شفیق شرق
آقای کرزی پنجاه پنجاه میخواست؛ میخواست نه سیخ بسوزد و نه کباب، میخواست هم لعل به دست آید و هم یار نرنجد، ولی چنین نشد. سخنرانی رییس جمهور کرزی در روز نخست جرگهي مشورتی، پُر از پارادوکس بود. او از یکسو هراس داشت که اشتراک کنندگان جرگه امضای قرارداد با آمریکا را رد نکنند، از سوی دیگر نمیخواست مردم به این سادگی تن به امضای قرارد امنیتی با آمریکا بدهند. سخنرانی آقای کرزی در روز نخست جرگه، یکی از پُر محتواترین، تاریخیترین و مهمترین سخنرانیهایش در دوازده سال پسین به شمار میرفت. او در این سخنرانی، تقریباً قناعت تمام طرفهای داخلی را فراهم کرده بود.
رییس جمهور کرزی در سخنرانیاش در روز نخست جرگه، از تمامی مهارتها و تواناییهایش استفاده کرد تا برای مردم افغاستان ضرورت امضای قرارداد دفاعی–امنیتی با آمریکا را تفهیم کند و نیز به خاطر سنگین ماندن پلهي ترازوی افغانستان، آمریکاییها را زیر فشارهای جدی داشته باشد.
رییس جمهوری از کشورهای بزرگ منطقه و شماری از کشورهای اسلامی یاد کرد که موافق امضای قرارداد امنیتی میان افغانستان و آمریکااند. همچنان بهشدت از آمریکاییها به خاطر عدم صداقتشان در دوازده سال گذشته یاد کرد و خواست به اشتراک کنندگان جرگهي مشورتی بفهماند که اگر با آمریکا جدی برخورد نکنند، امضای قرداد دفاعیامنیتی باعث بربادی کشور خواهد شد.
رییس جمهور گمان نمیکرد که آمار موافقان امضای قرارداد با آمریکا در داخل جرگه، بیش از هشتاد درصد باشد؛ او گمان کرده بود که ممکن شمار موافقان و مخالفان مساوی باشند یا هم با اندکی تفاوت. اما در روز آخر و در مراسم پایانی جرگه وقتی رییس جمهور برای ایراد سخنرانی وارد تالار جرگه شد، فضا را به گونهي کامل خلاف آنچه تصور کرده بود، دید. اکثریت قاطع به یک صدا خواهان امضای زودهنگامِ قرارداد با آمریکا بودند. با آنکه اعضای جرگه پیششرطهای مهمی را نیز مطرح کرده بودند، ولی آنچه رییس جمهوری را ناراحت ساخت، این بود که صدای جدی و جمعی در مخالفت با امضای قرارداد با آمریکا از جرگه بلند برنخاسته بود. آقای کرزی در روز نخست جرگه، باآن که شناخت کافی از خانمی که در جریان سخنرانیاش صدایش را برخلاف امضای قرارد دفاعی-امنتی با آمریکا بلند کرد و امضای قرارداد با آمریکا را «وطنفروشی» خواند، ولی نه تنها صدای او را خاموش نکرد، بلکه از مخالفت او حمایت کرد و به صراحت گفت که همهي کسانی که با امضای قرارداد با آمریکا مخالفت میکنند، جاسوس نیستند و باید برایشان اجازهي ابراز نظر داده شود. از برخورد رییس جمهور با آن بانو، مشخص بود که میخواست دریچهي مخالفت باز گذاشته شود و صدا نه، بلکه باید صداهای جدی و جدیتر و بیشتری از درون جرگه در مخالفت با امضای قرارداد امنیتی با آمریکا بلند شود تا هم عزت خودش و هم عزتِ مجموع گروه مذاکره کنندهي حکومت با آمریکا که ماهها به خاطر به دست آوردن امتیازات بیشتر برای مردم افغانستان با آمریکاییها چانهزنی کرده بودند، حفظ گردد و نیز صداهای جدی و مخالف، پشتیبانهای باشند برای چانهزنیهای بیشتر روی شامل ساختن پیششرطهای اعضای جرگهي مشورتی در متن قرارداد امنیتی و گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکاییها.
