تلگراف/ پی.دبلیو سینگر و آگست کول
برگردان: معصومه عرفانی
براساس یک مثلی قدیمی، ارتشها پس از شکست و با آمادگیگرفتن برای پیروزی در جنگ قبلی، قدرت میگیرند.
در دو دههی گذشته، رهبران در لندن و واشنگتن، بر عملیات در کشورهایی مانند بوسنی، عراق، افغانستان و در حال حاضر سوریه، متمرکز شدهاند؛ مناطقی که در آنها، نگرانی اصلی، دولتهای ضعیف و شکننده بوده و هنوز هست.
اما بازی بزرگتری در سطح جهانی در حال انجام است. ما شاهد بازگشت سیاستهای قدرتهای بزرگ هستیم و این همراه با خطر آغاز جنگ میان کشورهای قدرتمند است. منازعات کشورهایی مانند روسیه و چین، بهنظر میآمد با پایان جنگ سرد، دفن شده است. با این حال، تنشهای در حال غلیان امروز، به این معناست که خطر جنگ بسیار نزدیک به واقعیت است.
ممکن است مانند گذشته، جنگ جهانی سوم تنها با رویدادی کوچک یا حتا بهطور تصادفی آغاز شود. شاید یکی از هواپیماهای بمبافکن روسیه در مرزهای ناتو با هواپیماهای تیفون RAF برخورد کرده و باعث برانگیختن درگیریهای هوایی شود که جهان دهههاست شبیه به آن را به خود ندیده است. در واقع، در حال حاضر نیز آسمان سوریه به طرز خطرناکی شلوغ شده است: جنگندههای روسیه، در بمبارانهای هوایی یا دفاع هوایی ناتو در کشور همسایه، ترکیه، نزدیک به هواپیماهای ایالات متحده پرواز میکنند. شاید این اتفاق در میان دریا بیفتد: زمانی که یک کشتی جاپنی یا آمریکایی، در میان صخرههای اقیانوس آرام، بر بدنهی یک کشتی چینی خراشی بیندازد.
همچنین، این درگیری میتواند به عنوان بخشی از تصمیمگیریهای بزرگتر برای تلاشی در تغییر شکل جهان رخ بدهد. روند کنونی قدرت در آسیا، در حال آغاز چنین تغییری است: ارتش و اقتصاد این منطقه از جهان، آغاز به همآوردی با ارتش و اقتصاد غرب کرده است. رییسجمهور شی جین پینگ، در سخنرانی خود «رویای چینی»، با برقراری ارتباط میان قدرت نظامی و برتری ملی این کشور، مفهوم « Guanjun Guojia Genti» را به تصویر کشیده بود که به معنای جایگزینشدن ایالات متحده بهعنوان قدرت پیشرو در جهان است.
در حالی که اقتصاد چین، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت، در تلاش برای عملیکردن وعدهاش برای نجات مردم بیشتری از فقر است، همزمان، امکان برخاستن ملتی که تلاش میکند نظم سیستم جهانی را نیز متناسب با این روند تغییر بدهد، وجود دارد. در طول تاریخ، دولتهایی که در حال قدرتمندشدن بودند، بارها و بارها وضعیت موجود را با استفاده از قدرت خود مورد آزمایش قرار دادهاند: گراهام الیسون استاد دانشگاه هاروارد، دریافته است که از سال 1500 تاکنون، 11 نمونه از 15 مورد، منجر به جنگ شده است.
از طرفی، ممکن است تصمیمگیریها نه به دلیل قدرت، بلکه برخاسته از ضعف باشند. روسیه که زمانی قدرتی بزرگ بود، اکنون در رکود اقتصادی و سیاسی قرار دارد. کودکی متولد روسیه، تقریبا به اندازهی کودکی متولدهایتی امید به زندگی دارد. با این حال، پوتین با ضعیفترین کارتهایش وارد این بازی شده است و فشارهای سختی را در مرزهایش اعمال میکند.
آغاز جنگ جهانی سوم چهگونه خواهد بود؟ بدون شک، این آغاز، از «جنگهای کوچک» امروزی متفاوت هستند. این جنگها اگرچه کوچک هستند اما ثابت کردند توقف آنها دشوار است. این مسئله باعث شده است تا پکن و مسکو چنین بیندیشند که این جنگها اثباتی بر ضعف واقعی آنها است. زمانی که ما آغاز به بررسی چهگونگی جنگ مدرن امروزی میان قدرتهای بزرگ قرن 21 نمودیم، آشکار بود که این سیستم بسیار فراتر و سریعتر از جنگهای آشنای دیگری که در روی کرهی زمین اتفاق افتادهاند و ما از کودکی تابهحال از آنها شنیدهایم خواهند بود. برعکس طالبان یا داعش یا ارتشهایی مانند ارتش صدام حسین در عراق، دولتهای قدرتمند امروز میتوانند نیروهای شان را در هر حوزهای مستقر کنند.
