مریم جعفری
قدرت همواره پدیدهیی جاذب بوده است و افراد با سمتهای مختلف در سطوح گوناگون کوشیدهاند تا به ردههای بالاتری از آن دست یابند. در این بین قدرت سیاسی و جدال برای دستیابی به آن و یا صرفا حفظ آن غالبا با فرازوفرودهای فراوانی بهویژه در کشورهای جهان سوم، در حال جنگ و یا برخاسته از جنگ همراه بوده است. در غالب موارد فساد موجود در دستگاه حاکم مانع حکومتداری خوب وطبعا نارضایتی عامه بوده است.
افغانستان نیز بهعنوان کشوری درگیر جنگ که میکوشد از جنگ برخیزد، از این فرازوفرودها مستثنا نبوده است. در یکونیم دههی گذشته تحولات داخلی افغانستان و جدال گروههای درگیر در آن بهمنظور دستیابی به همین قدرت سیاسی در خور تامل است. با توجه به جدالهای پیدرپی و در میان بحبوحهی این کشمکشها، کرزی در ابتدا، در دورهی معاصر توانست بهعنوان چهرهیی تحصیلکرده، روشنفکر و ضدطالب و طرفدار سیاستهای امریکا در منطقه خود را به امریکا و جامعهی جهانی معرفی کند و اینگونه به قدرت دست یابد. او کوشید تا با حمایت غرب خصوصا امریکا دولتی دموکراتیک در افغانستان بهروی کار آورد. جاشوا پارتلو نویسندهی کتاب قلمرویی از آن خودشان، نگاهی به این دروه از وضعیت افغانستان، حضور غربیها در این کشور و دوران زمامداری کرزی در این برهه از زمان انداخته و به نکات خوبی از این دوران اشاره کرده است. پارتلو بهخوبی میزان غیرقابلباور فساد در دستگاه کرزی و تاثیرات آن بر این جنگ خانمانسوز را توضیح میدهد.
این تاثیرات همچنان بعد از کنار کشیدن او از قدرت ادامه یافت و بهدلیل فساد گستردهی موجود در سیستم دولتی این کشور، حتا انتخابات ریاستجمهوری دورهی بعد از او نیز از این معضل بینصیب نماند و این انتخابات به نتیجهی مطلوب نرسید که سرانجام از درون آن دولت وحدت ملی به روی کار آمد. فساد بهمنزلهی یک میراث از حکومت کرزی به حکومت بعدی نیز انتقال یافت و در غالب موارد سبب ناکارایی و ناکارآمدی حکومت در امور مختلف از جمله تامین امنیت، این ابتداییترین نیاز یک جامعه برای انجام فعالیتهایش گردید.
فساد حاکم در یکونیم دههی گذشته بر افغانستان بهویژه در میان خانوادهی کرزی و نزدیکان وی، افغانستان را همواره در پایینترین ردهی جدول نهاد شفافیت بینالملل در بین کشورهای منطقه و جهان قرار داده است که این خود سبب پرداخت پیامدهای گزافی از جانب ملت گردیده است. پارتلو در این کتاب به جزییات خوبی در خصوص قضیهی کابلبانک و عدم تمایل کرزی در برخورد جدی با این قضیه، مجازات عاملان آن و در کل مبارزه با فساد گسترده و فلجکننده در دستگاه حکومتی او اشاره میکند. در واقع این کتاب با زاویهی دیدی متفاوت و بیرونی به اوضاع نگاه میکند و جنبههای درخور توجهی را مطرح میکند.
در قضیهی کابلبانک محمود کرزی برادر حامد کرزی، بیش از 22 میلیون دلار به بانک بدهکار شد و در همین راستا کسانی که در این مجموعه بودند نیز سهمی بزرگ در این ناکامی ایفا کردند. اما در برخورد با این فساد گسترده اقدامی جدی صورت نگرفت و موسس و رییس بانک صرفا به 5 سال زندان محکوم گردیدند. با وجود فسادهای گسترده، حجم عظیمی از قاچاق مواد مخدر، انتقال مقادیر هنگفتی از پول توسط افراد ردهبالای حکومتی در بکسهای مسافرتی به خارج از افغانستان و عدم جدیت و قاطعیت در برخورد با این آشفتگیها همواره تکرار شده است. با توجه به بزرگی مشکل و گستردگی فساد، امریکا و غرب کمکهای مالی خود را همواره منوط به برخورد جدی حکومت بافساد کردند اما این شروط همیشه کارگر نیفتاد. حتا در دورهی حکومت وحدت ملی نیز این مشکل همچنان بهقوت خود پابرجاست و تغییرات چندانی در حل معضل قابل رویت نیست.