رییس جمهور آنچنانی که از سخنرانیاش در روز پایانی جرگه مشخص بود، میخواست از طریق جرگه به آمریکاییها خاطرنشان شود که مردم افغانستان بهآسانی حاضر نیستند امضای قرارداد امنیتی با آمریکا را بپذیرند و به نظامیان آمریکایی در افغانستان پایگاههای نظامی بدهند، ولی برخلاف توقع او، چنین نشد.
هیاهویی که پیش از برگزاری جرگهي مشورتی به راه انداخته شد، حرف و حدیثهایی که از جاسوسان استخبارات همسایه و منطقه به میان آمد، تبلیغات روحانیان و افراطگرایان مزدگیر، شایعات حملات هراسافگنانه و تبلیغاتی را که رسانههای متعلق به سازمانهای بیگانه در مخالفت با امضای قرارداد راهاندازی کردند، فضای عمومی را به دو قطب مخالف و موافقِ امضای قرارداد با آمریکا تقسیم کرد، ولی دراین دستهبندی، آنچه مشخص بود، این بود که گروه مخالف به مراتب اندکتر از گروه موافق است. ترس از عدم امضای قرارداد، صدای اکثریت مطلقی را که موافقِ آن بودند، هرچه بلندتر و بلندتر ساخت و در این میان، آمریکاییها بیشتر از هرجانبی سود بردند.
موافقت اکثریت مطلق اشتراک کنندگان جرگه با امضای قرارداد امنیتی و فضایی که در رسانههای جمعی ایجاد شده بود، رییس جمهور را واداشت تا در سخنرانیاش در روز اخیر نشست جرگهي مشورتی، روی خواستهایش از آمریکا پافشاری بیشتر کند و نگذارد روحیهي بیش از حد موافقِ اشتراک کنندگان جرگه با آمریکا، دستگاه دیپلماسی افغانستان را ضعیف سازد و دیگر زمینه برای چانهزنیهای بیشتر بسته شود. اشتراک کنندگان جرگه، موضِع رییس جمهور را بهدرستی درک نکردند و به تکرار در محضر سفیر آمریکا، او را فشار دادند تا هرچه زودتر قرارداد امنیتی را به امضا برساند. رییس جمهور هرچند در عقب تریبون جرگه، صداقت آمریکاییها با مردم افغانستان را زیر پرسش بُرد و بر عملی شدن مواد قرارداد تأکید کرد و اما اشتراک کنندگان و بهویژه رییس جرگه، او را درک نکردند و به آمریکاییها به گونهای وانمود کردند که حرف رییس جمهوری، حرف مردم افغانستان نیست. سفیر آمریکا بهخوبی صحنه را نظارت میکرد، اشتراک کنندگان جرگه، خیلی بهخوبی به او نشان دادند که با سر و جان، خواستار حضور آمریکا در افغانستاناند. این نمایش ممکن است صداقت آمریکا در قبال مردم افغانستان را بیشتر از پیش کمتر سازد و حتا ممکن است باعث خودسریهای نظامیان آمریکایی پس از امضای قرارداد در افغانستان شود.
رییس جمهور یا زبان مطرح کردن حرفهای دلش را نداشت یا حرفهای درون او، همه رازها و اسرار بودند و نمیخواست در محضر همگان آن را بیان کند؛ به همین دلیل حرفهایش در روز پایانی جرگه، به گونههای مختلف تفسیر شد. مخالفان سیاسی، سخنان او را به نفع خود تفسیر کردند و شرکت کنندگان جرگه، آن را اهانت به خود دانستند، در حالی که ممکن منظور رییس جمهوری، سُبک نشان ندادن مردم افغانستان به آمریکاییها بود.
رییس جمهور کرزی پنجاه پنجاه میخواست، نمیخواست مردم به آمریکا خیلی روی خوش نشان دهند و به تمام معنا جلوه دهند که خواستار حضور آمریکا در افغانستاناند. مردم نیاز دستگاه دیپلماسی افغانستان را درست درک نکردند، سَدِ رییس جمهور و دستگاه دیپلماسی افغانستان را نزد آمریکاییها به صفر رساندند و این برای آیندهي روابط افغانستان و آمریکا، سودآور نیست و خطرناک به نظر میرسد.