چالش‌های مبارزات انتخاباتی در افغانستان

رضا مِهسا
مبارزات انتخاباتی در حالی وارد سومین روز از شروع خویش شد که گفته می‌شود هنوز هم چالش‌های فرا‌روی این روند بر قوت خویش باقی‌اند، مثلا تا هنوز دفاتر نظارت بر کمپاین‌های نامزدان به عنوان بازوی قدرت‌مند نظارت بر این روند در ولایات افتتاح نگردیده است.
اگرچه انتخابات و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت و تغییر کارگزاران در حوزه‌ی سیاست از مجراهای مردم و آرای مردمی یک پدیده‌ی مدرن و در عین حال متداول در اغلب کشور‌های جهان است و عرف جهانی نیز برای تحقق این مهم ابزار مدرن و جهان‌پسند را تعریف کرده است تا مشارکت فعال سیاسی مردم را در انتخابات تمثیل کند. ولی شوربختانه باید پذیرفت که در کشور ما هنوز هم بعد از تجربه‌ی چهار دوره انتخابات و به خدمت گرفتن ابزار مدرن در حوزه‌ی گزینش کارگزاران توسط شهروندان و سیاست‌گزاران ما روند افتان و خیزان را طی می‌کند.
آنچه که در جهان امروز به امر معمول تبدیل شده است، گرایش‌های مردم به برنامه‌ی‌نامزدان است، اما در کشور ما، با در نظر داشت شرایط و سطح دانش مردم، گزینش یک نامزد برای مردم بر معیارهای قومی و اصول قبیله‌ای و گروهی استوار است.
چالش‌های فرا‌روی روند مبارزات انتخاباتی را در سطرهای زیر می‌آوریم تا باشد که از لابلای بحث‌ها در پیوند با چالش‌های موجود در این روند بزرگ‌نمایی گردد.
1. چالش عدم رقابت همسان را می‌توان به عنوان اولین چالش در میان نامزدان دانست. از آن‌جایی که تبلیغات در مدیریت و سمت‌و‌سو‌دهی افکار عامه نقش به‌سزایی را ایفا‌ می‌کند و نامزدان برای تصاحب آرای مردم دست به ایجاد یک میدان قوی تبلیغاتی می‌زنند و این مهم تحقق یافتنی نیست، مگر در سایه‌ی واریز ساختن پول‌های هنگفت به حساب بنگاه‌های تبلیغاتی، باید پذیرفت که در تمام جهان پول و مصرف آن در کاروزار انتخاباتی رول اساسی را دارد، ولی در افغانستان بنا بر عدم دانش کافی و وافی در پیوند با روند انتخابات‌، نامزدانی که واقعا برنامه دارند، شاید در نبود امکانات مالی و پولی نتوانند با نامزدانی که امکانات مالی و پولی خوب‌تری دارند، ولی برنامه ندارند، رقابت کنند.
2. چالش عدم موجودیت یک نظام حزبی قوی را می‌توان به عنوان دومین چالش فرا‌روی روند مبارزات انتخاباتی دانست. از آن‌جایی که پدیده‌ی دموکراسی به عنوان اصولی‌ترین و منطقی‌ترین راهکار برای حاکمیت مردم بر مردم دانسته می‌شود، تأکید فروان بر یک نظام حزبی داشته و یک ساختار قدرت‌مند حزبی را تجلی عینی دموکراسی در یک جامعه می‌داند. در افغانستان در سایه نبود چنین ساختاری، روند مبارزات انتخاباتی و حتا نفس انتخابات به‌شدت شکننده به نظر می‌رسد. در کشورهایی که نظام‎های حزبی حاکم‌اند، احزاب راه‌کارها و طرح‎های مشخصی برای مشکلات کشور ارائه می‎کنند تا از این طریق بتوانند به آرای مردم دست یافته و به قدرت برسند. از آن‌جایی که احزاب دارای تشکیلات منظم و منسجم‌اند، تصمیم‌ها و راه‌کارهایی که ارائه می‎شوند هم سنجیده‌تر و هم ضمانت اجرایی آن در آینده محتمل‌تر به نظر می‎رسد، در حالی که تصمیم‌ها در افراد فصلی و گزینه‌های مقطعی ضمانتی برای اجرای تعهدات ارائه شده‌ی‌شان وجود ندارد.
3. سومین چالش را می‌توان عدم تعهد نامزدان به برنامه و شعارهایی که در دوره‌های قبلی به خورد مردم دادند و عمل نکردند، دانست، چون افکار عمومی به‌شدت در پیوند با انتخابات و ماراتن‌‌های انتخاباتی بد‌بین شده اند و همواره افسوس رایی را می‌خورند که در صندوق‌ها‌ واریز کردند و تیمی را به کرسی پیروزی نشاندند که کوچک‌ترین ضمانت اجرایی در قبال تعهدات خویش نداشتند.
