در اینکه «دَ افغان تمدن» تاریخ پنجهزار ساله دارد، تردیدی نیست. اگر معیار تمدن این باشد که کدام کشور ویرانه زیاد دارد، من که به ویرانههای افغانستان عزیز نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که قدمت ِ تمدن ما از دههزار سال هم میگذرد. در مسیر میان پلخمری و سمنگان دشتی هست که از بس تمدنی قدیمی داشته فعلا حتا از ویرانههای آثار باستانی هم در آن چیزی به چشم نمیخورد. فکر کنید که در این دشت چه تمدن بزرگی برپا بوده باشد. با همهی اینها، مردم افغانستان هیچوقت مثل سایر ملل (با افتخارات واهی به گذشتهیی که دیگر در دسترس نیست) خود را یک سروگردن از مردمان دیگر جهان برتر نشمردهاند. شما از هر شهروند افغانستان که دربارهی «د افغان تمدن» سوال کنید، با این جواب خاضعانه روبهرو میشوید: «مه شاش کدیم به این تمدن». و با این پاسخ فروتنانه و آبجکتیو میرسیم به یک خصوصیت بسیار نیکوی دیگر در میان مردم ملک ِ ما:
مردم افغانستان جز آنکه بسیار میهماننواز هستند، در سخن گفتن نیز مردمی صادق و بیشیلهوپیله هستند. در وصف میهماننوازیشان همین بس که میهمان را هرگز در خانهی خود نمیکشند. میگویند این خلاف جوانمردی است. این است که اگر بخواهند میهمان خود را بکشند (بشر است دیگر، گاهی پیش میآید که بخواهد میهمان خود را بکشد)، میهمان مذکور را از خانه و قریهی خود بیرون میبرند و در جایی دور گردناش را میزنند. لیکن حتما شنیدهاید که زخم شمشیر علاج میشود اما زخم زبان نه. مردم افغانستان وقتی گردن کسی را میزنند، از بیم آن که مبادا زخم شمشیر علاج شود و فرد گردنبریده باز صحت خود را بازیافته و به جامعه ی بشری برگردد، پیش از زخم شمشیر و بعد از زخم شمشیر همیشه زخم زبان را هم علاوه میکنند. مثلا شما در کوچه راه میروید و کسی با موتر از کنار شما میگذرد و سر خود را از کلکین بیرون میآورد و هر چه فحش خواهر و مادر هست نثارتان میکند. در چنین مواردی تعجب نکنید. فحش افغان نه از پی کین است، مقتضای طبیعتاش این است. فحش میدهد که زیاد خاطرجمع نباشید. زندهگی آنقدر هم ارزش ندارد که آدم نگاه ِ شکاک خود به آن را کاملا تعطیل کند. آن فحش که میشنوید، به شما یاد آوری میکند که انسان در هیچ حالی باید به آرامشی که دارد غره نشود و در این دو روز دنیا با کبر و نخوت خود را از شر فحاشی دیگران در امان نداند. گفتید فیسبوک؟ خوب، فیسبوک هم همان کوچه و خیابان ماست. فحشهایمان را از آنجا آوردهایم به پهنهی انترنیت. ما مهد ادب و خواهر و مادریم؛ نیستیم؟