برگردان: حمید مهدوی
کابل افغانستان – حمیدالله، پس از آن که از پسر جوانی میخواهد برایش آب آشامیدنی بیاورد، لحظهیی را به محیط اطرافش فکر میکند. این مرد 35 ساله در مورد زادگاهش که نزدیک به مرز با تاجکستان است، گفت: «اوه، قندوز چه آب پاکی داشت. چه هوای پاکی». وی گفت: «اینجا، همهچیز آلوده است. اطراف ما را زباله گرفته است. ببین اینجا چطور زندگی میکنیم». «اینجا»یی که حمیدالله به آن اشاره میکند، یکی از اردوگاههای جدیدتری است که توسط بیجاشدگان داخلی ساخته شده است، بیجاشدگانی که اکثریت آنها بهدلیل جنگ و بیثباتی از ولایتهای دیگر فراری شدهاند.
در حومههای شهری با جمعیت نزدیک به 3.7 میلیون، چندین اردوگاه اینچنینی وجود دارد – کلبههای گلین و خیمههای ژنده که توسط ریسمان و کیسههای پلاستیکی برپا نگهداشته شدهاند و توسط گذرگاههای تنگ بههم وصل شدهاند و فاضلاب از بین آنها جاری است. حدود 50 اردوگاه مخصوص بیجاشدگان داخلی در نزدیکی کابل وجود دارد که بزرگی آنها از یک تعداد انگشتشماری از خانوادهها تا چند صد خانواده فرق میکند.
اگر مردم توانایی پرداخت 3000 دالر به قاچاقبران را که برای رسیدن به یونان نیاز است، میداشتند، تعداد افغانهایی که این کشور را به قصد اروپا ترک میکنند بیشتر میبود. بهگفتهی سازمان بینالمللی مهاجرت، حدود 200 هزار افغان سال گذشته در کشورهای اروپایی درخواست پناهندگی دادهاند. بهقول ادارهی مهاجرت سازمان ملل متحد، تقریباً یک میلیون بیجاشدهی داخلی در کشور وجود دارند، کشوری که 30 میلیون جمعیت دارد. منزنیبرگ، مسئول ارشد روابط خارجی ادارهی مهاجرت سازمان ملل متحد برای افغانستان، گفت: «اکثریت بیجاشدگان بسیار فقیراند و هرگز توانایی مالی فرار به اروپا را ندارند». «اکثریت آنها چنان فقیراند که در محلههای فقیرنشین اطراف شهرها زندگی میکنند». اردوگاه حمیدالله یکی از اردوگاههای جدیدتر است و زمانی تشکیل شد که خشونت به قندوز بازگشت. این شهر سرانجام در ماه سپتامبر به تصرف طالبان درآمد. اسدالله، 40 ساله که یک کارگر روزمزد در قندوز بود، به دنبال کارهای عجیب و غریب در کابل میگردد و با کفشدوزی روزانه بین 1 تا 2 دالر درآمد دارد. برای او، پرداخت پول به قاچاقبر به هدف پناهندهشدن در جاهای دیگر غیرممکن است. وی گفت: «پسانداز پول؟ کدام پول؟ پولی برای پسانداز کردن وجود ندارد». او گفت: «تنها گزینهی ما عبور از مرز و رفتن به پاکستان است که احتمالاً گرفتار شده و دوباره به مرز فرستاده خواهیم شد». او اضافه کرد که اگر توانایی مالی ترک کشور را میداشت، این کار را میکرد. بااینحال، او نمیخواهد خودش را مدیون یک کشور خارجی احساس کند. او گفت: «کشور خودما همیشه بهترین است. اما بسیاری از افغانها از فرصت استفاده کرده و راهی [کشورهای دیگر] از طریق مرز کنترولنشده شدهاند».
گروههای حقوقی مشکلاتی را که فراروی مهاجران افغانستان در پاکستان قرار دارند، برجسته ساختهاند، کشوری که خودش با بحران بیجاشدگان داخلی خود، با داشتن بیش از 4.3 میلیون بیجاشدهی داخلی بهدلیل جنگ در مناطق قبایلی، دستوپنجه نرم میکند. بسیاری از بیجاشدگان، در حالیکه گزینهیی برای ترک وطن ندارند و در داخل کشور هم امکان جابهجاشدن آنها کمتر است، در وضعیتشان گیر ماندهاند.
