حامد کرزی در سفر دیروز خود به تهران با حسن روحانی، رییس جمهور ایران توافق کردند که پیمان دوستی و همکاریهای درازمدت میان کابل و تهران به امضا برسانند. این سفر زمانی صورت گرفت که:
الف: حامد کرزی در صحبتهایی در جرگهی مشورتی اعلام کرده بود که ایران صریحاً مخالف امضای قرارداد امنیتی با آمریکاست. پس از آن معاون وزارت خارجهی ایران نیز از مخالفت ایران با امضای این توافقنامه سخن گفت و همچنان در تازهترین مورد، حجتالله فغانی، رییس ستاد افغانستان وزارت امور خارجهی ایران به خبرگزاری فارس گفته است: «به اعتقاد ما، این موافقتنامه چرخهی باطل خشونت را در افغانستان استمرار میبخشد».
ب: ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری و برنده شدن یکی از سیاستمداران معتدل ایران (حسن روحانی)، گفتوگوها با 5+1 را برسر برنامهی هستهای خود دوباره از سر گرفته است. ظاهراً پیشرفتهای اندکی، حتا در سطح خوشبینیهای دوطرف بر نتایج احتمالی که از مذاکرات خواهند گرفت، نیز به وجود آمدهاند. همچنان پس از سالها ستیز و دشمنی آشکار رییسان جمهور دو کشور (ایران و آمریکا)، گفتوگوی تیلفونی انجام دادند و دو طرف هنوز هم برای رسیدن به یک توافق در راستای رفع تحریمها و بحران هستهای تلاش میکنند.
ج: حامد کرزی با وجود این که امضای توافقنامهی امنیتی را منوط به مشوره و ارادهی مردم در جرگهی مشورتی دانسته بود، در نهایت پس از مشورهی قطعی جرگهی مشورتی برای امضای بیدرنگ این موافقتنامه، شروط تازهای را برای امضای این موافقتنامه گذاشته است. شرطهای تازهی رییس جمهور که شامل طرحی تحت نام «مرحلهی تطبیق» است، منجر به کشیدگی در روابط افغانستان و آمریکا یا حداقل در حوزهی امضای توافقنامهی امنیتی شده است.
حالا با در نظرداشت این سه نکته، سفر رییس جمهور به ایران برای دو کشور و بهویژه دو رییس جمهور، حامل پیامها، پرسشها و تجربههای مهم است. اهمیت این سفر بیشتر در محور تقابل و تعامل این دو کشور با آمریکا نهفته است. ایران به عنوان کشوری که سالها ستیز سرسختانه با آمریکا داشته است، تجربهی نادر را از تقابل با آمریکا برای کشورهای همسایه و جهان فراهم کرده است. آنچه که از متن تجربهی ایرانی تقابل با آمریکا هر روز عیانتر میشود، ظرفیت بالای آمریکا برای فشار دادن یک کشور و انزوای آن تحت عناوینی چون محور شرارت و… در سطح بینالمللی است. ایرانیها پس از سالهای طولانی تخاصم و تقابل با آمریکا، اکنون تلاش دارند به مسیری برگردند که سالها قبل میتوانستند آزادتر به این مسیر بپیوندند. رفتن به مسیری که سالها راه ممنوعهی ایران و رژیم آن بود، نه به اهتمام اعتدال طلبی روحانی، بلکه به اثر فشارها و مطالبات داخلی ایران است. رکود اقتصادی، انسداد راهها و روندهای تجارتی، افت سرمایهگذاریهای خصوصی، بحران مالی، فشارهای اجتماعی، نزاعهای فکری، انزوای بینالمللی، تقویت همسایههای عربی ایران و ایجاد هستهی تخاصم با ایران در سطح منطقه، تحریمهای مالی و… دلیل قانع کننده برای تغییر رویکرد ایران نسبت به غرب، بهویژه آمریکاست.
تغییر رویکرد ایران نسبت ابرقدرت جهانی (آمریکا) حامل پیام مهمی برای کشورهای منطقه، بهویژه افغانستان است. اگر ایران با توجه به تواناییهای اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و نظامی که دارد، پس از سالها تخاصم، دنبال همکاری و گسترش ارتباطات سیاسی با آمریکاست، پس چرا بایستی کشوری که بهمراتب ناتوانتر و کمظرفیتتر از ایران است، به دنبال یک تقابل و رد هکماری با آمریکا باشد؟ این مهمترین نکته برای افغانستان و حامد کرزی است. کرزی بایستی با درک نیازهای داخلی افغانستان به درک تجربهی ایرانی تخاصم با آمریکا رسیده باشد و با در نظرداشت الزامات داخلی و ناگزیری رویارویی ایرانیها، در صدد تقویت همکاریهای امنیتی و سیاسی میان افغانستان و آمریکا باشد.
درک تجربهی رویارویی ایران و آمریکا و اکنون فهم این نکته که ایران درصدد تعامل با غرب، بهویژه آمریکاست، مشخصاً بیانگر این واقعیت نیز هست که مراودات و دوستی با آمریکا به مراتب مهمتر از دوستی و همکاری با همسایههاست. و اگر چنانکه پایداری دوستی با ایران با هزینهی تقابل با آمریکا باشد، واضحتر از همه این نکته است که همان بِه که با آمریکا رفیق باشیم تا با ایران.
از سوی دیگر، سفر کرزی به ایران حامل پیام مهمتری نیز هست. هردو رییس جمهور بایستی به این درک مشترک رسیده باشند که دو کشور همسایه (ایران و افغانستان) میتوانند بدون در نظرداشت چگونگی روابطشان با آمریکا، به شکل مستقلانه روابط دوستانه در حوزههای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی میان دو کشور برقرار نمایند. هردو رییس جمهور بایستی به این الزام پی برده باشند که دوستی یکی از این دو کشور با آمریکا، نمیتواند به معنای دشمنی دو کشور همسایه قلمداد شود. افغانستان در طی یکدههی گذشته، روابط دوستانه با ایران بهرغم دشمنی این کشور با آمریکا داشته است و بدون شک کرزی یکبار دیگر براین نکته تأکید خواهد کرد که دوستی افغانستان با آمریکا به معنای دشمنی با ایران نیست و افغانستان در صدد تقویت روابط دو جانبه میان کابل و تهران است. با در نظرداشت این واقعیت که افغانستان در صدد تقویت روابط منطقهای، بهویژه با ایران در حین حفظ رابطه و احتمالاً تقویت آن با آمریکاست، مقامات جمهوری اسلامی بایستی به این باور رسیده باشند که کمک و همکاری در عرصههای اقتصادی و امنیتی با افغانستان به مراتب به نفع ایران است تا به ضرر آن. از این رو، جمهوری اسلامی نیاز به بازبینی سیاست خارجی خود نسبت به افغانستان و مهاجران افغانی مقیم ایران دارند.
از این رو به نظر میرسد درک مشترک و ضروری برای دو رییس جمهور و مقامهای دو کشور این است که روابط دوجانبهیشان را در حاشیهی روابطشان با آمریکا تعریف نکنند. همچنان ایران باید بپذیرد که امضای توافقنامهی امنیتی میان کابل و واشنگتن تهدیدی علیه امنیت ایران نیست. آن چنانکه کابل از تقویت روابط میان آمریکا و ایران خوشحال میشود، ایران نیز حق افغانستان برای تعریف روابطش با جهان را محفوظ بدارد و در صدد تعریف این روابط در شعاع روابط ایران و جهان نباشد.