در یازدهم ماه جدی امسال نیروهای امر به معروف و نهی از منکر طالبان در کابل شماری از دختران جوان را از دشت برچی، منطقهی هزارهنشین واقع در غرب شهر کابل بازداشت کردند. این نیروها در روزهای دوازدهم و سیزدهم این ماه نیز به بازداشت دختران و زنان ادامه داده و دهها دختر جوان را به اتهام «عدم رعایت حجاب» بازداشت کردند. در روزهای بعد روند بازداشت زنان و دختران به قسمتهای شمال شهر کابل و محل عمدتاً تاجیکنشین ادامه پیدا کرد. روند بازداشتها سپس به ولایات دایکندی و بامیان، از دیگر مناطق هزارهنشین در افغانستان گسترش یافت. تصاویر منتشر شده از بازداشت دختران، بهویژه در دشت برچی نشان میدهد که طالبان زنان و دخترانی را بازداشت کردهاند که لباس رایج جامعه افغانستان را به تن داشتهاند.
به دنبال این بازداشتها اعتراضات گستردهای شکل گرفت. به نظر میرسد طالبان در واکنش به این اعتراضات جلسهای را در غرب کابل تنظیم کرده بودند تا به این اعتراضات پاسخ دهند. این جلسه در مسجد امام زمان، واقع در غرب کابل زیرنام «گردهمآیی بزرگ مردمی جهت تحلیل و ارزیابی حوادث اخیر کابل» برگزار شده بود. یکی از سخنرانان این جلسه آیتالله واعظزاده بهسودی، از عالمان دینی هزارهها و شیعههای افغانستان بوده است.
یک نوار صوتی از او منتشر شده است که به گفتهی خودش، در راستای تحلیل وضعیت پیش آمده است. در این صحبت در طی حدود نیم ساعت او از جنبههای مختلف به مسأله «امر به معروف و نهی از منکر» در اسلام پرداخته است. او در آغاز سخنانش میگوید که روز گذشته (روز قبل از سخنرانی او) مولوی نظامی از ریاست ۰۵ استخبارات طالبان به دیدن او رفته و از او درخواست کرده است که در جلسه «یک مقداری اوضاع و احوال جاری را تحلیل کند.» آقای واعظزاده در ادامه سخنانش میگوید که در این جلسه با اصرار این مقام طالبان شرکت کرده است.
این عالم دینی هزارهها میگوید امر به خوبی و نهی از بدی یک اصل قرآنی و دستور الهی است و آنانی که در تاریخ مورد غضب قرار گرفتهاند، «به دلیل ترک این دو فریضه بودهاند و آنانی هم که به مقام والای انسانیت، ایمان و شرافت ارتقا کردهاند، بهخاطر انجام امر به خوبی و نهی از بدی بودهاند.» او میگوید این صحبتها را از ترس «امارت اسلامی» نمیکند و از سالها به این طرف خود در این مورد صحبت کرده است.
بازداشتهای گسترده زنان و دختران توسط طالبان واکنشهای زیادی خلق کرد. نمایندگیهای دیپلماتیک افغانستان در اعلامیهای در هژدهم جدی گفتند که این بازداشتها در تاریخ معاصر افغانستان سابقه نداشته است. این نمایندگیها افزوده بودند که چنین بازداشتها «نقض صریح حیثیت و حریم خصوصی» زنان و دختران بوده و این رفتار طالبان «بیاعتنایی آشکار به رسوم و فرهنگ ما و هنجارهای شناخته شدهی حقوق بشری است.»
هرچند طالبان این ادعا را رد کرده و گزارشها را تبلیغات خواندهاند اما در عمل تصاویر نشر شده نشاندهنده خشونت این گروه است. محمد خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان در سخنرانی گفته است که طالبان در کابل «مسکینان سوالگر را جمعآوری کرده و با عزت و احترام به موتر سوار کردهاند و به مراکزی منتقل کردهاند که از سوی امارت اسلامی برای آنان بندوبست شده است.»
