کاپیتان هیومیلر، چهار سال پیش وقتی شنید که گروهی از پولیس در مورد یک شبهنظامی بهنام فاروق القحطانی در پایگاهشان در ولایت کنر افغانستان صحبت میکنند، او نمیدانست این هیاهوها در مورد چیست. میلر که در آن زمان بهعنوان مشاور کار میکرد در تازهترین مصاحبه گفت: «فکر نمیکنم حتا یک گزارش در این مورد فرستاده باشم، نمیدانستم این فرد خیلی مهم باشد.»
قحطانی، که روز یکشنبه در درهی دورافتادهی هیگل ولایت کنر مورد حملهی هوایی قرار گرفت، شهروند عربستان سعودی با پاسپورت قطری بود، نام اصلی او نایف سلام محمد الحبیبی بود، خبر قتل او روز چهارشنبه توسط پنتاگون اعلام شد. او که خارج از دایرهی مبازره با تروریسم کمتر شناخته شده بود، در واقع آدم مهمی بود. هرچند تنها در میانهی 30 سالگیاش، زمانی که افراد مهم این گروه به سوریه فرار کرده بودند، او بهعنوان عامل موثر القاعده در افغانستان شناخته میشد. اسناد دولت امریکا نشان میدهد که ممکن است او در حملات خارج از افغانستان دست داشته باشد.
کنر و نورستان که دارای مناطق ناهموار و کوههای به ارتفاع 12 هزار پاست، در شش سال گذشته محل رفتوآمد القحطانی بوده است. این منطقه صحنهی برخی از پرهزینهترین و معروفترین جنگهای امریکا در افغانستان بوده است: عملیات بالهای سرخ، که 19 عضوش در این منطقه کشته شدند؛ درگیریهای درهی بدنام کورنیگال که فیلم مستند «ریستریپو» در آن فیلمبرداری شد، از جملهی این جنگهاست.
ستانلی مککریستال، جنرال بازنشستهی امریکایی در کتاب خاطرات خود «سهم من از این کار»، توضیح میدهد که وقتی او زمام فرماندهی عملیات مشترک شکار تروریستان را در سال 2003 بهدست گرفت، صدها تفنگدار ارتش را برای عملیاتی زیرنام ضربت زمستان به کنر و نورستان گسیل داشت. هدف این ماموریت اسامه بنلادن رهبر القاعده بود که قبل از این عملیات به پاکستان رفته بود.
در سالهای بعد، گزارشهای نظامی بهطور دوامدار بهویژه از دو ولایت شمالشرقی میرساند که این قسمت بهعنوان تنها بخشی از افغانستان است که عوامل القاعده هرچند در مقیاس کوچک در آن حضور دارند. اطلاعات درز کرده از گزارش سال 2011، فرماندهی عملیات ویژه (JSOC) چنین توضیح میداد: «مناطق شمالشرقی افغانستان به پناهگاه کوچکی برای القاعده تبدیل شده است. چندین فرمانده القاعده بهشمول فاورق القحطانی، امیر القاعده برای کنر و نورستان، حالا با اجازهی طالبان در افغانستان زندگی و عملیات میکنند.»
در میان گنجینهی اسنادی که عملیاتکنندگان JSOC از مجتمع ابیتآباد بهدست آوردند نامههایی بود که میان اسامه بنلادن و عطیه عبدالرحمان فرمانده عملیات القاعده در آن زمان رد و بدل شده بودند. در یکی از این نامهها، رحمان به بنلادن در مورد تلاشهای جاری برای انتقال برخی از عوامل القاعده از مناطق قبایلی پاکستان به ولایتهای کنر و نورستان افغانستان نوشته بود.
رحمان نوشته بود: «همانطوری که قبلا هم گزارش دادهام، ما در آنجا [افغانستان] نیروهای خوبی داریم که توسط برادر فاروق القحطانی رهبری میشود. او یکی از بهترینهاست. او بهتازگی پیامی به ما فرستاده و گفته که او همه چیز را برای رسیدن ما مساعد ساخته است؛ او گفته است که موقعیتها خوباند، حامیان و همه چیز وجود دارد.»
درهی تنگی که قحطانی در آنجا پایگاه ایجاد کرده بود جای خوبی برای پنهان شدن بود. زمین شیبداری که با تختهسنگ و درختهای کاج پوشیده شده است، جای کمی برای نشست هلیکوپتر دارد. کوههای شمال درهی پیچ کنر موانع طبیعی جامعی در مقابل عملیات نیروهای JSOC یا فرماندهی عملیات مشترک ایجاد کرده است. بر اساس گزارش رویدادهای نظامی که در سال 2008 توسط ویکی لیکس منتشر شد، عملیات مشترک سیا و JSOC در ارتفاعات پوشیده شده از درخت درهی هیگل –جایی که القحطانی در آن کشته شد- تقریبا با فاجعه به پایان رسید.
وقتی ارتش ایالات متحده در سال 2012 و 2013 پایگاه رسمی خود در کنر را بست، JSOC به عملیات پهپادی روی آورد و عملیات مشت آهنین نسخهی کوچک شدهی عملیات کشتار هدفمند و طولانیمدت سیا در پاکستان، را راهاندازی کرد که تمرکزش به کنر و نورستان بود.
