منبع: نیویورک تایمز
نویسندگان: عظام احمد و مجیب مشعل
برگردان: حمید مهدوی
از زمانی که کرزی از ریاست جمهوری افغانستان کنارهگیری کرد و از خود روابط پرتنش با امریکاییان، اقتصاد ورشکسته و ناامنی فزاینده برجای گذاشت، صرف هفت ماه میگذرد؛ اما اکنون به نظر میرسد که افغانستان لبریز از دلتنگی برای این رییس جمهور پیشین است.
این چیزی است که در زمان نه چندان دور، کسی حتا فکرش را هم نمیکرد. اما در حالی که رییس جمهور اشرف غنی با یک سلسله تصمیمهای آمرانهاش به طور فزایندهای حتا برخی از متحدانش را به مخالفانش تبدیل میکند و برای تکمیلکردن یک حکومت مؤثر دستوپا میزند، بسیاریها با علاقهمندی از آقای کرزی یادآوری میکنند. بشیر، دکاندار 37 سالهای در شهر کابل گفت: «حکومت جدید یک کابوس است.» «من واقعا دلتنگ کرزی هستم».
این احساسی است که این روزها میتوان در گوشههای مختلف کشور شنید. زارعان کوکنار در نقاط دورافتادهی ولایت هلمند که مصاحبه دادهاند، آن را یاد میکنند و بروکراتها در وزارتخانههای راکد حکومت آن را نجوا میکنند. اما افغانها چگونه میتوانند دلتنگ باشند؟ در صورتی که واضح است بسیاری از مشکلاتی که آنها در مورد آن نگرانند– از یک اقتصاد بیمار گرفته تا دستآوردهای فزایندهی طالبان و فساد شایع– در دوران ریاست جمهوری کرزی به شکل تغییرناپذیری ریشه دوانیده بودند و حل این مشکلات در صدر برنامهی کاری آقای غنی قرار دارند. افزون بر آن، مقامهای افغان چگونه میتوانند دلتنگ کرزی باشند، زمانی که او واقعا [قدرت] را ترک نکرده است؟
آقای کرزی هرچند در ماههای اخیر از دید عمومی به دور بوده است؛ اما در صحنهی سیاسی در همهجا حاضر بوده است. او در چند قدمی کاخ ریاست جمهوری دکانی راهاندازی کرده است و برای آمادهسازی و استفاده از محرومان حکومت جدید هر کاری که بتواند انجام میدهد. او در مهمانیهای کلان از طیف گستردهای از بزرگان، سیاستمداران و مشاهیر میزبانی میکند و به سنت دوران ریاست جمهوریاش ادامه میدهد.
به صحنهآمدن دوبارهی تیم کرزی تا حد زیادی هزینهی سیاستهای تند آقای غنی بوده است؛ چون او تلاش کرده تا حکومتی را که زمانی «خانهای در آتش» خوانده بود، تصفیه کند. آقای غنی در تلاشی به منظور از بینبردن شبکههای حمایتی سودآور و مراکز قدرتی که حکومت کرزی را تعریف میکردند، یک تعداد از رهبران بانفوذی را که از وضعیت موجود نفع میبردند، ناراض ساخته است.
شیوهی کار او کمکی نکرده است. در هفت ماه نخست کاریاش، کار او اخراج جمعی بوده است؛ اخراج یک جانبهی تمام اعضای در حال خدمت کابینه و والیان کشور که پستهایی آنها هنوز هم به طور کامل پر نشدهاند.
فرزانه، دانشجویی در کابل گفت: «غنی دارای تحصیلات عالی، عاری از فساد و در برابر حقوق زنان پاسخگو است.» «اما کرزی میدانست چطور بازی کند». این بازی است که رییس جمهور پیشین آن را ادامه داده است.
در جمع مهمانان او اخیرا مقامهای پیشین، مردان قدرتمند قبایل، رهبران مذهبی و حتا دشمنان پیشینش (رهبری ارتش امریکا که آقای کرزی چند ماه اخیر ریاست جمهوریاش را با تمسخر آنها سپری کرد) بودند. بسیاری از این مهمانان رانده شدگان حکومت غنی هستند؛ مردانی که اخراج شده اند، خجالت داده شده اند، نادیده گرفته شدهاند یا به آنها خیانت شده است.
جمعهخان همدرد را در نظر بگیرید؛ والی قدرتمندی که با هزینهی سیاسی کلان از مبارزات انتخاباتی آقای غنی حمایت کرد. آقای همدرد، به عنوان رهبر ارشد حزب اسلامی بانفوذ، منابع سیاسی و مالی قابل توجهی به کار برد تا در جریان انتخابات به آقای غنی کمک کند. سپس از دادن یک پست در حکومت جدید برای آقای همدرد صرف نظر شد. این امر عواقب فوری به دنبال داشت: نظر به گفتهی دو فردی از این اختلافات آگاهی دارند، اقای همدرد و حزبش با آقای غنی قطع روابط کردند.
یک مقام حزب اسلامی که نخواست نامش فاش شود، چون صلاحیت سخن گفتن از طرف حزب را نداشت، گفت: «ما به اشرف غنی کمک کردیم به قدرت برسد، ما به او مشروعیت اسلامی دادیم در حالی که او از هر طرف زیر آتش بود». اما چه کسی بود که نه تنها احوال آقای همدرد؛ بلکه احوال تمام رهبران منطقهی او که روابط چندان خوبی با حکومت جدید نداشتند، را بگیرد؟ آقای کرزی.
