علیشیر شهیر
از آغاز مهاجرتهای دستهجمعی افغانها به خارج، بیش از سه دهه میگذرد. حدود نصف جمعیت کشور به نوعی شرایط سخت مهاجرت را تحمل کردهاند. با اینکه هم اکنون بیش از یکچهارم جمعیت افغانستان مهاجر است، دولت برای حل این معضل، کار جدیای نکرده است. تا دولت نگاه عمیق و ارادهی درست سیاسی و برنامهی جامع و فراگیری نداشته باشد و منبعهای ملی و بینالمللی را برای حل این چالش بسج نکند، این معضل حل نخواهد شد.
در ده سال اخیر، بیش از ۵.۷ میلیون مهاجر به کشور باز گشتهاند، ولی هم اکنون نیز حدود ۵ میلیون شهروند افغانستان تنها در کشورهای ایران و پاکستان، در شرایط دشوار، زندگی میکنند. از این رقم، ۲.۴ میلیون تن فاقد مدرک و اسناد اقامتی هستند. در حال حاضر، این مهاجران نه جایی برای ماندن دارند و نه امیدی برای بازگشت.
در ماه گذشته 24 هزار افغان به دلیل بدرفتاریهای کشور پاکستان، مجبور به ترک آن کشور شدهاند. سازمان بینالمللی مهاجرت گفته است که حدود 1500 تن در این ماه از سوی پولیس پاکستان به زور اخراج شدهاند. سرازیر شدن ناگهانی هزارها پناهجوی افغان به کشور، نیاز به منابعی برای کمک به آنها دارد. در این میان، منابع کشور محدود است و توان کمک به این همه عودتکننده را ندارد. در این جمع، تنها به آسیبپذیرترین پناهجویان کمک میشود.
به نقل از بیبیسی، ریچارد دنزینگر، رییس دفتر سازمان بینالمللی مهاجرت در افغانستان گفته است که تنها ده درصد بازگشتکنندگان، به کمک دسترسی داشتهاند و سازمان مهاجرت مجبور شده بخشی از منابع خود را از غرب افغانستان، از مناطق مرزی با ایران، برای این پناهندگان منتقل کند. این سازمان گفته که به ۱.۶ میلیون دالر دیگر در افغانستان برای سال ۲۰۱۵ نیاز دارد. با در نظرداشت چنین شرایطی، مهاجران پایی برای بازگشت ندارند و مجبورند دشوارترین حالتها را در کشورهای میزبان تحمل کنند.
نیازهای اولیهای چون مسکن و کار، شرایط ناپایدار زندگی، نگرانی از آینده و ناامنی، شهروندان مهاجر افغان را مجبور میکند که زندگی در شرایط دشوار مهاجرت را به ماندن در کشور ترجیح دهند؛ در حالی که اکثر مهاجران افغان در کشورهایی چون ایران و پاکستان، از حقوق اولیهی بشریشان محروم اند. به طور مثال، بخشی از فرزندان مهاجر به دلیل نداشتن سند اقامت، از دسترسی به تحصیل در ایران محروم اند. این مهاجران مجبورند تن به کارهای شاقه بدهند. مهاجران فاقد اسناد اقامتی نه تنها از دریافت حقوق ابتدایی بشری محروم اند، بلکه همیشه در سایهی ترس دایمی از اخراج اجباری زندگی میکنند که هر لحظه ممکن است به طور دستهجمعی از کشور میزبان بیرون رانده شوند.
سرنوشت مهاجران افغانستان همیشه تابع سیاستهای کشورهای میزبان است. از آن جمله پاکستان همواره از مهاجران برای وارد کردن فشار سیاسی بر ما استفاده میکند. سیاستگذاران ما نسبت به مهاجران به مثابهی قشر نیازمند و آسیبپذیر، نگاه واقعبینانه ندارند. در حالی که اکنون جمعیت قابل توجهی از مهاجران ما، افراد ماهر، تحصیلکرده، متخصص و کارآفرین هستند و میتوانند در ارتقای ظرفیت ادارهها و نهادها و نیز در سازندگی و توسعهی کشور نقش اساسی داشته باشند.