مشت آهنین و عملیات زیرمجموعهی آن که ترکیبی از هواپیماهای بدون سرنشین و با سرنشین است، تعداد زیادی از شورشیان سطح پایین و میانی را که گمان میرفت با القاعده و عاملان آن مانند قحطانی در ارتباط باشد، کشته است. براساس گزارش درز کرده از اسناد عملیات مشت آهنین که سال گذشته بر روی ویبسایت انترسیپت منتشر شد، آمده است که: «فاروق القحطانی، دوست محمد و همراهانشان مکررا به وایگل [در رفتوآمد بودهاند]. حذف این اهداف موفقیتهای قابل اثبات ارایه خواهد کرد.»
قحطانی اما ثابت ساخت که از بین بردنش ساده نیست، او خیلی شناخته شده نبود. هیچ عکسی از او منتشر نشده است و وزارت مالیهی امریکا بهجز شمارهی پاسپورت قطریاش چیز زیادی در مورد او ارایه نکرده است. اسناد وزارت مالیهی امریکا در مورد تاریخ و مکان تولد او طیفی از تاریخ را ارایه میکند: از 1 جنوری 1979 تا 31 دسمبر 1981 جایی در عربستان سعودی.
قحطانی در سالهای اخیر مورد توجه مقامات ارشد سازمان اطلاعات امریکا قرار گرفت، برخی از آنها در مورد او صحبت کردند و تقریبا در مورد او توصیف نوشتند. مایکل مولر کفیل پیشین ریاست سیا در خاطراتی که سال گذشته منتشر شد، نوشت: «در جنوب آسیا تروریست ویژهیی وجود دارد که مرا خیلی نگران ساخته است. القحطانی متولد قطر برای کارشناسان ضدتروریسم امریکا بدترین کابوس است.» او ادامه میدهد قحطانی «زرنگ است، در عملیات مهارت دارد و یک رهبر کاریزماتیک است». او اضافه میکند آنقدر که در مورد این جوان قطری نگران است، نگران دیگر رهبران القاعده، از جمله ایمنالظواهری، نیست.
مایکل فلین، دگرجنرال بازنشسته و رییس پیشین آژانس اطلاعات دفاعی که اکنون مشاور کمپاین ترامپ است، در مصاحبهیی که سال گذشته انجام داد در مورد قحطانی با وضعیت مشابه به مولر صحبت کرد. فلین گفت: «فاروق القحطانی یک رهبر قابل اعتماد است، اگر القاعده بهدنبال نسل جدیدی از رهبر باشد، او معتقد به ایدئولوژی است و تا روزی که زنده است با ما خواهد جنگید.»
قحطانی اما، در مناطق جنگلی و درههای غیر قابل دسترسی کنر و نورستان چه میکرد؟ فلین در مصاحبهیی که در سال 2015 انجام داد به این موضوع که تروریست قطری از پناهگاه کوهستانی خود برای طرح حمله به غرب استفاده میکند ابراز تردید کرد. او گفت: «آنچه که او دارد انجام میدهد طرحی برای عملیات در خارج نیست. او در حال برنامهریزی برای ایفای نقش در مناطق تحت کنترل طالبان در افغانستان است.»
عاملان القاعده در افغانستان بهعنوان مشاوران جنگی شورشیان، کمککنندگان چریکهای محلی، آموزگاران ساخت بمب و طراحان حملات پیچیده شناخته میشدند. اما هیچکدام اینها نمایانگر نقش قحطانی نیست. یک سرباز پیشین طی مصاحبهیی بهشرطی حاضر شد در مورد عملیات ضدتروریسم صحبت کند که نامش فاش نشود او افزود: «فکر میکردم او شبیه یک زمامدار است که در حال ایجاد رابطه و حفظ این رابطه با طالبان است تا از دسترسی القاعده [به مناطقی از افغانستان] پس [از خروج] امریکا مطمئن شود.»
دولت افغانستان خبر مرگ قحطانی را تایید کرد، اما این سرباز پیشین (که قبلا از او نقلقول شد) هشدار داد که ممکن است قحطانی نمرده باشد. چندین تن از جهادیهای که در کنر مستقر هستند پس از اعلام مرگشان توسط ارتش امریکا یا دولت افغانستان دوباره ظاهر شدهاند. شورشیان از صخرههای ناهموار، تخته سنگها و جنگلها که حملات و نظارت هوایی را در منطقه دشوار میسازد، سود میبرند.
اگر فاروق القحطانی به راستی مرده باشد، مرگ او نوع پایان شاعرانهیی را برای حضور پرهزینهی نظامی امریکا در کنر به ارمغان میآورد. نیروهای ضدتروریسم ایالات متحده بهدنبال عاملان ارشد القاعده اول به کنر رفتند. اکنون پس از بیش از 14 سال در نهایت، ممکن است آنها یکی از این عاملان را در آنجا به قتل رسانده باشند.
واشنگتن پست/ ویسلی مورگان
ترجمه: علی احمدی