PHOTO: TACC

برافراشته شدن پرچم طالبان در مسکو

پرچم «جمهوری اسلامی افغانستان» از فراز ساختمان سفارت افغانستان در مسکو پایین کشیده شد و جای آن را پرچم سفیدرنگ طالبان گرفت. این اقدام با نشر گسترده‌ی ویدیوهای مربوط به آن در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی همراه بود. روسیه نخستین کشوری است که به‌‌گونه‌ی علنی رژیم طالبان را به‌رسمیت شناخته است.

امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه‌ی طالبان، در جریان دیدارش با دیمیتری ژیرنوف، سفیر روسیه در کابل، از این اقدام استقبال کرد. او گفت: «از همه زودتر از این اقدام روسیه که امارت اسلامی را به‌رسمیت شناخت، ما استقبال می‌کنیم. این اقدام جسورانه فدراسیون روسیه ان‌شاءالله برای دیگران هم به یک مثال بدل شود.»

او همچنین مدعی شد که در طول چهار سال حاکمیت مجدد این گروه در افغانستان، امنیت تأمین شده و این گروه در عرصه‌ی سیاست خارجی و دیپلماسی نیز موفقیت‌هایی به‌دست آورده‌اند. او تأکید کرد که روابط میان کابل و مسکو باید گسترش یابد و افزود: «امارت اسلامی افغانستان براساس سیاست متوازن، روابط مثبت و با احترام متقابل می‌خواهد.»

در پی این تحولات، وزارت خارجه‌ی روسیه با نشر اطلاعیه‌ای رسمی، دلایل به‌رسمیت‌شناسی «امارت طالبان» را اعلام کرد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ما معتقدیم که به‌رسمیت‌‌شناختن  ‏مقام‌های افغانستان، انگیزه‌ای برای توسعه همکاری‌های ‏دوجانبه سازنده بین کشورهای ما در زمینه‌های مختلف ‏خواهد بود‎.»

در این اطلاعیه ذکر شده است که روسیه همکاری در بخش بازرگانی، اقتصاد، حمل‌ونقل، کشاورزی و زیرساخت‌ها در افغانستان را در چشم‌انداز می‌بیند؛ «ما به کمک به کابل در تقویت ‏امنیت منطقه‌ای و مبارزه با تهدیدات تروریسم و جرایم ‏مواد مخدر ادامه خواهیم داد.»

از سوی دیگر، چین که روابط نزدیک با گروه طالبان دارد، نیز از تصمیم روسیه در به‌رسمیت‌شناختن طالبان حمایت کرده است. مائو نینگ، سخن‌گوی وزارت خارجه‌ی چین روز جمعه (۱۳ سرطان) اعلام کرد که پکن بر تعامل گسترده‌‌تر با طالبان تأکید دارد و افزود: «طالبان نباید از جامعه‌ی جهانی منزوی بماند.»

این تحول در حالی رخ می‌دهد که در نخستین دور حاکمیت طالبان در نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۹۰ میلادی، تنها سه کشور شامل پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی این گروه را به‌رسمیت شناخته بودند. اما این‌‌بار، روسیه در حالی گام نخست را برداشته است که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، همچنان در مورد ماهیت رژیم طالبان و رویکردهای آن در عرصه‌های حقوق بشر، زنان و اقلیت‌ها ابراز نگرانی می‌کنند.

واکنش‌ها نسبت به به‌رسمیت‌شناسی طالبان   

تصمیم مسکو مبنی بر به‌‌رسمیت‌شناختن حکومت طالبان، با موجی از واکنش‌های منفی از سوی شماری از شهروندان افغانستان، نهادهای سیاسی مخالف طالبان و نمایندگان سیاسی پیشین این کشور روبه‌رو شده است. منتقدان می‌گویند روسیه با این اقدام، گروهی را به‌رسمیت شناخته که به ارزش‌های حقوق بشری، به‌‌ویژه حقوق زنان و اقلیت‌ها، بی‌اعتنا است و مشروعیت مردمی ندارد.

نصیراحمد فایق، سرپرست نمایندگی افغانستان در سازمان ملل متحد در واکنش به این تحول گفته است: «به‌‌رسمیت‌شناختن طالبان از سوی کشورهایی که در بیست سال گذشته حامی آنان بودند، تعجب‌آور نیست.»

