عبدالغفار صفا استاد پیشین دانشگاه کابل
وزیر حج و اوقاف برای جلوگیری از تکرار رویدادهایی چون آتشزدن فرخنده، مبارزه با تعویذنویسان را راه انداخته و قرار است کارزار وسیعی در این رابطه آغاز گردد. گویا عامل اصلی نمایش مضحک و ددمنشانهای که در شاه دوشمشیره و در برابر دیدگان تمام دنیا اتفاق افتاد، تعویذنویسی بوده است.
آقای وزیر!
تعویذنویسی جزء خرافاتی است که ریشهی هزاران سالهی فرهنگی و اقتصادی دارد و از حماقت و شعور ناخودآگاه جمعی ما آب میخورد. روش مبارزه با این خرافات گشنبیخ، بستن دکانهای تعویذنویسی نیست. در واقع مشکل تنها از تعویذ نیست، شما با یک جامعهی مملو از مشتریان تعویذ و جادو روبهرو هستید. سرکوب بیرویهی این وسیلهی کسب درآمد برای بعضیها، منجر به رونق بیشتر آن خواهد شد. وقتی دکانها را ببندید، مردم به خانههایشان مراجعه خواهند کرد و از هر طریق ممکن از آنها استفاده خواهند کرد؛ مثلاً شمارههای تلیفونهایشان در سراسر دنیا- جایی که افغانها هستند- پخش اند. از طریق بانک برایشان پول میفرستند و تعویذ میگیرند. گذشته از آن، هر پدیدهی اجتماعی که سرکوب شود، با سرسختی دوباره رونق میگیرد. وقتی ما با سختافزار قدرت بر فرق زن میکوبیم، این خرافات است که با نرمافزار تعویذ و جادو به سراغش میرود.
این اقدام در واقع پردهانداختنن روی حقایق تلخ دیگری است که ریشههای اصلی این بحران اخلاقی به حساب میروند.
یکبار به واکنشهای اولیهی شماری از مسئولان دولتی و خطبا و امامان مساجد و عملکرد نیروهای پولیس نگاه کنید. یکبار به تصاویر ذوقزدهی جوانان شسته و رُفتهی شهری که چون مور و ملخ بر روی یک زن بیدفاع میپرند، نگاه کنید. یکبار سخنرانیها و هشدارهای مسئولان مدارس افراطیتپرور، استادان دانشکدهی الهیات و واکنش تند امامانی که فتوای محاکمهی صحرایی میدهند و حتا شماری از آنها جوانان را به قتل و سربریدن مردم ترغیب میکنند را بشنوید؛ بعد بگویید که خطر واقعی از کجا میآید.
یکی مشکل فرخنده است و دیگری مشکل جامعهای که فرخنده را آتش زد و هر آن ممکن است فرخندهی دیگری را نیز آتش بزند.
مشکل فرخنده را در دادخواهی برای فرخنده باید جستوجو کرد. اینکه فرخنده هشیار بود یا مشکل روانی داشت، قاری قرآن بود یا دعوتگر سلفی، تعویذ را آتش زد یا قرآن را، هرگز صورت ددمنشانهبودن قتل او را تغییر نمیدهد. حتا زنبودنش نه چیزی به میزان این وحشیگری میافزاید، نه هم چیزی از آن میکاهد. قاتلان او بایستی محاکمه و مجازات شوند. حقیقت همان است که در برابر دیدگان جهان اتفاق افتاد.
مشکل جامعهی بیمار را نمیتوان با اقدامات مقطعی حل کرد. ریشههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن را باید دقیقاً شناسایی کرد و برای حل آن، برنامههای عملی را طرح و اجرا کرد.
آقای وزیر! نگذارید دین وسیلهی سیاستورزیهای ضدانسانی گردد. نهاد دین را به یک نهاد اجرایی روزمره تقلیل ندهید.