خلیل آزاد
در حالی که سایهی سنگین بیاعتمادی بر روابط کابل و اسلامآباد همچنان پا برجاست، رهبران سیاسی و نظامی افغانستان و پاکستان در پی افزایش موج جدیدی از حملات تروریستی در خاک دو کشور، تصمیم گرفتهاند مبارزهی هماهنگ و مشترکی را برای مهار فعالیتهای تروریستی در هردو سوی خط مشترک مرزی آغاز کنند. این طرح پس از آن بهطور جدی از سوی مقامهای نظامی پاکستان برای کابل پیشنهاد شد که گروه تندرو تحریک طالبان پاکستانی با یورش مسلحانه بر مکتبی در پشاور، جان بیش از 140 تن را که اکثریت آنها کودکان دانشآموز بودند، گرفت. کابل که سالها پیش بر لزوم مبارزهی مشترک هردو کشور برای از بین بردن گروههای تروریستی، مهار بنیادگرایی و تأمین صلح و ثبات در خاک افغانستان و پاکستان تأکید کرده بود، به اسلامآباد تعهد سپرده است که افغانستان حاضر است به شکل هماهنگ و مشترک با دولت پاکستان، وارد جنگ با گروههای تروریستی به منظور تأمین ثبات در منطقه شود. حال پرسش اصلی این است که آیا افغانستان و پاکستان که ادعا میشود گروههای تروریستی در خاک هردو کشور پناهگاههای امنی در اختیار دارند و این امر یکی از عوامل تنشزا در روابط آنها در سالهای گذشته بوده است، میتوانند به طرح جامعی برای مبارزه با تروریزم دست پیدا کنند؟ این مسئله در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته و تعهد متقابل دو کشور همسایه برای طرح برنامهی مشترک به منظور مبارزه با تروریزم، آسیبشناسی شده است.
فعالیت نسبتاً آزادانهی گروههای تندرو و تروریستی در اطراف مرز مشترک افغانستان و پاکستان، عامل اصلی بیثباتی و ناامنی در داخل هردو کشور همسایه به حساب میآید. کابل مدعی است که بیشتر حملات تروریستی در شهرها و قریههای افغانستان از آنسوی خط دیورند انجام میشوند و نظامیان و استخبارات پاکستان در بیشتر این حملات دست دارند. به گمان دستگاههای امنیتی و استخباراتی افغانستان و همچنین از نگاه مقامهای سیاسی کابل، پاکستان از گروههای تندرو و تروریستی سالهاست به حیث ابزار استراتژیک، به منظور بیثباتی و ناامنی افغانستان استفاده میکند. اما در مقابل، نظامیان پاکستانی و مقامهای سیاسی این کشور ادعا دارند که اسلامآباد پس از ملحق شدن به ائتلاف بینالمللی ضدتروریزم، سالهاست در خط مقدم مبارزه با گروههای تندرو و تروریستی قرار دارد و در این راه علاوه بر تحمل مصارف هنگفت مالی، قربانیهای زیادی را متقبل شده است. آنها همچنین مدعی اند که بخشهای مرزی افغانستان مکانهای مناسب و امنی برای پناه گرفتن گروههای تندرو و تروریستی اند و کابل در سالهای گذشته نه تنها برای در هم کوبیدن این گروهها کاری نکرده است، بلکه با سکوت و مسامحه برای گروههای تروریستی مجال بیشتری داده است تا امنیت منطقه را برهم بزنند.