او روز جمعه (۱۳ سرطان) در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اما پرسش اصلی این است که آیا این شناسایی تأثیری بر وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بشری افغانستان و مردمی که با فقر، بیکاری و بی‌سرنوشتی مواجه‌اند خواهد داشت یا خیر؟»

آقای فایق تأکید کرده است که پی‌آمدهای این تصمیم بیشتر به سود طالبان خواهد بود تا به نفع مردم افغانستان؛ «پاسخ روشن است: این حرکت سیاسی ظاهرا به نفع طالبان است، اما تأثیرات سوء و درازمدت آن بر مردم افغانستان به‌ مراتب بیشتر خواهد بود.»

در همین حال، دو جبهه سیاسی و نظامی مخالف طالبان، «جبهه مقاومت ملی افغانستان» و «جبهه آزادی افغانستان»، اقدام روسیه را محکوم کرده‌اند و آن را موجب تقویت تروریسم و تهدید امنیت منطقه دانسته‌اند.

«جبهه مقاومت ملی افغانستان» با انتشار بیانیه‌ای، به‌‌رسمیت‌‌شناسی طالبان را «امتیاز بزرگی برای شرکای تروریستی این گروه و شبکه‌های جرمی مستقر در افغانستان» توصیف کرده است. در این بیانیه آمده است که تصمیم روسیه «در تضاد با روحیه‌ دیرینه مناسبات تاریخی میان مردم افغانستان و فدراتیف روسیه» است.

این جبهه هشدار داده است که اقدام اخیر مسکو، باعث عادی‌‌سازی تروریسم و اقتصاد جرمی در سطح منطقه خواهد شد و افزوده است: «ایجاد مسیر گریز بین‌المللی برای نجات رژیم غیرمشروع طالب نه‌تنها به ثبات، امنیت و توسعه منطقوی کمک نمی‌کند بل سبب عادی‌‌سازی تروریسم و اقتصاد جرمی، تأیید ترویج افراطیت و تشویق قاچاق مواد مخدر و سلاح خواهد شد.»

«جبهه مقاومت ملی افغانستان» همچنین مسیر مشروعیت نظام سیاسی در افغانستان را در تمثیل اراده‌ی جمعی مردم و حق رأی دانسته و تأکید کرده است که به «مبارزه برحق خود تا رسیدن به یک نظام مشروع برخاسته از رأی مردم» ادامه خواهد داد.

همچنین، «جبهه آزادی افغانستان» در واکنش به اقدام مسکو گفته است: «به‌‌رسمیت‌‌شناختن امارت خودخوانده‌‌ی گروه طالبان، مشوق افراط‌گرایی و تروریسم است.» این جبهه در اعلامیه‌ای نوشت: «به‌رسمیت‌شناختن امارت طالبانی در افغانستان، در حقیقت به معنای رسمیت‌ دادن به گروه‌های هراس‌افکن و از میان برداشتن موانع براندازی نظم مبتنی بر قانون اساسی در سراسر منطقه است.»

در ادامه‌ی این بیانیه، فهرستی از گروه‌های افراطی و تروریستی‌ای که در نتیجه‌ی به قدرت رسیدن طالبان تقویت شده‌اند، ارائه شده است؛ «قدرت‌گیری گروه‌های تروریستی مانند تحریک طالبان پاکستان، انصارالله تاجیکستان، جنبش اسلامی ازبیکستان، داعش خراسان، القاعده، حزب‌التحریر و سایر شبکه‌های افراطی مسلح در منطقه، به‌‌ویژه آسیای میانه که اخیرا دایره‌ی اقدامات تروریستی آن‌ها به خاک روسیه نیز رسیده است، نتیجه‌ مستقیم غصب قدرت سیاسی در افغانستان توسط گروه طالبان است.»

این جبهه هشدار داده است که تروریسم اکنون در دروازه‌های آسیای میانه ایستاده و نوشته است: «خطر تروریسم و افراط‌گرایی مذهبی در دروازه‌های آسیای میانه، واقعی و عینی است و این اقدام، بی‌هیچ تردیدی، به‌ منزله‌ی فراخوانی تروریسم و بنیادگرایی به آسیای میانه و فراتر از آن تلقی خواهد شد.»

MoFA_Afg :عکس/ دیدار وزیر خارجه‌ی طالبان با سفیر روسیه در کابل

روابط طالبان و روسیه

روابط میان گروه طالبان و فدراسیون روسیه، ریشه در دوران حضور نظامی امریکا و ناتو در افغانستان دارد؛ دورانی که گزارش‌هایی متعددی مبنی بر حمایت مالی و تسلیحاتی مسکو از برخی شاخه‌های طالبان، در رسانه‌ها منتشر می‌شد. اگرچه در آن زمان، مقام‌های روسی این گزارش‌ها را همواره رد می‌کردند، اما بسیاری از تحلیل‌گران معتقد بودند که نگرانی روسیه از حضور نظامیان غربی در نزدیکی مرزهای متحدانش در آسیای مرکزی، عامل اصلی نزدیکی تدریجی این کشور به طالبان بود.