ما شاهد نوعی از جنگها برای کنترل هوا و زمین هستیم که برای بیشتر از 70 سال، تجربه نکرده بودیم. متاسفانه این جنگها دستآوردهای عمدهی ما را در میانهی راه با مشکل مواجه میکنند. بریتانیا، در حال خرید هواپیماهای جنگندهی جدیدی به ارزش 12 میلیون یورو است اما برنامهی آنها بارها هک شده است. این کشور 6 میلیارد یورو را برای امکانات نظامی حمل و نقلی هزینه میکند که فاقد برخی از نیازهای دفاعی کلیدی برای یک جنگ مدرن است.
اما همچنان که هکشدن سیستمهای بریتانیا نشان میدهد، ما شاهد جنگ در دو حوزهی جدید هستیم: فضا و فضای مجازی. فضا، اکنون بخشی از سیستمهای نظامی است. ما تنها از ماهوارههای نظامی جاسوسی صحبت نمیکنیم: بیش از 80 درصد ارتباطات نظامی ناتو از ماهوارههای تجاری عبور میکنند که باعث میشود مناطق استراتژیک مهمی مانند فرودگاه مورد هدف قرار بگیرند. چین، قابلیتهای ضدماهوارهای خود را از سال 2007، بارها نشان داده است. همچنین، روسیه بر سلاحهایی کار میکند که سیستمهای فضایی را بهمنظور در تاریکی قراردادن ناتو، هدف میگیرند. در عین حال، ارتش ایالات متحده بهتازگی بودجهای 5 میلیارد دالر برای برنامههای جنگ فضاییاش درنظر گرفته است.
فضای مجازی نیز از قلمرو داستانهای علمی-تخیلی به جزء جداییناپذیر در امور نظامی تبدیل شده است. گروههای هک مرتبط با چینیها، از برنامهی جنگندهی F-35 (قرار بود این هواپیما در میدانهای جنگ، مزیتی به نیروهای متحد غربی بدهد، اما چین درحال حاضر، آماده به صادرات J-31 خود است که شبیه به نسخهی دوقلوی این هواپیما هستند) تا فایلهای کارمندان گمرکهای امنیتی در ایالات متحده، وارد شدهاند. آنها 1.1 میلیون اثر انگشت را به سرقت بردهاند.
در جنگ تمامعیار در دنیای واقعی، این اطلاعات سرقتشده، تبدیل به چیزی بزرگتر در فضای مجازی میشوند. استفادهی روسیه از حملات سایبری برای حمله به ارتباطات و تجارت در اوکراین و استفادهی آمریکا از سلاحهای دیجیتال استاکسنت برای واردکردن آسیب فیزیکی به امکانات تحقیقات هستهای ایران، نشان میدهد که چهگونه جنگهای سایبری میتوانند هزینههای فیزیکی در بر داشته باشند. همان نرمافزار کنترل سیستمی که استاکسنت هدف قرار داده بود، از چراغهای ترافیک لندن تا اتاقهای موتور کشتیهای جنگی، مورد استفاده قرار میگیرند.
در فضا و فضای مجازی، هیچ مرز جغرافیایی وجود ندارد. علاوه براین، شبکههای نظامی و غیرنظامی، چه کابلهای فیبر نوری باشند یا شبکههای مخابراتی داخلی، در هم تنیدهاند. ارتباطات و اطلاعات نظامی، پهنای باند خود را از طریق فرستادن ایمیل شریک میکنند. GPS، هم در جدیدترین نسل هواپیماهای بدون سرنشین RAF استفاده میشود و هم توسط خانوادههایی که از تعطیلات به خانه باز میگردند و برای یافتن مسیر خود از آن استفاده مینمایند.
مسلما، این درگیری نه خواستنی است نه اجتنابناپذیر. جنگ جهانی سوم، شکست بزرگ برای دیپلماسی و سیاستهای مرتبط با انباشت سلاحهای اتمی بهمنظور جلوگیری از جنگ خواهد بود. اما احتمالا به این معناست که ما باید با دقت و به شیوهای که دههها کنار گذاشته بودیم، محاسبات خود را بررسی کنیم. رهبران و اندیشمندان زیادی، با تقلید از همتایان خود در یک قرن پیش، باور دارند که تجارت و پیشرفتهای صنعتی، به نحوی خطر جنگ میان دولتها را از بین برده است. در عوض، بسیاری از افسران نظامی بهشکلی افراطی خوشبین هستند که چنین جنگی، اگر قرار باشد اتفاق بیفتد، «کوتاه و ضربتی» خواهد بود.
سیاست، دیگر نمیتواند از صحبتکردن در مورد این روند جلوگیری کند. ممکن است این مسئله مانند ترسی از گذشتههای دور یا داستانهای تخیلی بهنظر بیاید، اما اگر امیدی برای جلوگیری از رخدادن چنین جنگ قدرت بزرگی باشد، ما نیاز به یک گفتوگوی صریح و فراگیر در رابطه با خطرات واقعی آن داریم. اگر هنوز متقاعد نشدهاید، حداقل بیانیهی افسر نظامی چین را که در نشریهای رسمی از این رژیم در سال گذشته منتشر شد، بررسی کنید: «جنگ جهانی، نوعی از جنگ است که تمام جهان باید منتظرش باشد». این بیانیه باید جدی گرفته شده و باعث شود ما تکانی به خود بدهیم.