این ادعاها که هرازگاهی از سوی مقامهای دو کشور بهطور جدی مطرح میشوند، روابط کابل و اسلامآباد را در بیش از یک دههی گذشته با تنشها و نوسانهای فراوان سیاسی همراه ساخته است. اوج این تنشها که منجر به بیاعتمادی فزاینده در روابط کابل-اسلامآباد شد، به سالهای پایانی حکومت حامد کرزی، رییس جمهوری پیشین کشور، بازمیگردد، که حتا مقامهای نظامی پاکستان در اواسط امسال هشدار دادند، قصد حملهی نظامی بر خاک افغانستان را دارند. در ماههای پایانی حکومت حامد کرزی، مقامهای ناتو و امریکا نیز اذعان کردند، تیرگی در روابط کابل-اسلامآباد بهشدت اوج گرفته و دو طرف به شکل بیسابقهای نسبت به یکدیگر بدبین و بیاعتماد شدهاند. همچنين حامد کرزی در روزهایی که قرار بود قدرت سیاسی را به رییس جمهوری جدید، محمد اشرف غنی واگذار کند نیز تأکید داشت که کابل باید در برخورد و برقراری روابط با اسلامآباد جانب احتیاط را رعایت کند.
کابل و اسلامآباد تا هنوز برای تثبیت این ادعاها وارد گفتوگو و مذاکرات جدی نشدهاند. مقامهای نظامی و سیاسی افغانستان با وجودی که به جانب اسلامآباد برای مبارزهی مشترک با تروریزم تعهد سپردهاند، ولی باور دارند که ریشهها و عوامل بیثباتی و بحران امنیت در افغانستان به پاکستان بازمیگردند. به همین دلیل، همواره از جانب پاکستان خواستهاند، لانههای امن هراسافگنان و گروههای تندرو را که عامل بیثباتی افغانستان و منطقه اند، در خاکش مورد هدف قرار دهد و به رهبران طالبان افغان فرصت دهد که مذاکرات صلح با دولت افغانستان را آغاز کنند. نظامیان پاکستانی که تا چندی قبل شانه به شانهی طالبان افغانی در جنگهای چندین روزهی هلمند و کنر در برابر نظامیان افغان میجنگیدند؛ اما باور دارند که ریشههای بیثباتی پاکستان و منطقه در افغانستان نهفته اند و کابل نمیخواهد دست از حمایت رهبران گروههای تندرو و هراسافگن در خاک پاکستان بکشد.
با توجه به نکات فوق، به نظر میرسد که کابل و اسلامآباد راه دشوارگذری برای رسیدن به توافق جامع بر سر چگونگی مبارزه با تروریزم در منطقه پیشرو دارند؛ چون دیوارهای بیاعتمادی میان این دو همسایه در سالهای گذشته آنقدر بالا رفته است که گمان نمیشود فتح این دیوارها بهزودی برای آنها میسر و ممکن باشد. از اینرو، تلاش افغانستان و پاکستان در عین بیاعتمادی برای پیکار سازمانیافته با تروریزم در آغاز با مشکلاتی روبهرو است که آیندهی این تلاشها را ناکام و سیاه وانمود میسازد.
رفع سوء ظن و تلاش برای برطرف ساختن سایهی بیاعتمادی در روابط کابل-اسلامآباد، مقدمتر از تعهد دو همسایه برای مبارزه با تروریزم است. تا زمانی که دو کشور همدیگر را در ناامنیهای منطقهای مظنون ببینند و عوامل داخلی ناامنیها را بیرون از مرزها در خاک دیگری جستوجو کنند، قطعاً تلاش و کوشش آنها برای مبارزهی مشترک با تروریزم به نتیجهی دلخواه نخواهد رسید. رهبران سیاسی و نظامی افغانستان و پاکستان باید به این درک رسیده باشند که نطفهی همکاری در اوج بیاعتمادی شکل نمیگیرد و طرح استراتژی مبارزهی مشترک با تروریزم، گام بعدیای میباشد که باید بهدنبال احیای اعتماد در روابط دو کشور بلند شود. در غیر این صورت، سخن از مبارزهی مشترک با تروریزم، شبیه همان وعدهها و تعهداتی خواهد بود که بارها از سوی مقامهای افغانستان و پاکستان به مردم دو کشور داده شده و اما عملی نشدهاند.