4. تشتت ترکیب قومی را می‌توان به عنوان چهارمین چالش‌ فرا‌روی مبارزات انتخاباتی دانست. اگر‌چه ترکیب تکت‌های انتخاباتی تا جایی مسئله‌ی قومیت را دور زده است، ولی نباید نادیده انگاشت که تلقین قوم‌گرایی و خوش‌آیندها و بد‌آیند‌های قومی هنوز هم کالبد ذهن افسرده‌ی مردم را رنج می‌دهد، یعنی مردم بیش‌تر گزاره‌های قومی و تباری بر برنامه‌ها و راه‌برد‌ها ترجیح می‌دهند.
در افغانستان هنوز شکاف‎های اجتماعی که بر‌اساس قومی و تباری از گذشته‎های دور و نزدیک ایجاد شده‌اند، سلطه‌ی خود را از دست نداده‌اند و حتا احزابی که ایجاد شده‌اند نیز به شکلی بر‌ این شکاف‎ها استوار‌ند. لذاست که ماراتُن انتخاباتی رسالتش را که تبیین برنامه‌های نامزدا‌ن است، از دست می‌دهد و اریکه را بر سلیقه‌ها و ارزش‌های قومی و تباری وا می‌گذارد.
5. سردرگمی عامه را در پیوند با برنامه‌های نامزدان می‌توان به عنوان پنجمین چالش مبارزات انتخاباتی بر‌شمرد. طبیعی است که توقع و انتظارهای مردم از فیگور‌های مطرح انتخاباتی در کشورهای مختلف، براساس نیازمندی‎های جامعه، متفاوت‌اند، اما در افغانستان با آن‌که در شریط کنونی امنیت، فقر، بیکاری، بازسازی، صلح، تروریزم، طالبان و‌… را در بر می‌گیرد، مردم کمتر به این مسایل توجه دارند.
تاکنون روشن نیست که آیا نامزدان انتخابات ریاست جمهوری سال پیش‌رو در کشور به مسایلی مانند مذاکره یا تماس با طالبان یا هم امضای پیمان امنیتی و مسئله‌ی دیورند خواهند پرداخت یا خیر. این‌ها اساسی‌ترین و ریسک‌آفرین‌ترین موضوعات مبارزات انتخاباتی خواهند بود، زیرا حمایت از امضای پیمان توسط نامزدان حساسیت‌های موافق و مخالف ملت افغانستان را خواهد بر‌انگیخت.
معضل طالبان نیز از جمله مخمسه‌های مبارزات انتخاباتی محسوب می‌شود، زیرا صلح و جنگ با طالبان به عنوان یک قدرت، که می‌تواند دولت بعدی را به چالش بکشد، در برنامه‌های نامزدان خیلی حیاتی به نظر می‌رسد.
6. ایجاد تشکیلات صنفی، اعم از رسانه‌گران، نهاد‌های مدنی، شورا‌های قومی و انجمن‌های فرهنگی، مخصوصا رسانه‌ای که ویژه‌ی انتخابات‌اند و خوراک رسانه‌ای برای نامزدان مهیا می‌سازند، یکی از عمده‌ترین چالش‌های کار‌وزار انتخاباتی دانسته می‌شود؛ زیرا ماهیت چنین تشکیلاتی، صرفا انتفاعی و پولی است که در فصل ماراتُن انتخاباتی سبز می‌شوند و موج عظیمی از خوش‌بینی‌ها و بد‌بینی‌ها را در میان مردم می‌پراکنند و بعد به سوراخ‌های خویش می‌خزند.
از آن‌جایی که این‌گونه احزاب و تشکیلات براساس یک ایده و آرمان خاصی ایجاد نمی‎شوند، نامزدان آنان هم آن‌چنان اعتماد و امیدوار به سخنان و وعده‎های آنان ندارند. شاید اکنون در کنار هر نامزدی، بیش‌تر از چهل انجمن، روزنامه‎ یا شوراهای قومی و صنفی صف بسته‎اند تا به مصاف دیگر نامزدان بشتابند.
مبارزات انتخاباتی در کشور مثل سایر کشورها با نصب پوسترهای نامزدان، مناظره‌های تلویزیونی و ایراد خطابه و سخنرانی در مساجد و تکیه‌خانه‌ها توسط نامزدان شروع می‌شوند، اما چیزی که بیش‌تر مردم را پای چنین خطابه‌ها می‌کشاند، همانا موتر‌سواری مفت و خوردن یک غوری پلو چرب است، نه استماع برنامه و ظرفیت‌هایی که کشور را از بحران نجات دهد.
خوش‌بختانه در این دور کمیسیون مستقل انتخابات پیش‌گزینه‌هایی را برای سد ساختن چنین چالش‌ها در دستور کار قرار داده است، ولی از آن‌جایی که قانون‌گریزی در روح و روان نامزدان و مردم ما لانه دارد، فکر کنم چالش هم‌چنان بر قوت خود باقیست.
مثلا کمیسیون مستقل انتخابات مبلغ ده میلیون افغانی را برای هزینه‌ی این مبارزات برای هر نامزد مد نظر گرفته است، ولی تخلف کاملا آشکار است؛ زیرا در همین دو روز اول من به‌صراحت گفته می‌توانم که نامزدان ده ملیون افغانی را مصرف کرده‌اند. دیده شود که چه می‌شود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *