رابطه‌ی افغانستان و چین و عمل‌کرد چین در افغانستان

ج.احمدی
رابطه‌ی رسمی دیپلماتیک میان چین و افغانستان نیم قرن سابقه‌ی تاریخی دارد. زمانی که در سال 1955 دولت شاهی افغانستان به‌عنوان اولین دولت، جمهوری خلق چین تحت رهبری مائوتسه تونگ را به رسمیت شناخت، روابط دیپلماتیک بین افغانستان و چین رسماً برقرار شد. در سال 1957 یک هیأت بلندپایه‌ی چینی به ریاست چوئن لای صدراعظم آن وقت چین طی یک سفر رسمی به کابل آمدند و با محمدظاهر شاه و محمدداوود خان دیدار نمودند و روی استحکام روابط دوجانبه با هم گفت‌وگو کردند. این روابط باعث شد در ماه نوامبر سال 1963 معاهده‌ی مرزی تنگی واخان با طول صد کیلومتر بین دو دولت امضا و حل‌وفصل گردید. اما در طول این مدت نگاه چین به افغانستان همواره ناشی از نوع نگاه چین به خودش بوده است. به این‌معنا که چین خودش را از هر نظر کشوری رو به توسعه و انکشاف در سطح بالا می‌بیند. این نگاه به‌خود باعث شده تا چین اولویت‌های منافع ملی‌اش در افغانستان را به‌خصوص در سال‌های اخیر با توجه ویژه به نقش بازیگران منطقه‌یی و بین‌المللی، بسیار با احتیاط جست‌وجو و تعقیب کند.
در دوره‌ی حکومت وحدت ملی رابطه‌ی چین و افغانستان به بهترین حالت خود رسیده است. دکتور اشرف غنی پس از ادای سوگند وفاداری در 29 سپتامبر 2014، طی سخنرانی‌اش در ارگ، در توضیح خطوط سیاست خارجی دولت‌اش، جایگاه چین را در پنج حلقه‌ی سیاست خارجی خود در میان شش کشور همسایه‌ی افغانستان در حلقه‌ی اول قرار داد و پس از شروع به‌کار رسمی در ارگ، در دومین سفر خارجی‌اش به چین رفت. او در سخنرانی‌اش از چین به‌عنوان شریک استراتژیک کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت یاد کرد و دیدگاه رییس‌جمهور چین در مورد قاره‌ی آسیا را ستود و آن را «یک کتاب کامل برای این قاره» توصیف کرد. رییس‌جمهور غنی بین دیدگاه اقتصادی-توسعه‌یی‌اش در مورد افغانستان و منطقه و دیدگاه اقتصادی-سیاسی دولت چین در مورد چین و آسیا بیشتر از تمام کشورهای همسایه‌ی افغانستان نزدیکی و همسویی می‌بیند. طرح‌های اقتصادی بندرگوادر، راه ابریشم، یک کمر بند یک راه و توجه چین به منابع طبیعی افغانستان و اهمیت ترانزیتی این کشور، دیدگاه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان و چین را با هم نزدیک ساخته است.
چین با سیاست دوستی معتدل در افغانستان طی بیش از نیم قرن روابط دیپلماتیک، توانسته است همکاری‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی با افغانستان را در سطح همکاری‌های استراتژیک ارتقا بخشد. بر این اساس، افغانستان در قدم نخست برای چین به‌عنوان یک منبع خوب اقتصادی که دارای منابع طبیعی، بازار آزاد وارداتی و اهمیت ترانزیتی می‌باشد، اهمیت دارد. اما اهداف اقتصادی مورد نظر در افغانستان با منافع کلان اقتصادی چین در منطقه که ابعاد سیاسی-امنیتی برجسته‌یی نیز دارد، گره خورده است. از باب نمونه، دولت چین طرح سرمایه‌گذاری پنج میلیارد دالری در سال در بندر گوادر در پاکستان را روی دست گرفته است. موازی با آن طرح اقتصادی راه ابریشم نیز برای چینایی‌ها اهمیت بزرگ اقتصادی-امنیتی دارد. و از سوی دیگر تمایل چین به سرمایه‌گذاری روی منابع طبیعی افغانستان تصویر روشن‌تری از دیدگاه و طرح‌های بزرگ اقتصادی چین ارائه می‌کند.
این طرح‌ها با ایجابات سرمایه‌گذاری‌های هنگفت، اهمیت معادلات سیاسی-اقتصادی-امنیتی منطقه را نیز برجسته می‌سازد. از این نظر افغانستان نیز برای چین اهمیت استراتژیک سیاسی-امنیتی پیدا کرده است. به همین دلیل چینایی‌ها مایل نیستند افغانستان به دوران طالبان و قبل از آن برگردد. آن‌ها از خروج نیروهای غربی از افغانستان ابراز نگرانی کرده بودند و به ادامه‌ی آن همکاری‌هایش با افغانستان را در سطح امنیتی نیز گسترش داد. این‌ها نشان می‌دهند که تمایل واقعی چین این است که افغانستان را در دست‌یابی به ثبات نسبی در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی و امنیتی کمک نماید.
از سوی دیگر چین خود را مصئون از سه تهدید کلان منطقه‌یی (تروریسم، بنیادگرایی و جدایی‌طلبی) نمی‌بیند. مسلمان‌های ایغور در ایالت سینکیانگ همواره برای مقامات چینی باعث نگرانی بوده‌اند. دولت چین همیشه ترس از آن داشته که بین مسلمان‌های اویغور و بنیادگرایی اسلامی در منطقه و شبکه‌های تروریستی بین‌المللی روابط غیر قابل مهاری برقرار گردد. از این جهت چینایی‌ها همواره تلاش کرده‌اند تا گروه‌های مختلف تروریستی سیاست‌های متفاوت را بازی کند. مثلاً چین با وجود آن‌که رژیم تندرو طالبان را هرگز به‌رسمیت نشناخت، اما در عین‌حال هیچ‌گاهی از طالبان به‌عنوان یک گروه تروریستی انتقاد هم نکرد. روابط و مساعدت‌های پنهانی‌اش با طالبان را نیز نه‌تنها قطع نکرد بلکه، طبق گزارش‌ها تاکنون آن را حفظ کرده است. اما در عین‌حال با طالبان پاکستانی همسو با دولت پاکستان عمل کرده است. همزمان با این، پاکستان را نیز به‌خاطر حمایت‌اش از گروه‌های تندرو اسلامی در افغانستان مورد اعتراض قرار نداده و نخواهند داد.
تاکنون به‌وضاحت دیده شده که چین در افغانستان نه مثل روسیه و امریکا عمل کرده و نه مثل پاکستان و هند و ایران. عمل‌کرد چین در افغانستان بیشتر مصداق ضرب‌المثلی است که می‌گوید «نه به آن شوری‌یی شور نه به این بی‌نمکی». از همین‌رو سیاست‌های عملی چین در افغانستان بیشتر مبتنی بر اصل دوستیِ معتدل بوده است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *