یاد تان مانده یک وقت کریم خرم از از پشت تریبون وزارت اطلاعات و فرهنگ نعره زد: از این پس واژههای پوهنتون، روغتون، زیژنتون، درملتون و….چندین تون دیگر باید بعنوان اصطلاحات رسمی دولتی مورد استعمال واقع گردد و بر این دستورش چنان قاطعانه ایستاد که حتا سرپیچی از آن را جرم میپنداشت. دیدیم این نعره مستانه و دستور شاهانه جناب وزیر برعکس عمل کرد، یعنی دقیقا از آن روز ببعد اصطلاحات ناب دری بیشتر سر زبانها افتاد. نمونهاش همین اصطلاح دانشگاه است که جناب خرم حتا دستور داده بود کلمه دانشگاه را از تابلوها بردارد ولی میبینیم امروزه اکثر دری زبانان و حتا پشتو زبانان بجای پوهنتون واژۀ دانشگاه را بکار میبرند.
القصه اینکه فرهنگ سازی امری نیست که بشود با جبر و اکراه درجامعهای اعمال شود، نه تنها ممکن نیست که حتا دستآورد معکوس دارد.
حالا برخورد ارگانهای امنیتی بهخصوص جناب اتمر با قضیه کابل تاکسی، مثل قصه پشتو سازی جناب خرم شده است. یعنی برخورد نا سالم اتمر بر سرعت این موتر افزوده اگر چه پایان ماجرا معلوم نیست ولی هرچه هست این برخورد نسنجیده جناب مشاور امنیت ملی باد دو چندان بر دماغ راننده ماهر کابل تاکسی انداخته و بیشتر از پیش او را انگیزه داده است تا چوکی نشینان خواب رفته ارگ را دورادور کابل به چکر ببرد تا اندکی خواب شان را بپراند.
پ.ن: میگن شری خیزد که خیرما باشد. قبل از این یک کابل تاکسی داشتیم و یک راننده حالا شهر پر شده از تاکسی و راننده و همه هم کوشش دارند غیر از رییس صاحبا و اربابان ارگ، کسی دیگه ره سوار نکنن…
حالا دل تان رییس صاحبای محترم در هر تاکسی که سوار میشین سوار شوین ولی نا گفته نمانه ایمدفه ممکنه غیرر تان را بکشه این تاکسی وانای نوچرخ…