده ولسوالی میآمدن و راه ره مسدود میکردن، ما به هیچ کدام نیروی اضافی کار نداشتیم. همو مجاهدین ما که اونجه اس، د یک ساعت راه ره باز میکردند. اما ای سیل آمده و سنگ آورده. تو با کیبل به پشت یک سنگ بزنی خو فرار نمیکنه یا کت مرمی د فرقش بزنی خو نمیمیره. حالی نیرو زیاد کار اس، هموقه که سرک ره باز بتانن.
من: تشکر مولوی صاحب! معلومات شما خیلی ارزشمند و راهگشا است.
مولوی: خو وظیفه اس. باید که خذمت کنیم دیگه.