اما برعکس ادعای او، نهادهای حقوق بشری مدعی اند که زنان و دختران نه تنها بازداشت شده بلکه مورد خشونت نیز قرار گرفتهاند. در تازهترین مورد گروهی از کارشناسان سازمان ملل متحد از جمله ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشری در افغانستان گفتهاند که زنان و دختران بازداشتشده در بازداشتگاههای طالبان «تنها یک وعده غذایی در روز دریافت میکردند و برخی از آنان مورد خشونت فزیکی، تهدید و ارعاب قرار میگرفتند.»
طالبان در بسیاری موارد گزارشها، ادعای بدرفتاری یا خشونت اعضای خود با مردم و گروههای قومی-مذهبی مشخصی را رد کردهاند. در مواردی هم پس از واکنش افکار عامه سعی کردهاند ادعاها را نادرست بخوانند یا مدعی و منتقد را بازداشت کنند. از سخنان خالد حنفی نیز فهمیده میشود که او در پی واکنشهای گسترده در نشستی شرکت کرده و میگوید ادعاها مبنی بر بازداشت زنان و دختران هزاره و تاجیک «حقیقت ندارد» و تبلیغات است.
آقای واعظزاده اما میگوید که در مورد نحوهی اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر میان علمای اسلام بحث است. او با جزئیات در مورد شرایط، وضعیت و اهلیت عامل امر به معروف و نهی از منکر میپردازد. به باور او، این امر نیازمند تخصص است و فردی که چنین کاری را میکند، «اول باید معروف را بشناسد و منکر را تشخیص دهد. اگر کسی معروف و منکرشناس نباشد، چگونه موضوعی را که نمیشناسد، به آن امر کند یا از آن نهی کند.»
واعظزاده بهسودی همچنان یادآور میشود که سه ماه پیش شش تن از مسئولان وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان به مدرسه تحت مدیریت او رفته و گفته بودند که برای اجرای دستورهای طالبان میخواهند با آوردن اردو، تانگ و رنجر اقدام کنند. او گفت: «تکرار و توصیه کردم که در روش بسیار دقت کنید. بسیار نرم حرکت کنید. آهسته و با ملایمت حرکت کنید. زبان موعظه در پیش بگیرید. ناصح باشید، ناصح مشفق باشید. هُش دارید دست به خشونت نزنید. هٌش دارید اقدام نظامی نکنید که مبادا خود معروف، منکر شود. موعظه اگر روشمند نباشد، اثر معکوس خواهد داشت.»
به دنبال بازداشتها و رفتار خشونتآمیز مبلغان طالبان با زنان و دختران هزاره و تاجیک، بسیاریها استدلال کردند که طالبان در پی تحقیر و توهین گروههای قومی اند. در بیانیهی کارشناسان سازمان ملل نیز آمده است که این رفتار طالبان تبعیضآمیز است و «سپردن مسئولیت لباس زنان به مردان عاملیت زنان را نقض میکند و باعث نهادینهشدن تبعیض و تداوم کنترل زنان و دختران از سوی مردان شده و جایگاه آنان را در جامعه کاهش میدهد.»
واعظزاده بهسودی نیز به نظر میرسد با آوردن مثال از دوران بعثت پیامبر اسلام، دعوت او از مردم به دین اسلام و مراجعه به فقه اسلامی، سعی دارد این را به طالبان بگوید که در اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر نخست در نظر بگیرند که تطبیقکنندگان خود از شریعت اسلام آگاهی کافی داشته باشند و یا براساس شریعت اسلامی، اهلیت این کار را داشته باشند تا بتوانند آنچه که خلاف آموزههای دین اسلام است را به درستی شناسایی کنند. از طرفی او به شکل غیرمستقیم میخواهد بگوید که رفتار طالبان نه تنها نمیتواند این گروه را به اهداف شان برساند که واکنش منفی نیز خلق خواهد کرد.
او در بخشی از سخنانش میگوید پیامبر اسلام در مکه اذیتها و مهاجرت به حبشه را قبول کرد اما دست به خشونت نزد. وقتی به مدینه آمد، با آنکه قدرت پیدا کرد و حکومت اسلامی تشکیل داد، با موعظه و نصیحت پیش رفت و نه تنها با مسلمانان که «حتا با سه طایفهی یهود پیمان عدم تعرض بست.» او همچنان با اشاره به داستان موسا و فرعون در قران گفت: «به امارت اسلامی عرض میکنم، شما قطعاً از موسا و هارون برتر نیستید و مردم هم فرعون نیستند. با فرعون دستور این است که با ملایمت رفتار شود و الا با خشونت فرعون مسلمان نمیشود و ایمان نمیآورد.»