مصاحبهها با یک تعداد از مقاهای حکومتی و دیپلماتیک نشان میدهند که حلقهی درونی حکومت آقای غنی به طور فزایندهای حضور اقای کرزی را یک مرکز قدرت دردسرساز و رقیب میدانند. بسیاری از دستیاران مورد علاقه آقای کرزی؛ مردانی که بیش از یک دهه در ادارهی حکومت به او کمک کردند، بهشدت به او وفادار ماندهاند و در حاشیهها فعالیت دارند.
با اینحال، اهداف رییس جمهور پیشین مشخص نیستند. برخیها براین باورند که او ائتلاف میسازد تا در صورتی که یک بار دیگر فعالیتهای سیاسیاش برای رهبری کشور نیاز شود، از آن استفاده کند. با این حال، نظر به گفته تعداد از افرادی که شخصا با او ملاقات کرده اند، او تاکید کرده است که باید از حکومت وحدت ملی فعلی حمایت شود. با این حال، نگرانی مقامها و دیگران اینست که آیا حکومت شکنندهی وحدت ملی به رهبری آقای غنی به اندازه کافی دوام خواهد آورد تا از آن حمایت شود.
هرچند تنشها میان اقای غنی و عبدالله عبدالله که قرار است شریک او در حکومت باشد، به گستردگیای بحران دلخراش انتخابات تابستان گذشته بر میگردد، رویدادهای اخیر همه چیز را تا آستانه سقوط کشانده است. ماه گذشته، پس از چندین بار بی اعتنایی آقای غنی، آقای عبدالله اختلال در عملکرد حکومت و نارضایتی خودش علنا را اعلام کرد.
اظهارات آقای عبدالله، به عنوان رییس اجرایی که پستش تا حد زیادی تعریف نشده باقی مانده است، در 8 ماه اپریل، دیپلماتهای غربی را باردیگر در حالت بحران فرستاد. جان کری، وزیر خارجهی امریکا، از آقای عبدالله خواست که تلاش کند اوضاع آرام شود. اما بسیاری از مقامها در کابل نگرانیهایی در مورد فروپاشی حکومت را بحث کردند.
اوضاع تا حدودی آرام شد. در میان دیگران، سفیر امریکا در افغانستان به آقای غنی هشدار داد که اقدام یک جانبه را متوقف سازد و به شراکتش با آقای عبدالله احترام بگذارد. دیگران به آقای عبدالله هشدار دادند که صرف بخاطر این که میخواهد در مورد هرچیز با او مشوره شود، ممانعت در برابر پیشرفت درحکومت را متوقف سازد. اما تقریبا هیچ کسی تصور نمیکند که صلح میان این دو تیم در حکومت وحدت ملی آسان باشد. حاجی عبدالمجید خان، یکی از بزرگان قومی و باشنده قندهار گفت: «در بسیاری از کشورهای جهان، صرف یک رییس جمهور وجود دارد؛ اما ما دو رییس جمهور داریم.» «این مثل آنست که دو مرد یک زن داشته باشد».
یکی از مواردی که هردو در مورد آن توافق دارند، این است که غیر از خودشان، بزرگترین تهدید داخلی علیه آنها آقای کرزی است. نظر به گفتهی یکی از افراد نزدیک به عبدالله عبدالله که نخواست نامش فاش شود تا موجب خشم هردو رهبر نشود، آقای عبدالله به طور خصوصی به آقای غنی گفته است که حکومت آنها ناکام است و مردم آقای کرزی را میخواهند.
اما این نگرش که ممکن است آقای کرزی تهدیدی برای حکومت آقای غنی باشد یک امر تازه است. در جریان انتخابات، آقای عبدالله آقای کرزی را به کمک در هماهنگ سازی «تقلبی که آقای غنی را به قدرت رساند» متهم کرد. و آقای غنی در نخستین روزهای ریاست جمهوریاش هفته وار با رییس جمهور پیش از خودش ملاقات میکرد و در سخنرانیهایش اغلب از او تشکر میکرد. اما از زمان تا کنون روابط آنها سرد شده است و نظر به گفتهی دستیارانشان، تا حدود زیادی دلیل آن این است که آقای غنی تمام خطوط قرمزی را که آقای کرزی از او خواسته بود احترام بگذارد، شکسته است. این خطوط قرمز نزدیکی بیش از حد با پاکستان و ایالات متحده را شامل است؛ دو کشوری که آقای کرزی احساس میکند صادق نیستند. عدول دیگر از میراث کرزی که در پایتخت باعث شگفتی شده است، تعادل قومی و جناحی در حلقهی درونی حکومت آقای غنی است. آقای غنی متمایل بوده است اعضای کابینه و مشاوران ارشدش، به شمول مشاور امنیت ملیاش، مشاورش در امور رسانهها، مشاور فرهنگیاش، مشاور اقتصادیاش و رییس اداره امور را از قوم پشتونش انتخاب کند. آقای کرزی، با تمام معایبش، با توجه دقیق و درستش جناحهای مختلف را در حکومتش گنجانده بود.