در سال ۲۰۱۲ برای سرعت دادن به روند بازگشت مهاجران، یک استراتژی چهارجانبه (استراتیژی راهحل منطقهای) با مشارکت ایران، پاکستان، افغانستان و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان تدوین شد. اهداف اصلی این استراتژی اینها اند: بازگشت داوطلبانه، زمینهسازی برای استقرار و ادغام مجدد بازگشتگان و در نهایت، کمک به کشورهای میزبان. بر بنیاد این برنامه، مهاجران افغان مقیم ایران و پاکستان باید تا سال ۲۰۱۷ به کشور باز گردند. یک نگاه اجمالی به گذشته نشان میدهد که سیاستها و اقدامهای ۱۳ سال گذشته برای بازگشت مهاجران کافی نبوده و نیاز به بازنگری دارند؛ زیرا هم روند بازگشت کند شده و هم مهاجرت مجدد افزایش یافته است.
دولت بنابه دلایل گوناگون، نتوانسته خدمات کافی را برای عودتکنندگان مساعد کند. به طور مثال، پروژهی «شهرکهای مهاجران» در کابل و ولایتها مشکلات خاص خود را دارند: مسألهی شفافیت در روند توزیع زمین، نبود زمین کافی، دوری زمینهای اختصاص یافته به مهاجران از شهرها و فقدان خدمات اساسی در شهرکها. به دلیل این چالشها، تعداد اندکی از عودتکنندگان در این شهرکها زندگی میکنند و از ۶۲ شهرک مهاجران، تنها ۲۹ شهرک فعال اند که حدود ۳۰۰ هزار نفر در آنها زندگی میکنند.
با وجود گستردگی موضوع مهاجران، در ۱۳ سال گذشته، حکومت قبلی در این بخش کمترین توجه، منابع و بودجه را اختصاص داده بود. دولت، وزارت امور مهاجران را پالیسیساز میداند؛ در حالی که داشتن شهرکها و رسیدگی به بازگشت و ادغام مجدد، بدون نقش اجرایی امکانپذیر نیست. نیاز این بود که در ۱۳ سال گذشته با تلاش دولت و سازمانهای همکار، مانند کمیساریای سازمان ملل و سازمان بینالمللی مهاجرت، این وزارت از یک نهاد پالیسیساز به یک نهاد اجرایی ارتقا مییافت که متأسفانه چنین نشده است. همه نیک میدانیم که نوع رویهی کشورهای میزبان با مهاجران افغانستان چگونه است. مهاجر ما در مرز این کشورها به بهانههای مختلف به قتل رسیدهاند.
کشورهای میزبان مهاجران افغانستان، همواره از دولت خواستهاند که برنامهای برای بازگشت مهاجران داشته باشد و بیشتر از این آنان نمیتوانند از این مهاجران میزبانی کنند. با این حال، حکومت جدید باید با استفاده از تجربههای گذشتهی کشور و داشتن ارادهی ملی، برنامهی بنیادیای را در این مورد روی دست بگیرد.
حکومت جدید باید نوع نگاهش را به مهاجران عوض کند؛ زیرا اکثر مهاجران ما از نظر کیفی، مهاجران دو یا سه دهه پیش نیستند که تنها نیاز به کمک و حمایت داشته باشند. اینان با استفاده از کمترین شرایط در دنیای مهاجرت، به متخصصان برجسته و سرمایهگذاران باتجربه تبدیل شدهاند. اکنون بسیاری از این مهاجران به کمکهای بشری دولت نیازمند نیستند، بلکه دولت به حضور آنان در کشور، نیاز دارد. پس حکومت جدید باید این مهاجران را حمایت و زمینه را برای بازگشتشان مهیا کند.