نعمت قاسمی
ارتباطات سنتی به مفهومی به کار گرفته میشود که ارتباطات در آن به صورت شفاهی، چهره به چهره یا هم از نوع بیواسطه فراهم شده باشد. صورت ساده و ابتدایی آن اما کارکردهای فراوان داشت. گرچند گسترش و پیچیدگیهای ارتباطی این نوع ارتباطی کمتر و کمتر شد، اما نتوانست از اعتبار این نوع روایت بکاهد، زیرا طبیعت انسانی و نیازهای عاطفی و معنوی او نزدیکترند. همچنان زیرساختهای شکل گرفته در این نوع ارتباط با سادهترین امکانات کارآمد و مفید بودند.
در جوامع سنتی ارتباطات سنتی بهترین کارآیی را دارد، زیرا دین با ابزار ترویجی در مراکز آموزشی دینی، چون مسجد و اماکن مذهبی به قوت خویش باقی میباشد. باید اذعان داشت که میان ارتباطات سنتی و و رسانههایی چون کَسِت و سیستمهای صوتی تفاوت وجود دارد. این نوع ارتباطات غالبا از نظر طبقهبندی در زمرهی اطلاعات میانگروهی و فردی به کار گرفته میشوند که کاربرد آن در رسانههای کوچکی چون کَسِت و سیستمهای صوتی نیز وجود دارد. بدین منظور، میتوان میان رسانههای کوچک سنتی و رسانههای کوچک مدرن تفکیک قایل شد. گرچند ارتباطات سنتی بدون استفاده از تکنولوژیهای مدرن تأثیرات قابل ملاحظهای را در نوع ارتباطات در وضعیت کنونی دارا میباشد. استفاده از ارتباطات سنتی بدین مفهوم، بیان کلی دربارهی سخنرانان و واعظان مطرح است که با استفاده از خطبهها، روضهها و دیگر ابزارها برای تأثیرگذاری به کار برده میشوند. پیامهای این نوع ارتباط میتوانند مذهبی، سیاسی و ایدیولوژیک باشند که در مکانهای خاص سنتی مانند مسجد، تکیهخانهها و دیگر اماکن تأثیرگذار میباشد. در کشور سنتی ما ارتباطات سنتی نقش فزایندهای در جهتدهی و پرورش ذهنیت عامه داشته و دارد که در بازارهای عمومی، میدانها، اماکن عمومی، حمامهای عمومی، شبنشینیهای دوستانه، اماکن ورزشی و تفریحی و قهوهخانهها نقش ارتباطی و اجتماعی بازی کردهاند.
کشورهای سنتی نظیر ایران که از زیرساختهای قوی و قدرتمند مدرن برخوردار نیستند، ارتباطات سنتی کاربرد برجسته و شایسته را دارا میباشد. آگاهی از این نوع ارتباطات و درک کاستیهای آن لازم دانسته میشود که شبکهی ارتباطات مدرن و مستقل در کشور به منظور رفع نیازهای اساسی مد نظر گرفته شود.
امر طبیعی پنداشته میشود که در نبود امکانات مدرن، مؤثرترین و جذابترین و در عین حال، کاراترین شیوههای ارتباطی، ارتباط سنتی باشد که بتواند به راحتترین شکل ممکن، پاسخگوی نیازهای مخاطبان باشد. در واقع امر، کوتاهترین پیام در ذهن مخاطب انتقال مییابد و بهترین وسیلهی ممکن ارتباطی به کار گرفته میشود. ارتباطات سنتی از آنجایی که ارتباطات میانفردی و چهره به چهره و گروهی میباشد، همواره با دریافت سریع و عکسالعمل مواجه میباشد. فهم بازخورد مخاطب مؤثرترین شیوهی اقناع مخاطب برای اثرگذاری یا اقناع دوباره میباشد. انعطاف برای تغییر بافت و محتوای پیام، تشدید کارایی پیام، تأثیر بر مخاطب را نشان میدهد. در این میان، ارتباطهای سنتی از برخی ویژگیها برخوردار است که به صورت خلاصه بیان میشوند:
1- ارتباط سنتی غالبا چهره به چهره است که تأثیر بیشتر بر مخاطب دارد.
2- شخصیتهای فردی و گروهی، رفتاری و حالات قیافه در ارتباطات سنتی نقش تعیین کنندهتر دارند.
3- در ارتباط سنتی، ارتباطدهنده در معرض دید همگان است.
4- در ارتباط سنتی، ابزارهای تکنولوژیک مورد استفاده قرار نمیگیرند یا محدودترند.
5- واژههای به کار گرفته شده در ارتباط سنتی ساده و قابل فهماند.
6- مردم در ارتباط سنتی در پیوند و ارتباط مستقیم قرار دارند.
7- منافع در ارتباط سنتی کمتر با منافع حاکمان قدرت پیوند خورده و از قید نظارت آزاد است و میتواند رک و صریح عمل نماید.
