خالق ابراهیمی
الا گُل دانه دانه
امروز کبکِ من خوش میخواند که به شما اصلا مربوط نیست تا دلیلش را از بندهی عاصی و خاک بر سر پرسان کنید. ببخشید خاک بر سر و عاصی تبدیل به تکیه کلامم شده است. از بسکه اعتماد بهنفسم خُرد شده، همیشه از این چیزها استفاده میکنم. خوشحالی بنده از اینجا ناشی میشود که امتحانات بیست فیصد دانشگاه رسیده بود و دانشگاه به دلیل تدویر لویه چرگهی دانشگاه پُلتخنیک کاملا تعطیل و دانشجویان باید سال آینده تشریفشان را بیاورند و روز از نو و روزگار از نو. اما دلم میسوزد به حال دانشجویان دانشگاه مرکز که به دلیل فرا رسیدن عاشورای حسینی از خوابگاه برای ده روز اخراج میشوند. شاید یکی از آنها شما باشید، در جمع شش هزار نفر که در خوابگاه مرکز زندگی دانشجوییتان را میگذرانید. ده روز تعطیل را دنبال سرپناه در کوچههای کابل زندگی کنید. شب زیر درخت بخوابید و روز دنبال اتاق باشید. آخر خیلی سخت است، بعدش هم از شما انتظار داشته باشند که نتیجهی خوب در امتحانات داشته باشید.
فکر میکنم این رسم تنها در افغانستان است که لیسانس را در هفت سال میدهند. از آنجایی که در بقیهی ممالک العربیه و العجمیه لیسانس فقط برای چهار سال است، ولی در افغانستان، یک روز به دلیل تدویر لویه چرگه و روز دیگر به خاطر شهادت جناب، روز سوم به خاطر عاشورا، روز چهارم به خاطر آمدن و رفتن فُلان سفیر از فلان کشور و… دانشگاه تعطیل میشود و دانشجویان مجبورا سال یک سمستر و اگر خیلی قهرمانبازی کنند، بهندرت سال دو سمستر را به صورت درست و بدون کدام مشکل درس بخوانند. حالا به عمق قضیه خودتان بروید. آخوندی در شب قدر برای سخنرانی در جایی دعوت شده بود. ایشان که منبر رفتند، چیزی دیگری برای گفتن نداشتند و در کرامات شب قدر گفت: شب قدر همان شبی است که یک قرآن نازل شد و یک قرآن ساقط، حالا به دنبال فلسفهاش خودتان بروید. جناب از منبر پایین آمد و رفت، مردم مانده بودند با این همه فلسفه.
تدویر لویه جرگه از لحاظ قانونی به کجا میرسد، کار بزرگان دیگر است، ولی چیزی که قابل بحث است، این است که با سرنوشت دانشجویان بازی نکنند. هر دانشجویی که وقت میگذارد و تمام مشکلات زندگی را تحمل میکند تا درس بخواند و صاحب کار شود، در حقش نباید جفا کرد، بلکه در عوض کمک کرد که زودتر به آرزوهایش برسد. فکر میکنم دانشگاه را برای همین ساختهاند که درس گفته شود و خوانده شود، نه برای تدویر لویه جرگه یا هر برنامهی دیگری که باشد. این برنامهها باید از خود جایی و مکانی برای برگزاری نیز داشته باشند، نه این که یک تعداد را آواره کنند. بگذریم از این که این لویه جرگه از درس دانشجویان ضروریتر یا مهمتر برای دولتمردان ما واقع شده است. بهراستی که به عقل افغانی باید شک کرد.
در بخش دیگر امیدوار بودم که حادثهی پارسال در برگزاری عاشورای حسینی در دانشگاه کابل، درس خوبی برای عزیزان بوده باشد. البته این امیدواری هنوز باقی است. یعنی امسال از محرم در دانشگاه خبری نیست، اما به چه دلیل باید خوابگاه را تعطیل کنند؟ اصلا این ده روز را دانشجویان در کجا سپری کنند؟ آیا گاهی کسی یا مسئول این بخش فکری به حال این دانشجویان کرده است؟ اگر فکر بهتری غیر از تعطیل کردن را ندارند، پس لطف کنند دروازهی دانشگاه را برای همیشه بسته کنند. اینها که نمیتوانند تضاد را مدیریت کنند، حداقل خودشان باعث به وجود آمدن تضاد نگردند.