«ترجیح میدهم اینجا بمیرم و برنگردم»
برخیها گفتند که اگر اوضاع امنیتی اجازه بدهد، آنها ترجیح میدهد به خانههایشان برگردند. بااینحال، حکومتیها میگویند که با چند مورد استثنا، اوضاع با ثباتتر میشود. نجیبالله دانش، معاون سخنگوی وزارت داخلهی افغانستان گفت: «ما در ولایتهای متذکره [هلمند، قندوز، غزنی و ننگرهار] مشکلاتی داریم، اما اخیراً ما علیه داعش در ننگرهار دستاوردهای خوبی داشتیم. چندین عملیات نظامی در قندوز، هلمند و دیگر مناطق آسیبپذیر جریان دارند». «اوضاع روزبهروز بهتر میشود». نظر به آمار سازمان ملل متحد، از زمان تهاجم نیروهای امریکایی در سال 2001، سال 2015 مرگبارترین سال برای افغانستان بود و بیش از 11 هزار تن از ملکیها کشته و زخمی شدند. یک چهارم این تلفات کودکان بودند در حالیکه یکدهم آن را زنان تشکیل میدهند. درصورت حملهی طالبان بر قندوز، هیچکسی در امان نخواهد بود. اسدالله گفت: «آنها زن و دو کودک مرا کشتند». او خانوادهاش در قندوز جا مانده بود – که در جاهایی که فعالیت طالبان بیشتر شده است معمولا مردان این کار را میکنند. او امیدوار بود این گروه به زن و دو کودک خردسالش که بین چهار تا هشت سال داشتند، کاری نخواهند داشت. اما در جریان یکی از حملات طالبان آنها در امان نماندند و همه کشته شدند.
نیبرگ، از ادارهی مهاجرت سازمان ملل متحد گفت که اوضاع امنیتی مانع بازگشت مردم به خانههایشان میشود. او گفت: «مهاجرانی در پاکستان هستند که در قندوز یا اطراف آن به خانههایشان میروند. ما یک برنامهی آگاهیدهی داریم و به مردم میگوییم که برخی از مناطق برای بازگشت امن نیست، اما آنها میخواهند برگردند و این تصمیم آنهاست». در یک اردوگاه کلان بیجاشدگان، در اردوگاه قرغه و همچنین در چهارراهی قمبر، همهچیز سازمانیافتهتر است. وقتی یک گروه دهنفره در خیمه برای صحبت گردهم میآیند، یک گروه کوچک گفتوگو را بهدست دارند. یکی از آنها که نخواست نام واقعیاش را استفاده کند، گفت: «مرا طوفان صدا بزن». طوفان 45 ساله که قبلاً در ولایت جنوبی تحت سلطهی طالبان خشخاش میکاشت، هشتسال در این اردوگاه روی زمین دولتی زندگی کرده است. او گفت: «آنجا ناامنی است – جایی برای کار، رفتن و زندگی کردن وجود ندارد. اگر آنجا امنیت باشد، البته که میخواهیم به هلمند برگردیم. اما در حالحاضر، میخواهم اینجا بمیرم و به آنجا برنگردم». برای برخیها، حتا یک دیدار کوتاه هم غیرممکن است. حمیدالله گفت: «ما حتا نمیتوانیم برگردیم و ببینیم اعضای خانوادهی ما کجا دفن شدهاند».
