شاهحسین مرتضوی
همهروزه در فضای مجازی، بحثهای سیاسی و تحلیلها از وضعیت بد امنیتی در کشور سخن گفته میشود. بررسی وضعیت امروز و سه سال قبل نشان میدهد که ماهیت جنگ در کشور تغییر کرده است. در سالهای 2015 و 2016 نیروهای امنیتی کشور هفت مرحله جنگ را سپری کردند. در همین سالها در یک مرحله هر شش قولاردوی افغانستان مصروف جنگ بودند. زمانیکه رییسجمهور به نشست بروکسل رفت کندز برای مدتی در کنترل طالبان قرار گرفت. پس از برگشت رییسجمهور حداقل 5 شب تمام را در وزارت دفاع سپری کرد تا در کنار جنرالهای کشور، جنگ را مدیریت کند. روزهای سخت و دشوار سالهای 2015 و 2016 سپری شد. برخی قولاردوهای کشور آسیبهای مالی و جانی دیده بودند و برخی هم در جنگ طولانی مدت درگیر نبرد بودند.
رییسجمهور غنی در دو سال گذشته از یکسو جهان را برای تداوم حمایت و کمک قناعت میداد و از سوی دیگر جنگ تحمیلی را مدیریت میکرد.
دقیقاً روزهایی که رییسجمهور مسئولیت را به عهده گرفت دنیا در حال ترک کردن افغانستان بود. میراث سیاسی بهجامانده در عرصهی سیاست خارجی، یک میراث خراب بود. در ایالات متحدهی امریکا بحث بر سر این بود که چند صد نفر سرباز در سفارت امریکا مستقر شوند. اما صحبتهای رییسجمهور، تلاشها و رایزنیهای گسترده سبب شد تا این همکاری بهصورت تعریف شده، استراتژیک و دوامدار باقی بماند.
بحثهای دوامدار همراه با حوصلهمندی میتواند منافع استراتژیک افغانستان را تضمین کند.
این بحثها هم در دولت قبلی امریکا و هم اکنون ادامه دارد. چهرههای مطرح از کاخ سفید با مقات رهبری حکومت وحدت ملی بهخصوص رییسجمهورغنی در تماساند. شمار زیادی از کدرهای برجستهی امنیتی و رهبری امریکا شناخت قوی و خوبی از شرایط، جغرافیای جنگ و پیچیدگیهای فضای امروز دارند. آنان ارزیابیهای همهجانبهی خود را از وضعیت دارند. اما تصمیمهایی که اتخاذ میگردد بدون شک میتواند در تامین امینت، مبارزه با تروریزم و ایجاد ظرفیتهای جدید برای نیروهای امنیتی کشور موثر باشد.
نکتهی مهم فعلا این است که همهی بررسیها متمرکز بر افزایش کمکها است. یعنی بحث بر سر این است که کمکها زیاد شود یا خیر. اما در گذشته چنین نبود. در گذشته بحث بر سر این بود که تا چه میزان کاهش داده شود و حتا از حفظ سقف نیروها تا مرز 800 سرباز در موقعیت سفارت امریکا هم سخن گفته شده بود.
در میان کشورهای جهان شاید بیشتر از سی کشور وضعیت مشابه افغانستان را دارند. اما در مورد هیچیک از این کشورها مانند افغانستان اجماع وجود ندارد. شاید کمتر کسی باور میکرد که افغانستان بعد از 16 سال هنوز میتواند در محور توجه باشد. هنوز میتواند تعهد 30 میلیارد دالری را به همراه داشته باشد. اجماع جهانی و تعهدات درازمدت میتواند برای افغانستان یک دستآورد مهم باشد. حفظ این دستآورد برای حکومت و مردم مهم است. به همین دلیل است که دشمن در تلاش است تا سفارتخانههای کشورهای دوست را هدف قرار دهند. در رویداد چهارراهی زنبق اگر فداکاری هشت سرباز پولیس نبود، وزیر اکبرخان به قتلگاه دیپلماتها بدل میشد. دشمن میخواهد کابل همانند روزهای دههی هفتاد فاقد سفارتخانههای فعال باشد. تمرکز روی حمله بر سفارتخانهها نشانگر تغییر در ماهیت جنگ است. یکی دیگر از نشانههای تغییر در ماهیت جنگ هدف قرار دادن مردم ملکی است. نمازگزاران، افراد ملکی، کودکان، زنان و پیرمردان تبدیل به هدف اصلی برای تروریستان شدهاند. چند حملهی اخیر در کابل، هرات، سرپل و… نشانگر این موضوع است. تروریستان از یکسو میخواهند با کشتار بیرحمانه فضای رعب و وحشت را حاکم سازند، از سوی دیگر میخواهند جنگ را سیاسی کنند. هدف قرار دادن پیروان یک مذهب خاص و قوم خاص با هدف سیاسی نمودن جنگ صورت میگیرد. دلیل عمده در رویکرد جدید دشمن ناکامی آنان در عرصههای نبرد رودررو میباشد. آنها در سال 2017 موفق به حفظ جغرافیا نشدند. در مقایسه با دو سال قبل امسال صرفا دو موج حمله سپری شده است. در حالیکه دو سال قبل در چنین فصلی از سال حداقل هفت موج جنگ سپری شده بود.
در سال جاری، دشمن در رویکرد جدید چند نقطهی دورافتاده و کوهستانی را هدف قرار دادد. ولسوالی تیوره در غور، کوهستان در فاریاب، ولسوالی صیاد و جانیخیل از جمله ولسوالیهاییکه در هفتههای اخیر دستبهدست شده است. دشمن با حمله به تیورهی غور در صدد ایجاد یک کریدور بزرگ بود، اما در این بخش موفق نشد. در هر منطقهیی که دشمنان حمله کردهاند، بعد از سه روز الی یک هفته دوباره با شکستی سخت مواجه شدهاند.
اصلاحات در رهبری وزارت دفاع، تقاعد بیش از ۱۳۵ جنرال و اصلاحات در بخش تدارکات این وزارت بسترهای جدیدی را برای قابلیت بهتر و توانمندی در مبارزه فراهم کرده است. رییسجمهور از محدود چهرههای سیاسی است که از سطح رهبری تا سرباز نیروهای امنیتی را ملاقات میکند و مشکلات و نظریات آنان را جویا میشود. در ملاقاتها با سربازان، افسران و بریدملها به نکاتی دست مییابد که شاید از مراجع رسمی سالها به آن نکات دستیابی میسر نباشد.
اکنون گامهای بعدی برای اصلاحات در وزارت داخله برداشته میشود. پولیس سرحدی ونظم عامه قرار است شامل اردوی ملی شوند. کار برای پولیس جهت آموزش و تعلیم بیشتر برای انفاذ قانون آغاز میگردد.
متاسفانه چهرههای سیاسی تمام توان خود را بر اعمال نفوذ در این بخش از نیروهای امنیتی متمرکز کردهاند؛ بهگونهیی که حتا ملی بودن پولیس را به سطح محلی تقلیل دادهاند. نیروهای امنیتی ما باید غیرسیاسی، حرفهیی و ملی شوند و با تغییر ماهیت جنگ نیروهای امنیتی کشور نیز دارای ظرفیتهای خاص خود شوند. در غیر آن مقابله با این موج و باتغییر ماهیت در جنگ کار دشواری است.