با توجه به افزایش مشکلات موجود و انتقاد غرب از وضعیت بحران در افغانستان، کرزی کمکم از ا مریکا و غرب رویگردان شد و کوشید در اجتماعات مختلف و با استفاده از رسانهها خود را بهعنوان چهرهیی ضد غرب معرفی کند. کرزی نمیخواست در تاریخ آیندهی افغانستان بهعنوان عنصر دستنشاندهی غرب در افغانستان معرفی شود؛ نکتهیی که طالبان همواره بر آن تاکید کرده و بر آن اساس، کرزی را دست نشانده خواندهاند. طالبان همواره خواستار گسترش نفوذ خود در افغانستان بودهاند و خواهان خروج کامل نیروهای غربی از کشور بوده. با آغاز سال 2009 روابط کرزی و غرب به سردی گراییده بود. در این دوره از نگاه امریکا، کرزی فردی ضعیف به نظر میآمد که قادر به انجام تعهدات خود نبوده و نیز تمایلی برای انجام آن نشان نمیداد. علاوه بر این ضعف فاحش او در مقابله با فساد چالشی بزرگتر بود که او را از نظر فرو میانداخت. اما با توجه به موقعیت منطقهیی افغانستان و کشورهای همسایه و دخالت در امور افغانستان، غرب و بهویژه امریکا، خواستار حضور خود در افغانستان بوده و به این حضور هرچند افتان و خیزان ادامه داده است.
افزایش تیرگی روابط کرزی با غرب و تلاشهای بیوقفهی او برای صلح با طالبان، بر تصامیم او در امور کشورداری و روابط خارجیاش تاثیر نهاد و او را کمکم بهسوی دوری از غرب سوق داد. پارتلو بهعنوان خبرنگاری که سالها در افغانستان زیسته و از نزدیک تحولات موجود را رصد نموده است، کرزی را بهعنوان فردی قبیلهمحور که همواره بر دایر نمودن جرگههای متعدد بهمنظور مشورت در امور مختلف تأکید میورزد، میبیند و معتقد است که او گاهی بر این برخوردها و شنیدهها بیشتر از اطلاعات و دادههای بهدستآمده تکیه میکند. پارتلو اظهار میدارد که با توجه به این چرخش در دیدگاههای کرزی، زمانی که در سال 2010 او تهدید به ترک حکومت و پیوستن به طالبان نمود، اظهاراتش خیلی عجیب و دور از باور به نظر نمیرسید. گرچند در عین حال پارتلو معتقد است کرزی فردی مخالف جنگ و نه بسیار در پی قدرت است، اما با این وجود عدم قاطعیت او در مبارزهی جدی با فساد پیامدهای ناخوشایندی را به همراه داشته است که تا دههها اوضاع کنونی افغانستان را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
از نظر پارتلو فساد گسترده در افغانستان در همه سطوح، سربازهای خیالی در بین نیروهای امنیتی که وجود خارجی نداشته و صرفا معاش آنها به افراد ذیدخل در قضیه تعلق میگیرد، حکومتداری ضعیف و عدم قاطعیت در برخورد با فساد از سوی دولتمردان، وضعیت افغانستان و جنگ آن با شورشیان را دشوار میسازد.
با توجه به وضعیت افغانستان، حکومت وحدت ملی نیز در برخورد با مشکل فراگیر فساد چندان موفق نبوده و وضعیت امنیتی نیز بهبود چندانی نیافته است. در حالیکه از دیرباز جدال بر سر قدرت در افغانستان اساس بسیاری از نابهسامانیها و آشفتگیها دراین کشور بوده است، مشکل فساد نیز مزید بر علت گشته است. پدیدهی کشت و قاچاق مواد مخدر در سایهی فساد نیز منبع تامین نیازهای مالی طالبان در افغانستان گشته و به این گروه کمک کرده تا همچنان در نبرد خود با حکومت افغانستان ادامه داده و جنگ در این کشور را همچنان دوامدار و غیرقابل پیشبینی سازند. حل معضل فساد شاید بتواند بهخوبی بر سایر عرصهها در این کشور تاثیر گذاشته و وضعیت را در حد قابل ملاحظهیی بهبود بخشیده و پس از دههها، راه را برای ترقی و صلح، باز کند. فساد فراگیر در بخشهای مختلف حکومتی در افغانستان بر عملکرد نیروهای امنیتی در افغانستان، ارایهی خدمات عامه و همینطور حکومتداری در این کشور نقشی کلیدی دارد و یافتن راهی برای از بین بردن و یا حداقل کاهش آن در حد ممکن به قطع، در بهبود وضعیت نابهسامان این کشورتاثیری شگرف خواهد داشت.