او خطاب به امر به معروف و نهی از منکر طالبان گفت که شما میتوانید موعظه کنید، پدر و برادر دختران و زنان را طلب کنید اما خشونت نکنید. او گفت که روز قبل هم به مسئولان طالبان توصیه کرده است که کاری نکنند تا مردم از نظام فاصله بگیرند. او با بر شمردن سه اشتباه طالبان گفت که هزارههای افغانستان با در نظرداشت این سه مورد در بیست سال گذشته با طالبان همکار نبودهاند.
کشتن عبدالعلی مزاری، رهبر فقید حزب وحدت اسلامی افغانستان، حذف مذهب شیعه از نصاب تعلیمی و برخورد با «ناموس» هزارهها سه اشتباهی است که طالبان در برخورد با این گروه قومی مرتکب شدهاند و زمینهی بیاعتمادی را ایجاد کردهاند. او گفت: «افغانستان کشور مشترک همه اقوام است. تقابل به صلاح نیست. ما طرفدار جنجال و جنگ نیستیم. خواهان تعامل و برادری، همدلی و زندگی مسالمتآمیز و هموطنی هستیم. ما دو سال و هفت ماه است که این شعار را میدهیم و عمل هم کردهایم. اما در این مدت مقامات امارت اسلامی اصلا ًجوابی ندادهاند. نمایندگان شورای علمای شیعه به قندهار میروند، شش هفت روز منتظر میمانند اما پذیرفته نمیشوند. اما یک ملای پاکستانی میآید در دو روز کل مقامات را میبیند. جای گلایه است.»
آقای واعظزاده بهسودی در ادامه سخنانش خطاب به رهبر طالبان میگوید طالبان کارهای نکرده زیاد دارند. او میپرسد چند کشور در افغانستان تاهنوز سفارتش را باز کردهاند؟ چند کشور پاسپورت افغانستان را به رسمیت میشناسند؟ معنای این سخن او این است که تاهنوز هیچ کشوری حکومت طالبان را به رسمیت نشناخته است. به عبارت دیگر، او به رهبری طالبان میگوید که نباید حکومت طالبان پوشش زنان و دختران را اولویت حکومتداری قرار دهد بلکه مشکلات کلانتر از آن را اولویت دهد.
طالبان تاکنون نه تنها به تقاضای جامعه جهانی پاسخ ندادهاند بلکه هر نوع مطالبه مردمی و انتقادات را نیز سرکوب یا آنرا رد کردهاند. جامعه جهانی بارها گفته است که طالبان باید نخست مشروعیت مردمی را از داخل افغانستان بهدست بیاورند و سپس بهدنبال شناسایی حکومت شان از سوی جامعه جهانی باشند. طالبان اما استدلال وارونه دارند: نه به امور داخلی ما دخالت کنید نه به امور داخلی کشورها دخالت میکنیم.
نشست مردمی در غرب کابل و سخنان واعظزاده بهسودی، اشارات و مثالهایی که در این نشست مطرح شده است، به طالبان تاریخ افغانستان را نیز یادآوری میکند. مقاومت در برابر نظامهای سیاسی در افغانستان زمانی در جامعه شکل گرفته است که حکومت و زمامداران سیاسی افغانستان خواستههای مردم را نادیده گرفته یا عرصهی زندگی را بیش از حد برای آنان تنگ کردهاند. سیاستهای سختگیرانهی عبدالرحمان خان در قرن ۱۹ و سپس وضع انواع و اقسام مالیات از سوی حکومتهای نادرشاه و ظاهرشاه در افغانستان دو موردی است که دستکم در جامعه هزاره با مقاومت مواجه شده است. پس از آن زمانی که حزب دموکراتیک خلق افغانستان قدرت را در دست گرفت، با اعمال خشونت، سرکوب، زندانی و اعدام کردن مخالفان خود نتوانست در جامعه افغانستان جای باز کند و عرصه را برای سربازگیری مجاهدین بیشتر فراهم کرد تا سرانجام حکومت کمونیستی در افغانستان فروپاشید.