بر پایه این دیدگاه، روسیه حضور نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان را تهدیدی برای منافع امنیتی خود در منطقه می‌دانست و از همین‌رو، با هدف تضعیف حکومت تحت حمایت غرب در کابل، به تقویت طالبان روی آورد.

حسام‌‌الدین شمس، والی پیشین بادغیس در دوره‌ی جمهوریت، از زاویه‌ای دیگر به این موضوع پرداخته است. او می‌گوید که برخی فرماندهان جهادی در سالروز خروج ارتش سرخ شوروی از افغانستان، از شکست روسیه در این کشور با لحنی تحقیرآمیز یاد می‌کردند؛ امری که به‌گفته‌ی او، باعث خشم مسکو و شخص ولادیمیر پوتین، رییس‌‌جمهور روسیه شده بود.

شمس با اشاره به تحولات میدان جنگ در جنوب و جنوب‌‌غرب افغانستان، اظهار داشت: «کفه‌‌ی جنگ در جنوب و جنوب‌‌غرب افغانستان زمانی به نفع طالبان سنگین شد که روس‌‌ها از طریق کشورهای همسایه، تجهیزاتی نظیر دوربین‌‌های دید در شب بِزبِزَک ساخت اوکراین و بلاروس را در اختیار نیروهای طالبان قرار دادند. این فناوری مؤثر، در میدان‌‌های جنگ افغانستان، یک عامل برتری تعیین‌‌کننده بود.»

پس از آن، روسیه میزبان چندین دور نشست با حضور نمایندگان طالبان و برخی سیاسیون افغانستان شد تا به‌گفته‌ی خود، راه‌حلی برای تأمین صلح و آغاز مذاکرات بین‌الافغانی بیابد. این نشست‌ها، بستر نزدیکی هرچه بیشتر میان طالبان و مسکو را فراهم ساخت.

با فروپاشی حکومت جمهوری و پایان رسمی مأموریت ناتو و امریکا در افغانستان، روسیه خروج کامل نیروهای امریکایی از منطقه را یک «دست‌آورد ژئوپولیتیکی» برای خود دانست و بر تقویت روابط با طالبان تمرکز کرد. مخالفان طالبان و منتقدان سیاست خارجی روسیه، از همان زمان هشدار می‌دادند که این نزدیکی، مقدمه‌ای بر رسمیت‌‌بخشی سیاسی به رژیم طالبان خواهد بود.

یکی از عوامل کلیدی در تعامل روسیه با طالبان، نگرانی‌های امنیتی مسکو نسبت به گسترش نفوذ شاخه خراسان گروه دولت اسلامی (داعش) در افغانستان و آسیای مرکزی است. داعش خراسان بارها منافع روسیه و متحدانش را تهدید کرده و مسکو تلاش دارد تا با همکاری طالبان، مانع رشد این گروه شود.

برخی ناظران امور افغانستان بر این باور هستند که رسمیت‌‌شناسی طالبان از سوی روسیه، در واقع یک امتیاز استراتژیک به این گروه است؛ امتیازی که در قبال آن، مسکو انتظار دارد طالبان با جدیت علیه تهدیدات گروه‌های تروریستی، از جمله داعش خراسان اقدام کنند. طالبان نیز در چهار سال گذشته تلاش کرده‌اند با استفاده از «کارت داعش»، از کشورهای منطقه و غرب امتیاز بگیرند.

تحلیل‌گران اما هشدار می‌دهند که چنین محاسباتی درباره‌ی طالبان می‌تواند پرهزینه و پر ریسک باشد. تجربه پاکستان نمونه بارزی از این ریسک‌‌پذیری است. اسلام‌آباد که در دوران جمهوریت، پناهگاه، آموزش، لجستیک و تسلیحات در اختیار طالبان قرار داده بود، امیدوار بود که پس از قدرت‌گیری مجدد این گروه، تهدید تحریک طالبان پاکستان (تی‌تی‌پی) کاهش یابد.

اما در عمل، خلاف آن رخ داد؛ طی چهار سال اخیر، نه‌‌تنها طالبان اقدامی علیه تی‌تی‌پی نکرده‌اند، بلکه میزان حملات تروریستی و ناامنی‌ها در داخل پاکستان به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. تا کنون هیچ گزارشی مبنی بر فشار نظامی طالبان بر تی‌تی‌پی منتشر نشده است.