تغذیه یک خانواده با 2 دالر
آنها گفتند که برای بیجاشدگان، نهتنها پرداخت پول به قاچاقبران برای ترک کشور غیرممکن است، بلکه تأمین بسیاری از نیازهای اولیه نیز غیرممکن است. هرچند برنامهی جهانی غذا گفت که به حدود 4500 خانواده بیجاشده در کابل کوپنهای الکترونیکی توزیع میکند، در برخی از موارد، آنها بسیار فقیرتر از آنی هستند که غذایشان را تأمین کنند. برای تعداد اندکی که میتوانند کار پیدا کنند، مزد متوسط روزانهیشان بیش از دو دالر نیست، با یک دالر میتوان 10 عدد نان خشک خرید نه چیز دیگری. محمد موسی، 60 ساله، که با شش عضو خانوادهاش در ماه جنوری به اینجا رسید، گفت: «من در قندوز خانه داشتم که اکنون خرابه است. همسایههای ما کشته شدهاند. ما آنجا را ترک کردیم بدون اینکه چیزی با خود بیاوریم». وی گفت: «حالا برخی روزها میتوانم نان خشک برای خوردن پیدا کنم. کودکان ما ضعیف و گرسنه هستند». در هرجا کودکان خردسال وجود دارند. آفرین، چهارساله، نزدیک مادرش، فرزانه، نشسته است که چگونگی کشته شدن دختر سهماههاش در یک حمله بر خانهیشان یادآوری میکند. فرزانه که آرزوی زندگی بهتر برای آفرین و دو برادرش را دارد، گفت: «نامش آرزو بود. میخواهم کودکانم به مکتب بروند و لباس داشته باشند، آیندهیی که بتوانند کار کنند».
در حالیکه سازمانهای غیردولتی در این اردوگاهها مکتبها و درمانگاهها را اداره میکند، ساکنان آن شکایت دارند که حکومت، به جز فراهم کردن چوب در جریان زمستان، کمتر کمک کرده است. حمیدالله که با زن و پنج کودکش در این اردگاه به سر میبرد، گفت: «ما از همین سرزمینیم، از همین کشوریم … حکومت باید از ما بپرسد که به غذا ضرورت داریم یا نه. ما برای زنده ماندن به روغن، برنج و نان ضرورت داریم». طوفان افزود: «ما درآمد روزانهی خود را صرف غذا میکنیم. ما منظم غذا دریافت میکردیم اما دوسال است که دریافت نکردهایم». مردان داخل خیمه گفتند، رییسجمهور اشرفغنی که اخیراً نسبت به مهاجران افغان ابراز عدم همدردی کرد، قبل از انتخاب شدنش در سال 2014 از این اردوگاه دیدار کرد و وعدهی کمک داد، اما طوفان و دیگران گفتند او به وعدههایش عمل نکرده است.
سید ظفرهاشمی، معاون سخنگوی غنی از ابراز نظر در این مورد خودداری کرد و پیشنهاد کرد به وزارت امور مهاجرین و عودتکنندگان تماس بگیریم. اسلامالدین جرأت نیز این ادعا را که فساد در جلوگیری از کمک به بیجاشدگان نقش داشته است، انکار کرد و گفت: «آنها بهصورت منظم از ادارهی مهاجرت سازمان ملل متحد، UNHCR ، کمک دریافت میکنند». ادارهی مهاجرت سازمان ملل گفت به خانوادههای بیجاشده در کابل غذا کمک نمیکند، اما در مناطق دیگر این کار را میکند. بااینحال، جرأت گفت: «آنها کمک دریافت میکنند، اما تعدادی از آنها حتا بیجاشده نیستند». او افزود: «تعدادی واقعاً بیجاشدگان داخلی هستند … اما بسیاریها مفتخورانی هستند که برای یافتن کار تلاش نمیکنند». مهرخدا صبر، رییس بخش بیجاشدگان داخلی و حالت اضطرار وزارت مهاجرین و عودت کنندگان گفت که «بیکاری صرف مشکل بیجاشدگان داخلی نیست، یک مشکل ملی است». او افزود که درصد کوچکی از مردم در این میان هستند که واقعاً بیجاشده داخلی نیستند، «آنها کسانیاند که کار و خانهیشان را از دست دادهاند … تعدادی از آنها کوچی هستند». صبر گفت که وزارت مهاجرین دارد برنامهیی را برای بیجاشدگان داخلی در کابل طرح میکند که هدف آن انتقال آنها به خانههای دائمیتر است. اما باورها در اردوگاههای کابل این است که حکومت تا حدود زیادی آنها را به حالشان واگذار کرده است. بنابراین، جای تعجب ندارد که هرکسی که میتواند، کشور را ترک میکند. موسی گفت: «کودکان ما هر روز برای کار بیرون میروند و با آنهم بیکار بر میگردند» «چرا جوانان [کشور] را ترک نکنند تا صاحب کار و آیندهیی شوند؟».