حملهی روز گذشتهی گروه داعش بر سفارت عراق در کابل، میتواند پیامهای زیادی با خود داشته باشد؛ از قدرتگیری نیروهای تروریستی در کشور و ناتوانی حکومت وحدت ملی در تأمین حداقلهای امنیت در کل و واضح شدن صفبندیها و تعیین نسبتها با تروریسم و از آنمیان، نسبت کشور عراق با گروه داعش بهصورت خاصتر، از مسایلی هستند که در پسزمینهی رویداد روز گذشته باید به آنها اندیشید. بنابراین، افزایش نیروهای خارجی در افغانستان نیز معنای دیگری پیدا میکند و حکومت ترمپ چه میل آن را داشته باشد یا نه، ناگزیر است موضع خودش در برابر این واقعیتها را روشن سازد. این بدان معناست که حتا اگر حکومت ترمپ به عدم افزایش نیروهایش در افغانستان و کاهش حمایتهای نظامی از این کشور نیز رأی بدهد –که به نظر نمیرسد چنین اتفاقی بیفتد- حوادثی که در افغانستان رخ مینمایند و نیز سمتوسوگیریهای تازه از سوی کشورهای حامی افغانستان یا تروریسم، منتج به شکلگیری وضعیتی خواهد شد که حکومت ترمپ در آن موقعیت خاص و کنترلشدهیی خواهد یافت. با اینحال، پرسش ساده و ضروری اما این است که صورت جدیدی که حوادث تروریستی اخیر بهخود گرفته، چه معنایی دارد؟ بسته به اینکه پاسخ طرفهای درگیر با مسأله به این پرسش چگونه داده میشود، تا حد زیادی روشن خواهد شد که چه باید کرد. اما این امکان در وضعیت کنونی وجود ندارد، امکانی که حکومت افغانستان تعریف صریحی از وضعیت امنیتی در کشور ارائه کند و مردم نیز بدانند که به کدام سمت میروند. سردرگمی حاکم بر وضعیت سبب این شده که گروههای تروریستی از یکسو با قدرت و شدت بیشتری عمل کنند و از سوی دیگر، هویت و ماهیت خود را در هالهیی از ابهام پیچیده و تعریفناپذیرتر سازند. معنای این امر این است که سقوط ولسوالیها، انفجارهای مرگبار تروریستی و حوادثی از نحو حادثهی روز گذشته، درست در حالتی سرعت و وسعت مییابند که برای این سوال که چگونه اینهمه اتفاق افتاد، هیچ پاسخی نمیتوان یافت.
در میانهی این ابهام و ندانمکاری، میتوان به اتفاقات و واقعیتهایی در داخل کشور نظر انداخت که کلیت آنها بستهی تقویتکنندهیی برای بدامنی و قدرتگیری تروریسم را از خود به نمایش میگذارند. مهمترین این واقعیتها، اختلافهای روزافزونی است که در میان سران و مسئولان حکومت وحدت ملی و سیاستمداران کشور مشاهده میشود. طبیعی است که زمانی که سران حکومت و بهتبع از آنها، مسئولین نهادهای امنیتی و دفاعی مصروف منازعه و مخالفت با همدیگر اند، طرف دیگر میدان خالی و فاقد کنترل میشود که این فرصتی است برای جاگیری تروریسم در آن. اگر از این منظر، نگاهی هرچند نامطمئن به آنچه که در چند ماه اخیر در کشور گذشته بیندازیم، برای بسیاری از مسایل گنگ و مبهم، پاسخهای قانعکننده خواهیم یافت. بهیادآوری حادثهی چهارراهی زنبق و حوادث پیرامون آن برای این نگاه، آغاز خوبی است: با انفجار مهیبی که در چهارراهی زنبق صورت گرفت، تنها تعداد صد (بیشتر یا کمتر) انسان کشته نشدند بلکه شکاف عظیمی نیز دهن باز کرد که بعید نیست اساس شکلگیری وضعیتی را بگذارد که صدهای بسیاری از انسانها قربانی آن شوند. جریان سیاسی بزرگی که وزیر خارجهی کشور به آن مربوط میشود، در فردای حادثه اعلام کرد که با «تروریستان داخل نظام» تصفیهحساب خواهد کرد. دو روز بعد از آن، یکی از خواستهای اولیهی این جریان، برکناری حنیف اتمر مشاور امنیت ملی رییسجمهور بود. این دو ادعا ربط روشنی به همدیگر دارند. ادعای نخست را با درخواست بعدی میتوان کُدگشایی و برای مفهوم «تروریستان داخل نظام»، معنایی جستوجو کرد. اما این کار صورت نگرفت و در عوض، سیلی از اختلافات و فاصلهگیریها و ائتلافسازیها به راه افتاد که نقطه-کلیدها را برای یک آتشگرفتن و منفجر شدن، حساستر کرد: رییسجمهور در حالیکه بهگونهی مضحک و رقتانگیزی اطرافش را از حامیان و سرسپردگان یا لااقل همپیمانان پیشین خالی میدید، به سبک یک دُنکیشوت جیغ زد که حکومت وحدت ملی فرصتی است برای وحدت و عدالت و دموکراسی، و انحصار قدرت، زورگویی و دشمنی یا دشمنتراشی در آن جایی ندارد. اما او این جیغش را بر سر چوکیهای خالییی کشید که پیشتر از خیل عظیمی از همسوهای سیاسیاش پر بودند و در آن برای چنین جیغی ضرورتی نبود. راهاندازی کمپاین فیسبوکی «رییسجمهور تنها نیست» بهتمامی و روشنی این داستان را روایت میکند. در زمانهای خروش و شباب، رییسجمهور هرگز به چنین درماندگیهایی متوسل نشد و به کتمان و انکار تنهایی خود نکوشید، چون واقعاً تنها نبود. با اینحال، شکافها فراگیرتر و عظیمتر شده است و ناگزیر، وجهی از آن را باید در حوادث تروریستی افزایشیابنده و سقوط پیهم ولسوالیها دید.
اینها از شمار بزرگترین واقعیتهای سیاسی کشور در طی چند ماه اخیر، برآیند ناگوار و ناامیدکنندهیی دارند. بررسیها اغلب بر این ادعا استوار اند که وضع امنیتی کشور در حال وخیمتر شدن است و رهایی از آن، توان و هوشیاری بیشتر از پیش میطلبد. این امری است که از جنبههای مختلف میتوان آن را نگریست. صورتبندی جدید مسألهی تروریسم با نظر به تقلا و تلاش کشورهای خارجی رقیب یا همسو بر سر افغانستان و تروریسم، پیچیدهترین جنبهی این موضوع است که با نگرانی بیشتری باید با آن مواجه شد.