وقتی صدای اعتراض به ستم و بیعدالتی بلند میشود، بسته به اینکه این صدا در کدام سوی خط دیورند باشد، شهروندان افغانستان در برابر آن واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. این تفاوت را میشد در واکنش به قتل گیلهمن وزیر، شاعر پاکستانی روشنتر دید.
هفتهی گذشته، حضرت نعیم (مشهور به گیلهمن وزیر)، شاعر پشتوزبان از وزیرستان شمالی و عضو «جنبش تحفظ پشتون»، در اسلامآباد مورد حمله قرار گرفت و یک روز بعد در شفاخانه جان باخت. گیلهمن جوان ۲۹ ساله بود که از طریق سرودن اشعار حماسی قومی و اعتراض به ستم حکومت پاکستان بر مردم پشتون آن کشور به یکی از مبارزان بلندآوازه در منطقهی صوبه سرحد و وزیرستان تبدیل شده بود. او پاکستانی بود، اما خود را پشتونِ افغان میخواند و همه جا به بیرق افغانستان اعلام محبت و وفاداری میکرد. هرچند هنوز روشن نیست که عاملان قتل او چه کسانی هستند، اعضای جنبش تحفظ پشتون فورا سوءظن خود را بهسوی حکومت پاکستان و کارگزاران محلی این حکومت در وزیرستان حواله کردند. بعضی از فعالان سیاسی-مدنی وزیرستانی بهصورت مشخص از فردی بهنام «آزاد داور» یاد کردند که متعلق به یکی از قبایل وزیرستانی است. این فعالان او را در قتل گیلهمن متهم به همدستی با سازمان اطلاعات پاکستان کردند. قتل گیلهمن چه کار حکومت پاکستان باشد و چه محصول تنشهای قبیلهای در وزیرستان شمالی، این حس را در میان پشتونهای دو سوی خط دیورند تشدید کرد که پشتونهای پاکستان پیوسته آماج ستم و بیعدالتی حاکمان پنجابی آن کشور هستند.
برداشت غالب در میان پشتونهای پاکستان این است که پنجابیها برای آنکه جلو خیزش سیاسی و مدنی پشتونهای پاکستان را بگیرند، به ابزارهای گوناگون فشار متوسل میشوند و از جمله به کشتار هدفمند رهبران جنبش تحفظ پشتون دست میزنند. پشتونهای افغانستان نیز غالبا با این روایت همنوایند. واکنش فعالان سیاسی و اجتماعی پشتونهای افغانستان به قتل گیلهمن وزیر این همنوایی را به خوبی تصویر میکرد.
روایت جنبش تحفظ پشتون چیست؟
بنیانگذاران، اعضا و حامیان جنبش تحفظ پشتون (به رهبری منظوراحمد پشتین) معتقداند که حکومت پاکستان در انحصار افراد، خانوادهها و گروههای قدرتمند پنجابی است که پیوسته سعی میکنند پشتونهای پاکستان را از مشارکت معنادار در قدرت سیاسی محروم نگه دارند. این پنجابیها، بر اساس همین روایت، دایما در کار ناتوانسازی پشتونها هستند و برای ضعیف، محروم و عقبمانده نگه داشتن پشتونها از هیچ روشی (از جمله کشتن فعالان و رهبران پشتون) دریغ نمیکنند. طبق این روایت، پنجابیهای قدرتمند در حکومت به صدای اعتراض پشتونها گوش نمیدهند و خواستهای عدالتطلبانهی این مردم را نادیده میگیرند. کسانی چون منظوراحمد پشتین سرانجام از این همه ستم و بیعدالتی به تنگ آمدند و جنبش تحفظ پشتون را بنا کردند تا محوری شود برای اتحاد پشتونها علیه ستم حکومت مرکزی. گیلهمن وزیر شاعری بود که این روایت را از طریق زبان نیرومند شعر در میان پشتونهای دو سوی خط دیورند پخش میکرد. رفیق و پیشوای سیاسی او، منظوراحمد پشتین، اسم این روایت را در بعضی جاها «افغانیسم» گذاشته است. افغانیسم از این منظر گرایشی است اصلجویانه که خط دیورند را بر میدارد و پشتونهای دو سوی خط دیورند را زیر یک پرچم ملی-قومی وحدت میبخشد و از ستم پنجابیها رها میسازد.
در این سوی خط دیورند
در این سوی خط دیورند، در افغانستان، اقوام غیرپشتونی هستند که کمابیش همان حسی را در برابر حکومتهای مرکزی خود دارند که پشتونهای پاکستان در برابر حکومت مرکزی آن کشور دارند. به این معنا که این اقوام افغانستان نیز از انحصار قدرت در دست یک قوم شکایت دارند و معتقداند که در افغانستان بیعدالتی و تبعیض، ستم قومی، سیاست محرومسازی و تحمیل فرهنگ یک گروه قومی بر دیگران جاری است. از باب تمثیل، اگر کسی بخواهد بفهمد که جنبش تحفظ پشتون در پاکستان چه میخواهد، میتواند به صداهای اعتراضی مردمان غیرپشتون در افغانستان گوش بدهد و دقیقا به عمق آنچه منظوراحمد پشتین میگوید برسد. اگر کسی میخواهد بداند که وقتی شهروندان افغانستان به تبعیض و بیعدالتی و محرومسازی و ناامنی اعتراض میکنند معنای اعتراضشان چیست، میتواند به اعتراضات جنبش تحفظ پشتون در پاکستان گوش بدهد و دقیقا درک کند که در افغانستان چرا اکثریت شهروندان ناراضیاند. به بیانی دیگر، به ناسیونالیست افغانی که دلش از محرومیت و ستمدیدگی پشتونهای آن سوی خط آزرده است، میتوان گفت: تو که تا حالا نمیتوانستی درد تبعیضدیدگان افغانستان را حس کنی، اینک یک نمونهی نزدیک در آن سوی خط دیورند. اگر درد مردان و زنان و کودکان آن سوی خط را میتوانی حس کنی، بیا و همان درد را در کشور خودت و در میان مردمان دیگر افغانستان هم حس کن.
حکومت پاکستان تا حالا با هزار ترفند جامعهی پشتون آن سوی خط دیورند را متفرق، ناتوان و آسیبپذیر نگه داشته است. اما برآمدن جنبش تحفظ پشتون نشان داد که هیچ مردمی را نمیتوان برای همیشه ناتوان نگه داشت. این قصه در این سوی خط دیورند، در افغانستان، نیز صادق است. در ضمن، و این ذکری برای دوستداران مردمان آن سوی خط است، عدالت اگر خوب است در همه جا و برای همه خوب است.