اما در این میان آنچه مهم به نظر میرسد، تأثیرگذاری ارتباطات مدرن بر ارتباطات سنتی در جوامع سنتی میباشد. امری که توانسته بهراحتی سوژهها را در اختیار واعظان و مخاطبان قرار دهد. عدم درک این قضیه بهراحتی میتواند فریب دهندهی خود و ذهنیت خود در قبال این مسئله باشد. ارتباطات مدرن کارآیی و مؤثریت دوچندان را دارا میباشد که عبارتاند از:
پرتوافکنی هدفمند
رسانه ابزار اصلی ارتباطات مدرن به شمار میرود که میتواند با پرتوافکنی مؤثر واقع شود. طرح سوژههای مناسب و مورد نیاز جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته یا در حال توسعه عامل مؤثر ارتباطات مدرن و از جمله نیازهای اساسی میباشد. امری که براساس مطالعات اساسی در چشمانداز توسعه به ابعاد مختلف، از قبیل اصلاحات نظام اداری، پیوستن به بازارهای جهانی، اصلاح فرهنگ عمومی، ایجاد بنیاد نخبگان و… اشاره کرد. پرداختن به رشد و بالندگی جامعه از جمله موارد دیگری است که رسانهها میتوانند به آن توجه نمایند. رشد و بالندگی در راستای برنامههای توسعه فقط محدود به حوزهی نهادهای دولتی و سیستمهای رسمی جامعه نیست. رسانهها بایستی با توجه به نیازهای عصری، مشارکت همگانی را در جامعه ترویج نمایند. عملکردهایی که از توانایی ارتباطات سنتی در جهت ذهنیتدهی افکار عامه به دلیل عدم برد وسیع آن کارساز نیست.
فرهنگسازی
ارتباطات مدرن و در دل آن رسانههای چاپی و تصویری عامل اصلی ترویج فرهنگ به شمار رفته و یکی از عناصر فرهنگساز به شمار میرود. فرهنگسازی به منظور ترویج همبستگی اجتماعی، اساس کار یک رسانه میباشد. به بیان دیگر، ترویج همبستگی ملی و بازتولید ارزشهای مفید و مدرن جزو ذات یک رسانه به شمار میرود. در حقیقت، انعکاس دادهها و مانیتورینگ کلی، از جملهی کارهای دیگر آن میباشد. توجه به نقش رسانهها به عنوان ابزار مفید و مؤثر جهتدهی و تعین برنامههای کاری دولتمردان در راستای ترویج فرهنگ باید در دستور کار قرار گیرد تا بتواند نقش اساسی در توسعه ایفا نماید. انتظار میرود که رسانهها به عنوان پل ارتباطی میان نخبگان و جامعه عمل نموده و نقشآفرینی کند که مشارکت و نقش مشارکت اجتماعی در روند تحولات به وجود آمده نهادینه گردد.
ارتباطات مدرن، عامل تغییر
گرچند بازیهای سنتی با ابزارهای سنتی عامل مؤثر است، اما عصری که ما در آن زندگی میکنیم، عصر تغییر و تحول به شمار میرود. عصری که دگرگونیهای فزاینده را تجربه میکند. رسانهها در این میان آموزش دهندهی تغییر برای بقای ما باشد، امری که شاید نخبگان سیاسی ما از درک آن ناتوان باشند.
ارتباط مدرن و پویایی اجتماعی
رسانه و ارتباطات مدرن بهراحتی میتواند به گسترش پویایی جامعه کمک نموده و نقش اساسی در بستر جدید اجتماعی ایفا نماید. ارتقای کیفیت زندگی در ابعاد روانی و اجتماعی، از جمله کارویژههای مؤثر رسانه به شمار میروند. تکنالوژی مدرن در جامعهی امروزی بهراحتی میتواند رفتارهای مشابه و همگون را پدید آورد که تبلور عینی آن همبستگی ملی و فرار از فراز و فرودهای دوران اخیر کشور باشد.
به هر ترتیب، برجستگیهای ارتباطات مدرن در دوران اخیر در کشور گویای برتری رسانههای مدرن بر ارتباطات سنتی میباشد. نقش رسانهها در کشور از آنرو اهمیت دارد که بدانیم کاربران تکنالوژی مدرن در کشور به چه میزانی رشد و اهمیت یافتهاند. رویدادهای جدید با اهمیت یافتن نقش رسانه، اهمیت یافتن مسایل حاشیهای مانند کودکان، زنان و مهاجران را به دنبال داشته است. امری که ناظر بر افزایش کاربرد رسانههای مدرن بر شیوههای ارتباطی سنتی حکایت میکند. به تعبیر دیگر، روند و تحول جدید رسانهای گواه تغییر بنیان معرفتشناسی و شکست آرمانهایی میباشد که برای بیان آن جان انسانها به راحتترین شکل ممکن گرفته میشد. در این میان روند ایجاد شدهی جدید در کشور را میتوان تعبیر به بها دادن به جهان چندفرهنگی دانست. در واقع امر، لازمهی جهان چندفرهنگی، دانستن به بایدها و نبایدهای نسبیگرایی میباشد.